پنج‌شنبه 6/ 10 / 1403
جستجو
Close this search box.

بررسی تحولات افغانستان

به تازگی هیئت عالی رتبه روسی به ریاست سرگئی شویگو، دبیر شورای امنیت ملی روسیه با سفر به کابل با طیفی از مقامات اقتصادی، سیاسی و امنیتی حکومت طالبان از جمله ملا عبدالغنی برادر معاون اقتصادی رئیس الوزراء، مولوی عبدالکبیر معاون سیاسی رئیس الوزرا، مولوی محمد یعقوب مجاهد سرپرست وزارت دفاع و سراج‌الدین حقانی سرپرست وزارت داخله حکومت طالبان دیدار و گفتگو کرد.

پس از بازگشت طالبان به قدرت در سال 1400 این بلندپایه‌ترین هیئتی روسی است که به افغانستان سفر می‌کند. از این رو، سفر دبیر شورای امنیت ملی روسیه به کابل در شرایط کنونی افغانستان و منطقه، بسیار قابل توجه است.

در جریان سفر هیئت روسی به کابل، طیف وسیعی از مذاکرات در موضوعات سیاسی، اقتصادی و امنیتی بین مقامات روس و حکومت طالبان انجام شد. همکاری‌ روسیه در پروژه‌های زیربنایی از جمله راه آهن ازبکستان-افغانستان-پاکستان موسوم به ترانس – افغان، استخراج معادن، تولید برق و توسعه زراعت بخشی از این مذاکرات بود. به دست آوردن کرسی افغانستان در سازمان همکاری شانگهای و حذف طالبان از لیست گروه‌های تروریستی روسیه از دیگر وعده‌های مقامات روس در این گفتگوها بوده است.

جایگاه افغانستان در سیاست منطقه‌ای روسیه
در نظام چند قطبی بین الملل، رقابت روسیه و آمریکا شدیدتر از سایر قطب‌ها است و طبیعی است که این رقابت در محیط پیرامونی روسیه بیشتر قابل توجه است که جنگ اوکراین هم از پیامدهای آن است.
در این محیط دو قطبی، چه عامل یا عواملی روسیه و حکومت طالبان را به هم پیوند می‌زند؟ در تاریخ معاصر، کشور افغانستان همیشه به عنوان یک واحد در مجموعه‌های سیاسی و امنیتی منطقه مطرح بوده که دلیل آن موقعیت ژئوپلیتیکی افغانستان است. در شرایط حاضر یکی از ابزارهای مهم کنشگری حکومت طالبان در عرصه‌های اقتصادی و امنیتی در سطح منطقه‌ای و مخصوصا در تعامل با روسیه، مزیت ژئوپلیتیکی افغانستان است. به همین سبب، هرگاه در رقابت‌های بزرگ، جغرافیای افغانستان برای بازیگران رقیب، اهمیت پیدا می‌کند، روسیه نیز خود را چند گام به کابل نزدیکتر‌ می‌سازد.

مسکو در مواجهه با کابل؛ سه سال تعلل و تردید
پس از پیامد ناهنجار حضور غرب و آمریکا در افغانستان، تمام کشورهای منطقه به هسته‌گذاری نظم نوین منطقه‌ای گرایش پیدا کرده‌اند. بر اساس منافع ملی افغانستان، حکومت طالبان نیز در سه سال گذشته، در سیاست خارجی خود تمایل به منطقه‌گرایی را نشان داده است. ذیل این گرایش به منطقه، حکومت طالبان از کشورهای مهم منطقه از جمله روسیه انتظار داشت تا حکومت جدید افغانستان را از لحاظ سیاسی و اقتصادی حمایت کند تا وابستگی این حکومت و افغانستان به آمریکا و دیگر کشورهای غربی کاهش پیدا کند و یا پایان بپذیرد.

دولت روسیه، آن طور که بایسته بود به توقعات کابل پاسخ نداد. در حالی که سیستم متمرکز دولت روسیه، در کمترین زمان لازم می‌توانست طالبان را از لیست گروه‌های تروریستی حذف کند ولی این کار را تا حال به تعویق انداخته است. اما چه چیز مسکو را به این جمع‌بندی رساند که باید سطح روابط و تعامل خود را با حکومت طالبان تغییر دهد؟

اولویت‌های مسکو و پتانسیل‌های کابل
در شرایطی که روسیه درگیر جنگ اوکراین است، حرکت خزندۀ داعش خراسان تهدید قابل توجهی علیه روسیه و محیط پیرامون این کشور است. حمله مرگبار این گروه تروریستی به یک سالن کنسرت در حومه شهر مسکو، روسیه را وا داشت تا درباره تهدیدزایی داعش بیشتر نگران شود و همکاری امنیتی با حکومت طالبان را در دستور کار سیاست امنیتی خود قرار دهد.

از سوی دیگر رقابت اقتصادی آغاز شده در افغانستان و ورود چین، به روسیه انگیزه داد تا مانندی دیگر کشورهای منطقه برای حضور در بازار اقتصادی افغانستان وارد شود. از سوی دیگر نیازمندی مسکو برای حضور در بازارهای جنوب آسیا، مسکو را بر آن داشت تا برای توسعه کریدور ترانزیتی شمال – جنوب در این کشور نقش ایفا کند. به احتمال زیاد، در تعامل جدید روسیه با افغانستان، کریدور شمال – جنوب اهمیت و اولویت زیادی داشته است. لذا در محاسبات روسیه، ظرفیت‌های بالقوه افغانستان تحت حاکمیت طالبان در دو بخش امنیتی و اقتصادی پس از تعامل با کابل، قابلیت به فعلیت رسیدن را دارند.

گسترش سطح تعاملات دیپلماتیک میان کابل و مسکو، حکومت طالبان را در افکار عمومی به عنوان یک حکومت پایدار به تصویر می‌کشاند و ممکن است راه را برای تبادل رسمی سفرا میان دو کشور فراهم کند؛ همان گونه که این تبادل سفرا بین کابل و پکن انجام شد. اگر این نوع رفتار سیاسی و دیپلماتیک توسط کشورهای مهم منطقه ادامه پیدا کند، این احتمال وجود دارد که زمینه برای شناسایی رسمی حکومت طالبان در منطقه افزایش یابد.

از سوی دیگر، دولت روسیه بر آن است تا افکار عمومی را در سطح منطقه متقاعد سازد که مسکو در عین درگیری در جنگ اوکراین، بر اوضاع منطقه از جمله افغانستان اشراف و تسلط سیاسی لازم را دارد. علاوه بر این، پیش از آن که سیاست جدید آمریکا در قبال افغانستان مشخص شود، روسیه بر آن است تا از تبدیل شدن دوباره افغانستان به عنوان یکی از اقمار آمریکا جلوگیری کند و در این راستا بازدارندگی را پیشاپیش ایجاد کند.

اولویت‌های حیاتی افغانستان
یکی از سئوالات مطرح این است که در قبال این نوع سیاست‌ورزی روسیه، حکومت طالبان چه اندازه سیاستی را با مسکو در پیش خواهد گرفت؟ به نظر می‌رسد حکومت طالبان مصمم است به پیشنهادهای تعاملی روسیه پاسخ مثبت دهد زیرا در فقدان شناسایی رسمی، کابل به این نوع تعاملات سیاسی با کشورهای منطقه به شدت نیازمند است.

این سئوال مطرح است که در صورت روی آوردن آمریکا دوران ترامپ به سوی کابل، حکومت طالبان بین روسیه و آمریکا کدام یک را انتخاب خواهد کرد؟ بر اساس شواهد، حکومت طالبان تمایل دارد مانند دوره ظاهرشاه، از رقابت میان دو قطب شرق و غرب به نفع افغانستان استفاده کند. اما کابل باید در نظر داشته باشد که نه حکومت طالبان آن پتانسیل و ماهیت سلطنت ظاهرشاه را دارد و نه شرایط حال حاضر، ماهیت دوران جنگ سرد را دارد.

در شرایطی که نظم سنتی گذشته به هم خورده است و پس از خروج آمریکا از افغانستان، این کشور مستعد رویارویی با هر نوع تحول غیر مترقبه است، بهتر آن است که حکومت طالبان تلاش کند با همسایگان و کشورهای منطقه وارد تعاملات پایدار شود و خود را به منافع مشترک منطقه گره بزند.

دبیر شورای امنیت ملی روسیه با سراج‌الدین حقانی وزیر کشور حکومت طالبان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *