بررسی تحولات افغانستان
تنش میان افغانستان و پاکستان ریشهای تاریخی، سرزمینی و ایدئولوژیک دارد. علیرغم حمایت همهجانبه پاکستان از جنبش طالبان در دو دهه گذشته، در حال حاضر مناسبات میان اسلامآباد و حکومت طالبان در تنش بیسابقهای قرار دارد و میانجیگری قطر و ترکیه نیز به نتیجه خاصی نرسیده است.
در نیمقرن اخیر همواره تنشهای ساختاری میان افغانستان و پاکستان نهایتاً به سود پاکستان تمام شده و با پشتیبانی آن از گروههای مخالف داخلی، نظامهای سیاسی افغانستان فروپاشیدهاند. این سئوال مطرح است که در شرایط جدید، آینده تنش نظامی و سیاسی میان افغانستان و پاکستان چه خواهد شد؟ در این نوشته این موضوع مورد بررسی قرار میگیرد.
پاکستان و طالبان؛ از تعامل تاکتیکی تا تنش راهبردی
با بازگشت دوبارهی حکومت طالبان به قدرت، برخلاف انتظارات خوشبینانه اسلامآباد، حکومت طالبان بهسرعت رویکردی مستقل و بیطرفانه در سیاست خارجی و مسائل منطقهای در پیش گرفت.
با افزایش تحرکات تحریک طالبان پاکستان (TTP)، اسلامآباد حکومت طالبان را به میزبانی و حمایت از نیروهای TTP متهم کرد؛ اتهامی که منجر به آغاز و تشدید تنشهای سیاسی و سپس نظامی میان دو کشور همسایه شد و اکنون بهعنوان گره اساسی در روند مذاکرات دو کشور مطرح است.
در حال حاضر پاکستان عملا «تأمین امنیت اسلامآباد» را از سوی حکومت طالبان شرط اصلی موفقیت مذاکرات اعلام کرده است. این خواسته در واقع کنایهای آشکار به لزوم همکاری طالبان برای مهار یا نابودی TTP با مشارکت مستقیم پاکستان است؛ درخواستی که حکومت طالبان یا توان انجام آن را ندارد و یا به دلایل مربوط به دوراندیشی سیاسی و حفظ مزیت کنشگری راهبردی تمایلی ندارد آن را بهگونهای که اسلامآباد میخواهد اجرا کند.
چشمانداز تنش
به نظر میرسد در کوتاهمدت، سطح تنش میان افغانستان و پاکستان از وضعیت فعلی خارج نخواهد شد و سیاست گفتوگو و تقابل بهصورت همزمان ادامه خواهد یافت. پاکستان وضعیت داخلی، منطقهای و بینالمللی حکومت طالبان را رصد خواهد کرد تا یک بازیگر سوم مداخلهگر وارد تحولات افغانستان شود تا به عنوان شریک استراتژیک از آن بهره جوید. دلیل این امر آن است که پاکستان هیچگاه بهتنهایی نتوانسته موجب فروپاشی سیاسی حکومت مرکزی در افغانستان شود بلکه این روند همواره با همکاری بازیگر سوم بوده است.
متغیرهای تعیینکنندۀ تنش افغانستان و پاکستان
۱. قابلیت نظامی و انسجام درونی حکومت طالبان
حکومت طالبان اکنون کنترل کامل جغرافیای افغانستان را در اختیار دارد و در حال حاضر تنها نیروی نظامی مسلح رسمی، مسئول تأمین امنیت عمومی و حافظ تمامیت ارضی کشور است. کنترل کامل حکومت طالبان بر قلمرو کشور، سرکوب گروه داعش و جلوگیری از رشد و فعالیت نیروهای مخالف مسلح، بیانگر ظرفیت بالای نظامی و امنیتی این حکومت است. این موفقیت ارتباط مستقیم با انسجام و اتحاد درونگروهی جناحهای درون طالبان دارد.
پایش دیدگاههای گروههای مختلف طالبان بعد از آغاز درگیری بین افغانستان و پاکستان نشان میدهد که نه تنها هیچ نشانهای از اختلاف وجود ندارد، بلکه این درگیری خرده اختلافات را محو ساخته و سبب انسجام گروهی طالبان شده است. سخنرانی اخیر سراجالدین حقانی نشان داد که دیدگاههای وی در تطابق کامل با بدنه و رهبری حکومت قرار دارد و شایعات مطرح شده همانند قبل شایعهای بیش نیستند.
در صورت تداوم این انسجام، تنش میان افغانستان و پاکستان، به احتمال زیاد موجب تغییر شرایط نخواهد شد. بهویژه آنکه افکار عمومی افغانستان علیه سیاستهای پاکستان است. چنانچه حکومت طالبان در نتیجهی یک خطای راهبردی دچار اختلاف داخلی شود، شرایط به نفع پاکستان تغییر خواهد کرد.
۲. شدت و مداومت حملات هوایی پاکستان
ماهیت جنگها در عصر جدید نسبت به گذشته دگرگون شده است و این تحول، راهبردهای دفاعی کشورها را نیز تغییر داده است. ظهور پهپادها و تسلیحات هوشمند نقش اساسی در جنگهای متعارف امروزی دارند. اگرچه افغانستان و پاکستان دارای مرز زمینی گستردهاند، اما در صورت وقوع درگیری مستقیم، تصرف سرزمینی در مراحل اولیه هدف اصلی نخواهد بود. در گام نخست، جنگ بهصورت نیابتی و سپس هوایی، بهویژه با استفاده از پهپاد پیگیری خواهد شد.
توان نظامی حکومت طالبان در عرصه جنگ هوایی و پهپادی قابل مقایسه با پاکستان نیست. در نتیجه، اگر پاکستان به حملات هوایی مستمر و بیوقفه دست بزند، اقتدار نظامی و سیاسی حکومت طالبان زیر سئوال خواهد رفت. این وضعیت میتواند بهعنوان یک متغیر تعیینکننده در آینده تحولات عمل کند. رشد و تقویت سامانههای پدافند هوایی در دوران دولت پیشین افغانستان مورد توجه کافی حامیان آن قرار نگرفت و به عنوان یک نقطه ضعف راهبردی در برابر تهدیدات پاکستان باقی ماند. اگر حکومت طالبان نتواند این ضعف خود را جبران کند، ادامه تنش با پاکستان، آسیبپذیری افغانستان را به شدت افزایش خواهد داد.

۳. رفتار بازیگران منطقهای و بینالمللی
نیمقرن تنش میان افغانستان و پاکستان نشان میدهد که این درگیریها بارها منجر به سقوط نظامهای سیاسی در افغانستان شده است. بااینحال، پاکستان هرگز بهتنهایی نتوانسته چنین هدفی را محقق سازد. موفقیتهای پیشین اسلامآباد معمولاً نتیجهی همسویی با برخی بازیگران منطقهای، بهرهگیری از گروههای نیابتی و همکاری با یک قدرت بزرگ جهانی بوده است.
تحولات تاریخی از سقوط نظام دموکراتیک خلق تا فروپاشی نظام جمهوریت پیشین، این الگو را بهخوبی تأیید میکند. با این وجود، شرایط کنونی جهان و منطقه با گذشته تفاوت بنیادین یافته است. افغانستان و پاکستان نیز دیگر آن شرایط و وضعیت پیشین را ندارد.
در حال حاضر، کشورهای منطقه بهدلیل وابستگی متقابل امنیتی و اقتصادی، ثبات در افغانستان را اولویت خود میدانند و هرگونه بیثباتی در این کشور را عامل گسترش ناامنی در سراسر منطقه تلقی میکنند. قدرتهای مهم منطقه مانند روسیه، چین، هند و ایران با سیاست بیثباتسازی افغانستان توسط پاکستان مخالف هستند. این کشورها، بهرغم تأکید بر ضرورت اصلاحات در ساختار حکمرانی، از تداوم ثبات نسبی و حفظ نظم موجود در افغانستان پشتیبانی میکنند.
در همین حال، گروههای مخالف حکومت طالبان نیز دیگر اعتماد گذشته را به پاکستان ندارند و قدرتهای بزرگ جهانی نیز نوعی رویکرد عملگرایانه و مدیریتشده را در قبال حکومت طالبان در پیش گرفتهاند. مجموعهی این تحولات، معادلات سنتی میان افغانستان و پاکستان را تغییر داده و تکرار الگوهای گذشته را منتفی میسازد.
4. نقش گروههای نیابتی
در صورتی که پاکستان حملات هوایی خود را به افغانستان افزایش دهد، همان طور که برخی مقامات حکومت طالبان گفتهاند، دست آنان نیز پر است. حکومت طالبان در گام نخست از راهبرد چندین دههای پاکستان علیه خود این کشور استفاده خواهد کرد؛ تجهیز و تامین مالی گروههای تحریک طالبان پاکستان و گروههای مخالف بلوچ. شاید همین گام نخست برای به زانو درآوردن پاکستان کافی باشد.
مطالب مرتبط
مذاکرات استانبول؛ تشریح عملیات روانی پاکستان علیه افغانستان
توافقنامه آتش بس افغانستان و پاکستان؛ نتایج و پیامدها
جمع بندی
دورنمای روابط افغانستان و پاکستان در کوتاهمدت احتمالاً بر مدار تنش کنترلشده باقی خواهد ماند زیرا مشکلات فیمابین بعید است با چند دور مذاکره حل و فصل نهایی شود. پیشبینی میشود درگیریهای محدود بین دو کشور تداوم یابد و افغانستان و پاکستان هر دو از عمیق شدن درگیریها اجتناب کنند. هر دو طرف نقاط ضعف و قدرت طرف مقابل را میدانند و به همین دلیل از تندروی اجتناب خواهند کرد.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید















