یکشنبه 18/ 6 / 1403
جستجو
Close this search box.

بررسی تحولات افغانستان

بدون تردید و طبق اجماع نظر کارشناسان، گروه طالبان از بدو تاسیس توسط پاکستان حمایت که مهمترین دلیل پشت این حمایت، تحقق راهبرد عمق استراتژیک پاکستان در افغانستان بود. در طول عمر 20 ساله نظام جمهوریت، پاکستان حامی درجه یک طالبان شناخته می‌شد و به تعبیر واضح‌تر این کمک‌های بی‌دریغ پاکستان بود که طالبان را در جنگ علیه حکومت افغانستان و حتی آمریکا پیروز گرداند.

با روی کار آمدن مجدد طالبان در افغانستان، تحلیل غالب این بود که پاکستان پس از چندین دهه تلاش، سرانجام موفق شد افغانستان را تصاحب کند و به راهبرد خود درباره عمق استراتژیک برسد. انتشار تصویر فیض حمید رئیس سرویس اطلاعاتی پاکستان در نخستین روزهای حکومت طالبان که شادمانه در یک یاز هتل‌های کابل قهوه می‌نوشید، مهر تاییدی بر این تحلیل بود.

اما این تحلیل به زودی رنگ باخت چرا که به مرور زمان اوضاع و احوال به گونه دیگری رقم خورد و روابط طالبان با پاکستان نه از جنس حامی و پیرو یا حتی دو متحد بلکه از جنس رقابت‌گونه و در مواردی از جنس دو مخالف گردید. پرسش این است که آیا این ظاهرگونگی در محتوا نیز چنین است؟ و اگر چنین باشد پاکستان چه گزینه‌هایی برای مطیع ساختن حکومت طالبان در اختیار دارد؟

در پاسخ به پرسش اول دو دیدگاه می‌توان ارائه کرد. دیدگاه نخست این است که پاکستان و طالبان برای فریب افکار عمومی داخلی به‌خصوص در افغانستان و گمراه ساختن اذهان جهانی در ظاهر سیاست ناسازگاری را روی دست گرفته‌اند اما در محتوا، تعامل دو طرفه همان گونه است که در گذشته بود. این دیدگاه بیشتر از سوی مخالفان طالبان مطرح می‌شود. نگاه دیگر این است که طالبان پس از پیروزی مجدد، در راستای کسب استقلال از پاکستان مشی مستقلانه اختیار کرده است. هرچند برای تأیید هر دو نگاه دلایلی وجود دارد اما شواهد و قرائن بیشتر در جهت تأیید نگاه دوم دلالت دارد.
لازم به ذکر است که در زمینه چگونگی روابط با پاکستان در بین طالبان دو دستگی وجود دارد؛ بخشی از طالبان تحت حمایت سراج‌الدین حقانی حامی سیاست اتحاد با پاکستان هستند و راضی به دور شدن از پاکستان نیستند اما طالبان قندهاری سیاست دوری از پاکستان را اعمال می‌کنند.

با فرض این که نگاه دوم (مشی مستقلانه طالبان) درست باشد، پاکستان چه گزینه‌ها و ابزارهایی در اخیتار دارد؟ اولین گزینه‌ای که به ذهن می‌رسد، حذف طالبان از قدرت است. اما آیا پاکستان قادر است همان سناریویی را که علیه حکومت مجاهدین به راه انداخت، بار دیگر علیه حکومت طالبان تکرار کند و با استفاده از گروهی جایگزین، طالبان را حذف کند؟ این گزینه تقریباً منتفی است. به این دلیل که طالبان آخرین لشکری است که پاکستان برای از میان برداشتن دولت‌های مرکزی ناسازگار افغانستان پرورش داده است.

در این زمینه پاکستان دیگر به بن بست رسیده است. پاکستان نمی‌تواند از میان گروه‌های موجود که سرآمد همه آنها «جبهه مقاومت ملی» به رهبری احمد مسعود است، برای جایگزینی طالبان استفاده کند زیرا تمام گروه‌های موجود از جمله جبهه مقاومت به همان میزان که با طالبان تخاصم دارند، با پاکستان ضدیت دارند. البته داعش خراسان هم به عنوان یک گزینه مطرح است اما استفاده از داعش علیه طالبان به سان آتش زدن به خرمن خود است چرا که مهار این گروه تقریبا غیر ممکن است.

احتمال استفاده پاکستان از جبهه مقاومت ملی علیه حکومت طالبان منتفی است زیرا این جبهه ابزار دست پاکستان نخواهد شد.

گزینه دوم، دامن زدن به دو دستگی و کشاندن طالبان به جنگ داخلی است. این گزینه نیز منتفی است زیرا در صورت بروز جنگ داخلی میان طالبان کنترل اوضاع از دست تمام جناح‌ها خواهد شد. گزینه سوم استفاده از نیروهای متحد در داخل طالبان است. این گزینه تقریبا تنها راه ممکن برای پاکستان است. پاکستان می‌تواند با تقویت متحدین خود در داخل جریان طالبان به‌خصوص جناح پرقدرت حقانی‌ها، نفوذ خود در حکومت طالبان را حفظ کند.

در این میان اعمال فشارهای اقتصادی که در حال حاضر از سوی پاکستان علیه حکومت طالبان اعمال می‌شود، نمی‌تواند اهداف کلان پاکستان را در افغانستان تأمین کند. کما این که فشارهای اقتصادی قابل دور زدن هستند و با استفاده از بدیل‌ها، آسیب‌پذیری آن کمتر می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *