بررسی تحولات افغانستان
همزمان با گفتگوهای نمایندگان پاکستان و حکومت طالبان در مذاکرات استانبول، اسلامآباد طی یک عملیات روانی، استراتژی مشخصی را در دستور کار قرار داد. تحلیل محتوای دهها پیام، خبر و تحلیل مقامات، خبرنگاران و رسانههای پاکستانی در شبکههای اجتماعی و رسانههای این کشور نشان میدهد که این کشور تلاش داشت با یک عملیات روانی، اهداف خود را در چند لایه دنبال کند.
این یادداشت به تشریح این عملیات روانی پاکستان در جریان مذاکرات استانبول میپردازد و نشان میدهد که چگونه این عملیات روانی بهصورت هماهنگ برای تحقیر، مشروعیتزدایی و تهدید حکومت طالبان طراحی و اجرا شد.
بُعد نخست عملیات روانی: جنگ ادبیاتی
یکی از ابزارهای مؤثر عملیات روانی پاکستان، کنترل و جهتدهی ادبیات رسانهای داخلی بود. پس از آغاز درگیری نظامی دو کشور تغییر ادبیات تقریباً تمامی رسانههای مهم پاکستانی ملموس بود و این موضوع به ویژه طی مذاکرات استانبول با هماهنگی بیشتر و در چند لایه قابل درک بود. رسانههای پاکستانی در این مدت در خبرها، گزارشها و تحلیلهای خود به یکباره تغییر لحن دادند و واژههای یکسانی را علیه حکومت طالبان به کار بردند. به عنوان مثال واژه «رژیم طالبان» در همه رسانهها استفاده میشود. این هماهنگی تصادفی نیست؛ بلکه نشانهای از ابلاغ خط مشی رسانهای از سوی ارتش قدرتمند این کشور است. در ساختار ارتش پاکستان، بخشی به نام اداره روابط عمومی بینخدماتی Inter-Services Public Relation وجود دارد که به اختیار به آن ISPR گفته میشود. وظیفه رسمی این نهاد، مدیریت ارتباطات رسانهای نیروهای مسلح، انتشار اطلاعیههای رسمی، و تبلیغ فعالیتهای ارتش است اما نقش غیررسمی و مؤثر ISPR نقشدهی به سیاست رسانهای کشور در مواقع بحرانی است. این نهاد اغلب در تعیین خطوط قرمز خبری، شکلدهی به روایتهای امنیتی و ملی، و حتی اعمال فشار غیررسمی بر روزنامهنگاران و مدیران رسانهای نقش دارد.
تغییر روایت همزمان ادبیات رسانههای پاکستان و حتی پیامهای خبرنگاران پاکستانی در شبکههای اجتماعی حکایت از آن دارد که ISPR خطوط رسانهای مشخصی را به رسانهها و خبرنگاران درباره حکومت طالبان و مذاکرات استانبول ابلاغ کرده است. با تحلیل محتوای ادبیات رسانهها و خبرنگاران پاکستانی میتواند دریافت که این بُعد از عملیات روانی چند محور و هدف مشخص داشته است که برخی از مهمترینها اشاره میشود.
زیر سئوال بردن مشروعیت حکومت طالبان
در محتوای رسانههای پاکستان و حتی اظهارات مقامات رسمی پاکستان به طور مکرر، مشروعیت حکومت طالبان زیر سئوال برده شده است. این گفتمان، شکلی از جنگ روانی است که در چارچوب «قدرتنمایی در سطح مفاهیم» تعریف میشود. پاکستان میخواهد به مخاطبان داخلی، منطقهای و جهانی القا کند که با یک ساختار فاقد اعتبار حقوقی روبهرو است و بنابراین برخورد تند و حتی نظامی با آن جای اعتراض ندارد.

آمادهسازی افکار عمومی برای اقدام نظامی در پسا مذاکرات استانبول
وقتی ذهن مردم پاکستان بارها و بارها واژههایی مانند «رژیم»، «پناه دادن به تروریسم» و «تهدید» را میشنوند، مداخله نظامی بهعنوان واکنش طبیعی و قابل پذیرش جلوه میکند. این دقیقاً همان چیزی است که حاکمان پاکستان به دنبال آن هستند یعنی طبیعیسازی تهدید و خشونت علیه افغانستان و حکومت طالبان. با توجه طی چند هفته گذشته بخشی از مردم، احزاب سیاسی و مذهبی مخالفت خود را با جنگ بروز دادهاند، این تلاش پاکستان معنی و مفهوم بیشتری مییابد. با توجه به بنبستهای مکرر در مذاکرات استانبول و چالشهای عمیق بین پاکستان و افغانستان، ارتش پاکستان در حال آمادهسازی افکار عمومی برای یک دوره تنش طولانی با افغانستان است.
تحقیر طرف مقابل در میز مذاکره
ادبیاتی که در رسانهها پمپاژ شد، در میز مذاکرات استانبول هم بازتاب یافت. بر اساس گزارشهای منتشر شده از مذاکرات استانبول، هیئت پاکستانی در حضور میانجیها نیز از جملات تحقیرآمیز و ادبیات سخیف استفاده کرده است. این رفتار یک هدف واحد دارد و آن شکستن اعتماد به نفس سیاسی حکومت طالبان و تحقیر نمادین آن در برابر جامعه جهانی است.
بُعد دوم عملیات روانی: تهدید مستقیم و نظامیسازی زبان دیپلماسی
بُعد دوم این عملیات روانی، استفاده مستقیم از زبان تهدید و نمایش قدرت قهری بود؛ خصوصاً از سوی مقاماتی در سطح وزرا به ویژه خواجه محمد آصف وزیر دفاع پاکستان که باید نماد توازن و عقلانیت در حوزه امنیت باشد. وزیر دفاع پاکستان همزمان با مذاکرات استانبول در پیام رسمی خود در شبکه ایکس از زبان کاملاً جنگی و توهینآمیز استفاده کرد و نوشت: «پاکستان صراحتاً اعلام میکند که نیازی به استفاده از تمام قدرت خود برای پایان دادن به رژیم طالبان یا مجبور کردن آنها به پنهان شدن در غارها ندارد. با این حال، اگر طالبان تمایل داشته باشد، مشاهده دوباره مناظری مشابه شکست گذشته آنها در تورا بورا، جایی که با خفت و خواری فرار کردند، قطعاً برای جامعه جهانی صحنهای جالب خواهد بود».
این جملات، از دیدگاه تحلیل گفتمان ژئوپلیتیکی، چند پیام را منتقل میکند. نخست، تهدید به نابودی کامل حکومت طالبان؛ دوم، تحقیر تاریخی و احیای خاطره شکست؛ سوم، القای برتری نظامی که پیام اصلی است و چهارم، اعمال فشار بر میانجیها.
به رغم انتقادهای داخلی برخی کارشناسان پاکستانی و حتی مخالفان حکومت طالبان مانند امرالله صالح، این نظامیسازی زبان دیپلماسی کماکان ادامه دارد. هر چند تحمل این ادبیات برای حکومت طالبان سخت است اما دست کم نتیجه آن ترسیم چهره خشن از دیپلماسی پاکستان را به همراه داشته است و در استحکام حکومت طالبان نقش مهمی داشته است.
مطالب مرتبط
جنگ رسانه ای؛ رویکرد جدید پاکستان در افغانستان
توافقنامه آتش بس افغانستان و پاکستان؛ نتایج و پیامدها
جمعبندی
رفتارشناسی حکومت پاکستان طی مذاکرات استانبول را میتوان در معادلهای چنین ترسیم کرد که پاکستان یک عملیات روانی علیه حکومت طالبان را به راه انداخته است. طراحی و ابلاغ این عملیات روانی از سوی اداره روابط عمومی بینخدماتی (ISPR) ارتش پاکستان صورت گرفته است و در این زمینه به طور همزمان 3 ظرفیت عمده بسیج شدهاند؛ نخست مقامات رسمی از طریق شبکههای اجتماعی به طور مرتب حکومت طالبان را هدف قرار میدهند و روایت یک جانبه را به فضای عمومی پمپاژ میکنند. دوم رسانههای پاکستانی به عنوان بازوی مهم این عملیات روانی تلاش میکنند ذهنیت مردم پاکستان را با اهداف حکومت و ارتش به ویژه درباره مذاکرات استانبول همسو سازند. سوم، خبرنگاران پاکستانی با خبرهای یکجانبه که از ISPR درباره مذاکرات استانبول دریافت میکنند، تلاش دارند تا ذهنیت جامعه پاکستان و نیز جهانیان را درباره جریان مذاکرات به نفع روایت خود سازماندهی کنند.
آیا این سیاست امنیتی ـ رسانهای میتواند در زمانی که هیئتهای دو کشور در میز مذاکرات استانبول مشغول گفتگو هستند، صلح به همراه آورد؟ یا برعکس، منطقه را به سوی تنشهای کنترلناپذیر سوق میدهد؟ زمانی که تهدید جایگزین دیپلماسی شود نتیجهای جز خشونت بیشتر به دنبال نخواهد داشت.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید















