بررسی تحولات افغانستان
اداره استخبارات حکومت طالبان در سیزدهم فروردین ماه با انتشار ویدئویی از دستگیری یک عضو فعال گروه داعش خراسان به عنوان عامل حمله به مراکز دینی و فرهنگی شیعیان و ترور مقامات طالبان در شمال افغانستان از جمله ترور بلخ خبر داد.
توضیحات عضو دستگیر شده داعش در خصوص چگونگی طرح و انجام حملات تروریستی به مراکز یاد شده و علاوه بر آن، فعالیتهای تروریستی شش ماه اخیر داعش خراسان نشان میدهد که استراتژی داعش به جای کنترل و تصرف جغرافیا، به عملیاتهای تروریستی شهری تغییر یافته و تاکتیکهای پیچیده عملیاتی را فراگرفته است. در همین حال حکومت طالبان از کشته شدن سه عضو برجسته داعش در شمال افغانستان خبر داده است و طبق گزارش اداره استخبارات حکومت طالبان، در ظرف یک ماه اخیر دست کم 8 حمله بر پناهگاههای داعش در کابل، هرات و مزارشریف انجام شده است.
همزمان با رویارویی حکومت طالبان و داعش خراسان، در بعد سیاسی، سه دستاورد تعیین کننده را شاهد هستیم.
نخست، با آن که داعش و طالبان هر دو برای سقوط دولت پیشین افغانستان تلاش کردند اما حکومت طالبان درک میکند که داعش رقیب و دشمن جدی این حکومت است و این احتمال وجود دارد که در بازیهای کلان سیاسی، قدرتهای خارجی از داعش خراسان و گروههای افراطی نزدیک به آن به عنوان ابزار جهت تضعیف یا حتی سقوط حکومت طالبان استفاده کند. این رویکرد طالبان در قبال داعش، به لحاظ سیاسی تعیین کننده است.
دوم، پس از ادعای اخیر فرمانده نیروهای آمریکایی در خاورمیانه (سنتکام) در مورد قدرتگیری مجدد داعش خراسان و همچنین در قبال اظهارات زلمی خلیلزاد نماینده پیشین دولت آمریکا در افغانستان، برخی از مقامات طالبان با صراحت، مقامات آمریکایی را به تبلیغات برای داعش و همچنین دولت آمریکا را به استفاده ابزاری از داعش خراسان متهم کردند. این نوع نگاه طالبان اگر به یک راهبرد عمومی در میان اعضای طالبان تبدیل شود، در امر مبارزه با داعش تعیین کننده خواهد بود.
سوم، توافق نظر کشورهای منطقه بر این که هیچ نوع تهدیدی از خاک افغانستان علیه کشورهای همسایه و منطقه صورت نگیرد، دستاوردی معنادار و تعیین کننده به نظر میرسد. مفهوم این امر با توجه به حضور داعش در افغانستان این است که کشورهای منطقه، حکومت طالبان را خط مقدم جبهه مبارزه در برابر داعش خراسان میپندارد.
با این وجود، دستکم سه خلا در امر مبارزه با داعش خراسان دیده میشود:
نخست، شواهد و واقعیتهای موجود نشان میدهد که داعش، ریشه بومی در افغانستان ندارد. این گروه به صورت یک پروژه کلان امنیتی در بیرون از افغانستان برنامهریزی و تأمین مالی شده و از طریق مرزهای شرقی افغانستان وارد این کشور میشود. در صورت عدم توافق بین دولت پاکستان و تحریک طالبان پاکستان(TTP)، به احتمال زیاد سازمان اطلاعات پاکستان (ISI) با ادعای حمایت دولت کابل از تحریک طالبان پاکستان، به آموزش و تجهیز داعش خراسان در مقیاس وسیع اقدام خواهد کرد.
دوم، نگاه تقلیلگرایانه مخالفان سیاسی و نظامی حکومت طالبان به فعالیتهای داعش خراسان و نگریستن به داعش تا سطح همسویی استراتژیک و هدف مشترک برای نابودی حکومت طالبان، در دراز مدت و از منظر جنگ روانی داعش را تقویت خواهد کرد. نگاه راهبردی ایجاب میکند که مخالفان حکومت طالبان نسبت به مسائل کلان و پیچیده افغانستان و منطقه، رویکرد آیندهنگر داشته باشند.
سوم، فقدان یک «ائتلاف منطقهای» در قالب یک «طرحجامع امنیتی منطقهای برای مقابله با داعش خراسان»، در سطح کلان یک خلا مهم محسوب میشود. با آشکار شدن ابعاد جدیدی از داعش خراسان از طریق نیروهای دستگیر شده این جریان، نیاز است تا حکومت طالبان با کشورهای منطقه وارد گفتگو شده و طرحی جامع را برای مقابله با داعش تدوین و اجرایی کند.
در مجموع، بررسیها و دورنمای بازیهای کلان سیاسی، نشان میدهد که «فعالیت داعشخراسان»، «گسترش فقر عمومی» و «منازعات سیاسی داخلی افغانستان»، بعنوان سه عامل بهم پیوسته، نیازمند یک طرح جامع و اقدام عمل مشترک کشورهای منطقه از جمله حکومت افغانستان است. در غیر این صورت، بحران افغانستان ممکن است عمیق و پیچیده شود که در این صورت پیامدهای منفی آن بر نظم منطقهای نیز اثرگذارگذار خواهد بود.