داعش خراسان که در اواخر سال 1393 (اوایل ۲۰۱۵) در افغانستان ظهور کرد، با استفاده از خلاهای موجود در افغانستان توانست به سرعت رشد کند و به یک گروه فعال در افغانستان و پاکستان تبدیل شود اما اکنون دیدگاهی مبنی بر کوچ داعش خراسان از افغانستان به پاکستان مطرح است.
تا پیش از به قدرت رسیدن طالبان در 1400، افغانستان جولانگاه داعش خراسان بود و گستره فعالیت این گروه از شرق تا شمال و از غرب تا پایتخت بود. پس از این که حکومت طالبان، داعش خراسان را تهدید شماره یک خود برشمرد، سیاست خشنی را در قبال این گروه در پیش گرفت که منجر به کشته شدن رهبران و نیروهای متعدد این گروه شد. پس از سیاست مشت آهنین طالبان در قبال داعش خراسان، از دومین سال حکومتداری طالبان یعنی 1402، عملیاتهای داعش در افغانستان از نوع چریکی و جنگ شهری و ترورهای خبرساز کاهش چشمگیری یافت و طی ماههای اخیر هیچ عملیاتی از این گروه در افغانستان به ثبت نرسیده است.
با کاهش فعالیت داعش خراسان در افغانستان، در یک ساله اخیر، اخبار و رویدادهای مرتبط با داعش از پاکستان دریافت میشود و این امر سبب شده است که فرضیه کوچ داعش خراسان از افغانستان به پاکستان مطرح شود.
شواهد میدانی درباره کوچ داعش خراسان به پاکستان
1- پایگاه داعش در مستونگ بلوچستان
بر اساس اخبار منتشر شده از سوی رسانههای و همچنین منابع خبری داعش خراسان، «ارتش آزادیبخش بلوچ» که یک گروه شبهنظامی مخالف دولت پاکستان میباشد، در اسفندماه 1403 به یک پایگاه داعش در منطقه مستونگ ایالت بلوچستان حمله کرد و 30 تن از نیروهای داعش را به قتل رساند که اتباع غربی نیز در بین کشته شدگان گزارش شده است.
بعد از این بود که نگاهها به بلوچستان پاکستان و استقرار پایگاههای داعش در آن معطوف شد. اعلام جنگ داعش خراسان علیه ارتش آزادیبخش بلوچ پس از این حمله نشان داد که داعش در این منطقه پایگاهها و نیروهای فراتر از انتظار دارد. درگیریهای متعدد دیگر در بلوچستان نشان میدهند که داعش در بلوچستان حضور گسترده دارد و منحصر به پایگاه مستونگ نبوده است.
2- ترور پیاپی رهبران داعش خراسان در پاکستان
ترور رهبران داعش در پاکستان سریالی شده است و با فواصل زمانی مختلف یکی از رهبران این گروه در نقاط مختلف پاکستان ترور میشوند. عدم پذیرش مسئولیت این ترورها از سوی هیچ فرد یا گروهی بر ابهام آنها افزوده است. آخرین مورد کشتهشدن «برهان» مشهور به «زید» بود در ایالت پنجاب اواخر که اواخر آبان/عقرب ماه ترور شد. پیش از ترور برهان، در مهر/میزان ماه یک فرمانده داعش به نام «حسن» در شهر ایالت سند کشته شد. در همین ماه «عاصم بلوچ» یکی از مسئولان داعش خراسان همراه با یک تبعهٔ تاجیکستانی در ایالت بلوچستان ترور شد. همچنین پیش از آن نصرت مشهور به پهلوان موسی طراح برخی حملات داعش در کابل، در ایالت خیبرپختونخوا کشته شد.
چند نکته در این ارتباط این ترورها قابل ذکر است. نخست این که همان طور که از نام ایالتهای میتوان استنباط کرد، پراکندگی ترورها در تمام 4 ایالت پاکستان بوده است. دوم، طبق مشخصات ذکر شده در خبرها، ترورها اغلب در محیط شهری رخ داده است و این نشان دهنده آن است که رهبران داعش برخلاف رهبران دیگر گروههای مسلح در کوههای صعب العبور و مناطق روستایی حضور نداشتهاند بلکه در شهرها ترور شدند. سوم همچنان که ذکر شد، این ترورها را هیچ کس برعهده نگرفته و این میرساند که دشمن داعش در خاک پاکستان علیه این گروه وارد عمل شده است.

3- به صفر رسیدن حضور و عملیاتها در افغانستان
همزمان با این تحولات چندین ماه متوالی است که هیچ عملیاتی از سوی داعش خراسان در افغانستان رخ نداده است. این در حالی است که در آغاز به قدرت رسیدن طالبان در 1400 تعداد حملات داعش ماهانه به 25 مورد هم رسید اما در حال حاضر برای چندمین ماه متوالی این رقم صفر است. همچنین مدتها است که خبری از انهدام شبکه یا مرکز یا ترور افراد این گروه در افغانستان مخابره نمیشود.
در مجموع، علائم و نشانهها از جمله توالی ترور رهبران داعش در خاک پاکستان، پراکندگی جغرافیایی این ترورها در عمق خاک پاکستان و همچنین اذعان منابع متعدد به درگیری سنگین داعش با ارتش آزادیبخش بلوچ مستقر در بلوچستان، در کنار عدم اثری از حضور داعش خراسان در افغانستان، موید این هستند که کوچ داعش خراسان جهت حفظ بقای آن از افغانستان به پاکستان صورت گرفته است. این گروه در ابتدا بلوچستان را برای استقرار امن دید اما با درگیر شدن ارتش آزادیبخش بلوچ با این گروه، در اقدام جدید رهبران داعش خراسان به نقاط مختلف پاکستان پراکنده شدهاند.
کوچ داعش خراسان به پاکستان؛ کوچ اجباری یا تسهیلشده؟
به دنبال تحولات پیش آمده در ارتباط با داعش خراسان، اظهار نظر تحلیلگران، حاکی از دو دیدگاه متفاوت در قبال زمینههای کوچ داعش خراسان در شهرهای مختلف پاکستان است.
نگاه خوشبینانه؛ پدیده اثر بادکنکی
طبق این دیدگاه، نیروها و فرماندهان داعش خراسان پس از مبارزهٔ جدی حکومت طالبان در خاک افغانستان علیه عناصر این گروه برای حفظ بقای گروه به پاکستان کوچ کردهاند تا مانع فروپاشی کامل این گروه شوند.
تجربه نیز نشان میدهد که گروههای تروریستی هنگام تهدید بقای خود در یک کشور، به مناطق مشابه در کشورهای دیگر نقل مکان میکنند. از نظر علمی نیز این وضعیت را میتوان با پدیدۀ «اثر بادکنکی» تشریح کرد؛ وضعیتی که در آن اجرای قانون در یک کشور باعث جابهجایی به کشورهای دیگر میشود. بر این اساس، پاکستان به دلیل خلأهای امنیتی مشابه وضعیت افغانستان در دورهٔ جمهوریت، «میزبان ناخواسته» فراریان داعش خراسان شده است.
نگاه بدبینانه؛ استفاده ابزاری
مطابق این دیدگاه، برخی شبکهها یا عناصر وابسته به مراکز قدرت پاکستان یا فضا را برای حضور داعش در شهرهای مختلف پاکستان فراهم کردهاند یا در قبال جابهجایی آنها، نوعی سکوت معنادار اتخاذ کردهاند.
سابقهٔ طولانی استفاده از گروههای نیابتی در سیاست منطقهای پاکستان، تنشهای روبهافزایش پاکستان با حکومت طالبان و احتمال بهرهگیری این کشور از داعش خراسان به مثابهٔ گروه فشار علیه افغانستان، این نگاه را تقویت میکند.
در این دیدگاه، حضور داعش در پاکستان نهفقط نتیجهٔ خلأ امنیتی، بلکه ابزاری کاربردی علیه بازی احتمالی در قبال افغانستان است. با توجه به چالش موجود بین افغانستان و پاکستان و خالی بودن دست پاکستان از ابزار فشار موثر علیه کابل، این نظریه طرفداران خاص خود را دارد.
درباره داعش خراسان
نگاهی به منابع مالی داعش خراسان
نقش جدید داعش خراسان در منطقه
پیامدهای کوچ داعش خراسان و استقرار آن خاک پاکستان
۱. عمیقتر شدن بحران روابط بین افغانستان و پاکستان
با اوجگرفتن تنش سیاسی و امنیتی بین افغانستان و پاکستان و سابقهٔ استفادهٔ پاکستان از گروههای نیابتی علیه افغانستان، استقرار داعش در پاکستان بهعنوان یک تهدید جدی علیه امنیت افغانستان مطرح است.
داعش خراسان با حکومت طالبان تضاد ایدئولوژیک دارد و «امارت اسلامی» را غیر اسلامی میخواند. این دشمنی ایدئولوژیک، آن را به دشمن شماره یک حکومت طالبان تبدیل کرده است. بدیهی است که هر بازیگر بیرونی که بخواهد بر حکومت طالبان فشار وارد کند، بهطور طبیعی از دشمنترین دشمن طالبان یعنی داعش خراسان، بهره خواهد برد.
در یک نگاه تحلیلی، با توجه به اوج تنشهای فزاینده میان پاکستان و حکومت طالبان در سالهای اخیر، استقرار داعش در پاکستان این امکان را فراهم میکند که پاکستان از تهدید داعش علیه طالبان بهرهبرداری کند، آن را ابزار فشار غیرمستقیم بسازد یا دستکم اجازهٔ رشد شبکه کنترل شده آن را فراهم سازد تا در آینده به حکومت طالبان آسیب وارد کند.
۲. اشتباه استراتژیک
با کوچ داعش خراسان به پاکستان و استقرار آن حتی به صورت کنترل شده، فرصت رشد مجدد برای این گروه به شدت تضعیف شده فراهم میشود و فرصت جذب نیرو از بین ناراضیان پشتون، بلوچ و گروههای سلفی حاضر در پاکستان خواهد داشت.
این ظرفیت، داعش خراسان را به سطحی از توانمندی خواهد رساند که حتی بدون حمایت، بقای خود را تضمین کند. داعش برخلاف گروههای سنتی دیگر قابلکنترل نیست و احتمال آن میرود که پاکستان در آینده نتواند آن را مهار کند.
۳. تهدید امنیت منطقه
حضور و هستهگذاری مجدد داعش در خاک پاکستان دیر یا زود آن را به یک قدرت بالقوه تبدیل میکند که ممکن است برای بازیگران بیرونی جذاب شود. در این صورت، کنترل بازی از دست پاکستان خارج خواهد شد. بازی قدرتهای بزرگ با کارت داعش، جغرافیای منطقه را درگیر بحران امنیتی پیچیده خواهد ساخت. در این دورنما، افغانستان بزرگترین قربانی هرگونه بازی با کارت داعش خواهد بود.
جمعبندی
شواهد میدانی نشان میدهند که داعش خراسان فعالیتهای خود را از افغانستان به پاکستان منتقل کرده است. این انتقال – چه به اجبار و چه با تسهیل- یک پیامد قطعی دارد: داعش خراسان به ابزاری بالقوه علیه امنیت افغانستان تبدیل میشود.
استفاده از این ابزار حتی در سطح پایین یک اشتباه استراتژیک است. داعش نه قابلکنترل است، نه قابلمدیریت و نه در چارچوب منافع بلندمدت یک کشور عمل میکند.
با توجه به وابستگی امنیتی میان افغانستان، پاکستان و کشورهای منطقه، ضروری است که کشورهای منطقه تهدید و پیامدهای کوچ داعش خراسان را زیر نظر قرار دهند و آن را به عنوان یک منشأ تهدید امنیت منطقهای تلقی کنند. لازم است در نشستهای منطقهای مانند فرمت مسکو، این پدیده به طور جدی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید















