جمعه 2/ 9 / 1403
جستجو
Close this search box.

بررسی تحولات افغانستان

در تاریخ 29 و 30 بهمن / دلو قرار است در دوحه پایتخت قطر نشستی درباره افغانستان به میزبانی سازمان ملل برگزار شود. این نشست بر اساس قطعنامه 2721 سازمان ملل برگزار خواهد شد که پس از یک ماه و نیم برگزاری جلسات این شورا به تصویب رسید. این مصوبه از کشورهای عضو سازمان ملل خواسته است تا گزارش هماهنگ کننده ویژه سازمان ملل در امور افغانستان موسوم به «گزارش ارزیابی مستقل» و اجرای پیشنهادهای آن را در دستور کار خود قرار دهند. شورای امنیت از کشورها خواسته است تا نتیجه نشست دوحه و روند متعاقب آن باید ایجاد افغانستانی باشد که با خود و همسایگانش در صلح باشد، در جامعه جهانی ادغام شود و به تعهدات بین‌المللی پایبند باشد.

ترافیک دیپلماتیک و رایزنی درباره نشست دوحه
متعاقب این قطعنامه و با نزدیک شدن به نشست دوحه، دیپلمات‌های کشورهای مختلف به رایزنی با مقامات حکومت طالبان پرداختند. در هفته‌های اخیر علاوه بر حضور نمایندگان 11 کشور از جمله نمایندگان ویژه چین، ایران و روسیه در نشست «ابتکار همکاری منطقه‌ای افغانستان» به میزبانی وزارت خارجه حکومت طالبان، دیپلمات‌های مقیم کابل نیز دیدارهای متعددی با دستگاه دیپلماسی حکومت طالبان داشتند. علاوه بر این، فریدون سینیرلی اغلو هماهنگ کننده ویژه دبیر کل سازمان ملل که «گزارش ارزیابی مستقل» را تهیه کرد، سفری به کابل داشت. همچنین توماس نیکلاسون، نماینده ویژه اتحادیه اروپا برای افغانستان مذاکراتی مفصل با مقامات حکومت طالبان انجام داد. رزا اوتونبایوا نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل برای افغانستان نیز با سرپرست وزارت خارجه حکومت طالبان درباره نشست دوحه گفتگو کرد. فصل مشترک تمام این مذاکرات و دیدارها نشست دوحه و محتوای این نشست بود.

رایزنی درباره نشست دوحه؛ نوماس نیکلاسون، نماینده ویژه اتحادیه اروپا برای افغانستان و امیرخان متقی

آرایش بازیگران در آستانه نشست دوحه
با خارج شدن جهان از شوک حوادث رخ داده در مرداد/ اسد 1400 که منجر به سقوط جمهوریت و حاکم شدن طالبان بر افغانستان شد، و نیز پایان ارزیابی کشورها و شورای امنیت سازمان ملل از حکومت طالبان، اکنون جهان در آستانه یک تصمیم سرنوشت‌ساز قرار گرفته است؛ تصمیمی که بر اساس آن مطالبات از حکومت طالبان و نحوه مواجهه با این حکومت تحت تحریم تعیین خواهد شد. در آستانه این تصمیم مهم، اکنون موضع کشورهای مهم را می‌توان در چند دسته کلی تقسیم بندی کرد.

موضع آمریکا
سیاست آمریکا را باید به دو بخش اعلامی و اعمالی یا آشکار و نهان تقسیم کرد. در سیاست آشکار، واشنگتن هر گونه تغییر موضع خود در قبال حکومت طالبان را منوط به شعارهای خود مبنی بر اصول دموکراتیک مشروط کرده است. اما در سیاست اعمالی و نهان، تحت تاثیر چند فاکتور در پی بهانه برای تعامل با حکومت طالبان است. نخست این که واشنگتن هراس دارد تا افغانستان با ژئوپلیتیک مهم آن در ساختار و بافتار منطقه از جمله چین هضم شود. دوم تحت فشار شرکای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای خود است که تمایل به تعامل با حکومت طالبان دارند و سوم در آستانه انتخابات آمریکا در پی دستاوردی از صحنه افغانستان است. از این رو، در نشست دوحه آمریکا احتمالا از خود انعطاف نشان خواهد داد.

موضع اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا بعد از خروج فاجعه بار آمریکا از افغانستان و تبعیت از این سیاست، به دنبال راهبردی مستقلانه در زمینه افغانستان است اما با این وجود از اعمال این سیاست عاجز است. از این رو، در یک سال گذشته، آمریکا را تحت فشار قرار داده که سیاست کنونی در قبال حکومت طالبان موثریت لازم را نداشته است و خواهان «جایگزینی سیاست تعامل به جای انزوا» است. از مهمترین دلایل اتحادیه اروپا برای اتخاذ این رویکرد، تمایل به بازگشت به منطقه است. اتحادیه اروپا در عین حالی که خواهان تغییر رفتار حکومت طالبان در زمینه حقوق بشر است، نگران سلطه چین بر حوزه آسیای مرکزی است و برای یک آسیای مرکزی خارج از سلطه چین و روسیه، مسیر افغانستان را حیاتی می‌داند. لذا به شدت در پی آن است تا در نشست دوحه، حکومت طالبان را به ازای امتیازهای اقتصادی و سیاسی، تشویق به تعدیل رفتار کند.

موضع کشورهای منطقه
به رغم آن که کشورهای منطقه دو و نیم سال فرصت داشتند، اما متاسفانه نتوانستند در قبال افغانستان به انسجام برسند. سیاست‌ کشورهای منطقه در قبال حکومت طالبان هر چند در بُعد «تعامل» یک شکل بود اما در جزئیات، تفاوت‌های معناداری داشته است. نحوه تعامل چین با حکومت طالبان، مواضع پاندولی روسیه، سیاست متضاد کشورهای آسیای مرکزی و تضاد مواضع حکومت عمران خان با حکومت موقت پاکستان در قبال طالبان همه حکایت از عدم انسجام منطقه دارند. به رغم این ناهماهنگی، کشورهای منطقه راه در پیش گرفته را درست می‌دانند و خواهان سیاست تعامل هستند اما نگران هستند که نشست دوحه با یک معماری جدید و غیر واقع‌بینانه بار دیگر افغانستان و منطقه را با یک چالش دیگر مواجه سازد.

موضع کشورهای عربی
از بین کشورهای عربی اغلب آنها سیاست صبر و انتظار را در قبال افغانستان در پیش گرفته‌اند و از بین آنها فقط قطر و امارات متحده عربی سیاست فعالی اتخاذ کرده‌اند. قطر با میزبانی از مذاکرات آمریکا و طالبان که نتیجه فاجعه‌باری برای مردم افغانستان داشت، در پی آن است تا با میزبانی از مذاکرات سازمان ملل ضمن حفظ نقش محوری خود درباره افغانستان، با ترمیم وضع موجود در افغانستان، پرستیز بین‌المللی کسب کند. از این رو تمایل بسیار دارد روندی را که آغاز کرده با موفقیت به پایان برساند. به همین دلیل، تلاش دارد تا در نشست دوحه باب تعامل بین حکومت طالبان و جامعه جهانی برقرار شود. امارات متحده عربی هر چند که با حکومت طالبان روابط حسنه دارد، اما از نقش‌ محوری قطر خرسند نیست. به همین دلیل در دو سال گذشته تلاش‌های نامحسوسی داشته است تا چالش‌آفرینی کند. نقش امارات در تصویب برخی قطعنامه‌ها در سازمان ملل در همین راستا قابل تفسیر است.

جمع‌بندی
به رغم آن که اغلب اعضای سازمان ملل از روی میل یا اجبار، تعامل با حکومت طالبان را ترجیح می‌دهند، اما شروطی را برای تعامل دارند که نادیده گرفتن این شروط از سوی حکومت طالبان ممکن است به از دست رفتن این فرصت‌ها منجر شود. حاکمان فعلی افغانستان نباید فراموش کنند که سرسختی اشرف غنی منجر به سقوط حکومت وی شد. از منظر اغلب کشورها، بهترین گزینه در حال حاضر تعامل با حکومت طالبان است اما تنها گزینه نیست. از این رو، تعدیل در سیاست‌ها می‌تواند منجر به تعامل و گشوده شدن فرصت‌های جدیدی فرا روی افغانستان گردد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *