بررسی تحولات افغانستان
به تازگی امرالله صالح معاون سابق ریاست جمهوری افغانستان طی مصاحبه تفصیلی با روزنامه روسی ناوایا گازتا، حقایقی را درباره سیاست آمریکا در افغانستان گفته است. امرالله صالح در این مصاحبه آمریکا را به خنجر زدن از پشت، خیانت، دروغگویی و فریبکاری در افغانستان متهم کرده و گفته است که بزرگترین اشتباه اشرف غنی رئیس جمهور سابق افغانستان اعتماد به آمریکا و مخالفت با ابتکارات صلح منطقهای بود. صالح در این مصاحبه گفته است که وقتی آمریکا به ما پشت کرد، هیچ متحدی در منطقه نداشتیم تا به آن مراجعه میکردیم. وی به نسل جدید افغانستان گفته است که از اشتباه آنها پند بگیرند و به خاطر آمریکا با منطقه دشمنی نکنند.
آمریکا بعد از لشکرکشی به افغانستان، اعتماد رهبران جهادی و صدها تن از تکنوکراتهای افغان را جلب کرد و دولتسازی بر اساس الگوی وارداتی را آغاز کرد. قدرت نظامی، بودجه هنگفت و طرحهای بلندپروازانه سبب شد تا مقامات افغان مجذوب آمریکا و سیاست واشنگتن در قبال افغانستان شوند. بر این اساس، نه تنها مخالفت با سیاستهای واشنگتن بلکه هر گونه هشدار در این باره خیانت ملی تلقی میشد. مبتنی بر همین اصل، برخی کشورهای منطقه که نسبت به عواقب سیاستهای آمریکا در افغانستان هشدار میدادند، بدخواه ترقی و پیشرفت افغانستان عنوان میشدند.
یک دهه طول کشید تا برخی از رهبران افغانستان به این درک رسیدند که حضور و سیاست آمریکا در افغانستان مساوی با آبادی و امنیت در این کشور نیست. حامد کرزی رئیس جمهور اسبق افغانستان که از بدو تاسیس افغانستان نوین همنشین مقامات آمریکایی بود، زودتر از دیگران به این استنباط رسید و انتقاد به سیاستهای آمریکا را به تریبونهای رسمی کشاند. کرزی با وجود تهدید مقامات آمریکایی و فشارهای داخلی حاضر نشد پیمان امنیتی کابل – واشنگتن را امضا کند زیرا به این فهم رسیده بود که افغانستان و مردم افغانستان سودی از این پیمان نخواهند برد. کرزی به دلیل این مخالفت، از سوی بسیاری از عناصر داخلی سرزنش شد و رسانههای وابسته به آمریکا وی را به امتیازخواهی برای بقا در قدرت متهم کردند.
قانون نانوشته در زمان حضور آمریکا در افغانستان
در آن زمان درک این مهم که بین سیاست آمریکا در افغانستان و برقراری امنیت و آبادانی افغانستان تطابقی وجود ندارد، برای نخبگان افغان کار دشواری نبود. اما با این وجود برخی از رهبران افغان نه تنها حاضر به مخالفت با سیاست آمریکا نبودند بلکه جرئت نقد آن را هم نداشتند. چرا که بهای آن حذف احتمالی از قدرت و محرومیت از ثروتاندوزی بود. این یک قانون نانوشته در افغانستان بود و هر کس که وارد چرخه قدرت در افغانستان میشد، باید از این قانون تبعیت میکرد در غیر آن از چرخه قدرت حذف میشد. به همین دلیل بود که در آن زمان مقامات آمریکایی چشم خود را بر روی هر گونه فساد مقامات بسته بودند و اکنون فساد مقامات سابق را مستمسکی برای تحریم آنان قرار دادهاند.
عدم اعتماد به آمریکا؛ تجربه کلیدی اما دیرهنگام مقامات سابق افغان
با فروپاشی جمهوریت و امکان افشای برخی حقایق، اکنون زمامداران افغان دهان باز کرده و برخی حقایق را بازگو میکنند. اعترافات تلخ امرالله صالح در نقد سیاست آمریکا در افغانستان و توصیه وی به نسل بعد مبنی بر عدم اعتماد به آمریکا یکی از دهها اعترافی است که از مقامات سابق افغان شنیده میشود. اعترافاتی که شاید نسل بعد به آن اعتماد نکنند چرا که در زمان لازم و در هنگامی که آنان در قدرت بودند، کتمان شد و حال که قانون نانوشته بر هم خورده و این رهبران از مال اندوزی و قدرت محروم شدهاند، بیان میشود.
درسی برای سایر سیاستمداران افغان
به رغم تجربه تلخ فروپاشی جمهوریت و مصیبتهایی که بر مردم این کشور وارد شد، هنوز هم گوشه چشم بسیاری از سیاستمداران افغان به آمریکا است. نداهایی که از سوی گروهها و جریانهای مختلف برای حمایت سیاسی و نظامی از آمریکا شنیده میشود، به نوعی آمادگی آنها برای تن دادن دوباره به همان قانون نانوشته سابق است و گرنه انتظار از آمریکا برای ارزشهای دموکراتیک یک امید واهی است که در آگوست 2001 به اثبات کامل رسید. اما به نظر میرسد که دیگر امکان احیای آن شرایط دیگر مساعد نیست. شکست سنگین آمریکا در افغانستان و تغییر اولویتهای واشنگتن در نظام بینالملل از مهمترین این دلایل هستند. اظهارات امرالله صالح هم نشان میدهد که امکان بازگشت به شرایط قبل وجود ندارد.