بررسی تحولات افغانستان
خروج سراسیمه آمریکا از افغانستان به ویژه سقوط جمهوریت و حاکم شدن طالبان بر این کشور سبب اختلافات قابلتوجهی میان نهادهای مختلف آمریکا شده است. این اختلافات به ویژه درباره نحوه تعامل با حکومت طالبان به عنوان قدرت حاکم بر افغانستان هر روز بیشتر از گذشته خود را نشان میدهد. در این یادداشت، به اختلاف مواضع مجلس نمایندگان آمریکا، دولت بایدن و سازمانهای امنیتی نظیر CIA نسبت به نحوه مواجهه با حکومت طالبان و تاثیر آن بر سیاست بینالملل پرداخته میشود.
پس از حادثه 11 سپتامبر نهادهای مختلف آمریکایی در مقاطع مختلف مسئول پرونده افغانستان در آمریکا بودند. به طور خلاصه میتوان گفت که قبل از تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان در یک مقطع کوتاه سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) مسئول پرونده افغانستان بود اما پس از آغاز تهاجم تا سالهای پایانی جنگ آمریکا، پنتاگون در راس این پرونده بود و پس از آغاز مذاکرات دوحه بین طالبان و آمریکا، کاخ سفید با کمک وزارت خارجه پرونده افغانستان را هدایت میکرد.
در پسا سقوط افغانستان، نقش محوری با وزارت خارجه آمریکا شد اما به نظر میرسد عملکرد ضعیف آن بعلاوه عوامل دیگری مانند رقابت جناحی بین دموکراتها و جمهوریخواهان سبب سبب شده است که پای مجلس نمایندگان آمریکا هم به این پرونده باز شود.
موضع مجلس نمایندگان در قبال حکومت طالبان
عملکرد مجلس نمایندگان آمریکا که در کنترل جمهوریخواهان قرار دارد، در 2 سال اخیر نشان میدهد که این نهاد قانونگذار آمریکایی به شدت مخالف حکومت طالبان است و آن را تهدیدی جدی برای امنیت ملی آمریکا و منافع بینالمللی این کشور میداند. مجلس نمایندگان آمریکا با ادعای ارتباط طالبان با گروههایی نظیر القاعده و نقض گسترده حقوق بشر توسط این حکومت به ویژه در حوزه زنان، خواستار تحریمهای شدیدتر و محدودیتهای دیپلماتیک علیه آن و شناخته شدن طالبان به عنوان یک گروه تروریستی است.
این نهاد قانونگذار آمریکایی طی قطعنامهای به دولت آمریکا توصیه کرده که حمایت از اپوزیسیون حکومت طالبان را در دستور کار قرار دهد و روند وین را که طی آن جمعی از مخالفان طالبان گردهم میآیند، تقویت کند.
موضع کاخ سفید در قبال حکومت طالبان
کاخ سفید بعد از سقوط جمهوریت و حاکمیت طالبان بر افغانستان، با مجموعهای از چالشها و تضادها مواجه شد. از یک سو اولویتهای بالاتر واشنگتن در صحنه بینالملل، نحوه به قدرت رسیدن طالبان و همچنین عملکرد حکومت طالبان در برخی امور به ویژه تحصیل دختران و کار زنان به عنوان یک عامل بازدارنده در برقراری ارتباط اثرگذار بود اما از سوی دیگر بحران انسانی در افغانستان، نگرانی از پیامدهای امنیتی پسا خروج و نیز گسترش نفوذ قدرتهای رقیب مانند روسیه، چین و ایران در افغانستان سبب شد که دولت بایدن موضع محتاطانهای در قبال حکومت طالبان اتخاذ کند.
بر این اساس، دولت بایدن کمک به افغانستان از طریق سازمانهای بینالمللی را بلافاصله در دستور کار قرار داد تا علاوه بر جلوگیری از بروز بحران انسانی ناشی از خروج سراسیمه، ابزار فشاری بر حکومت طالبان در دست داشته باشد. دولت بایدن در ابتدا تعامل دیپلماتیک مستقیم با حکومت طالبان داشت اما تحت فشارهای داخلی و بینالمللی تعامل دیپلماتیک مستقیم با طالبان را متوقف کرد و در عوض، طرح تعامل با حکومت طالبان را از طریق سازمان ملل در پیش گرفت. طرح سازمان ملل برای تعامل با حکومت طالبان تلاش دارد از طریق تعامل جامعه بینالملل با حکومت طالبان، این حکومت را به تعهدات بینالمللی نظیر حقوق بشر متعهد کند. دولت بایدن معتقد است که از طریق این طرح، میتوان به ثبات نسبی در افغانستان دست یافت.
دیدارهای مقامات CIA با حکومت طالبان
یکی از مسائل بحثبرانگیز در سیاست آمریکا در قبال افغانستان، دیدارهای مقامات سازمان CIA با مقامات ارشد نظامی – امنیتی حکومت طالبان است. این دیدارها بیشتر در قطر برگزار شده و هدف اصلی آنها طبق ادعاهای مطرح شده، اطمینان از عدم تبدیل افغانستان به پایگاهی برای عملیات تروریستی علیه منافع آمریکا است. برخلاف برخی اظهار نظرهای سیاسی و گزارشهای جهتدار، ارزیابی جامعه اطلاعاتی آمریکا از جمله CIA این است که در حال حاضر تهدیدی از خاک افغانستان دست کم تا میان مدت وجود ندارد.
استدلالهای ارگانهای موافق و مخالف تعامل با طالبان
مخالفان تعامل با طالبان، به ویژه در مجلس نمایندگان، معتقدند که مذاکرات و دیدارهای مقامات امنیتی آمریکا با طالبان نه تنها به بهبود وضعیت امنیتی افغانستان کمک نمیکند، بلکه ممکن است طالبان را در تقویت پایههای قدرت خود در این کشور یاری دهد. با وجود این مخالفتها، دولت بایدن بر این باور است که تعامل محدود و کنترلشده با طالبان میتواند به کنترل بحرانهای امنیتی و انسانی در افغانستان کمک کند. بایدن و نهادهای امنیتی آمریکا استدلال میکنند که بدون تعامل، افغانستان ممکن است به زودی به پناهگاهی امن برای گروههای تروریستی تبدیل شود که میتواند تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی آمریکا ایجاد کند. همچنین، کاخ سفید به این نتیجه رسیده است که فشار بر حکومت طالبان نتیجه عکس میدهد و برای تحقق هر گونه مطالبه، تعامل با حکومت طالبان تنها راه است.
چشمانداز اختلافات نهادهای آمریکایی در قبال افغانستان
دیدگاههای کاملا متضاد در بین دو نهاد قدرتمند آمریکا که یکی در دست دموکراتها و دیگری در دست جمهوریخواهان است، در وهله اول ناشی از پیامد یک شکست سنگین است که نظامیان و سیاستمداران گذشته و حال را تحت تاثیر قرار داده است و در وهله دوم ناشی از اختلافات و رقابت دو جناح سیاسی آمریکا است. این تضادها به احتمال زیاد در سالهای آتی نیز ادامه خواهد داشت و سیاست آمریکا در قبال افغانستان همچنان در وضعیتی نامشخص باقی خواهد ماند.
از سوی دیگر، با وجود درگیری آمریکا در دو کلان بحران نظام بینالملل یعنی خاورمیانه و اوکراین، افغانستان نه تنها از اولویت سیاست خارجی آمریکا خارج شده است بلکه به دلیل تضاد نهادها، سیاست خارجی این کشور در قبال افغانستان را میتوان متزلزل و نامشخص عنوان کرد. به نظر میرسد برکناری تام وست نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور افغانستان، ناشی از جدالهای داخلی باشد و اقدامی از سوی وزارت خارجه این کشور برای اصلاح رویکردها و ترمیم وجهه خود باشد.
تاثیر سطح دیگر اختلاف بین نهادهای آمریکایی، بر مردم افغانستان قابل مشاهده است. تحریمهای اعمال شده از سوی آمریکا علیه افغانستان، بلوکه شدن داراییهای افغانستان و نفوذ واشنگتن بر سازمانهای اقتصادی بینالمللی مانند بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، بانک توسعه آسیایی و … سبب شده است که مردم افغانستان با بحران اقتصادی عمیقی دست و پنجه نرم کنند. هر چند بحران اقتصادی افغانستان تابع عوامل متعددی است اما یکی از آنها سیاست آمریکا در قبال افغانستان است و مادامی که واشنگتن درگیر تضادهای درونی باشد، این بحران هم تحت تاثیر آن خواهد بود.