بررسی تحولات افغانستان
شورای امنیت سازمان ملل متحد در روز جمعه هشتم دی/جدی قعطنامهای را در مورد چگونگی تعامل با افغانستان تحت حاکمیت طالبان تصویب کرد. وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران روز چهارشنبه 20 دی/جدی در پیوند به این قطعنامه شورای امنیت، بیانیهای را منتشر کرد که محورهای آن نیاز به تأمل دارد.
استقبال ایران از نقشآفرینی سازمان ملل
در این بیانیه، وزارت خارجه ایران تحرک و نقش آفرینی سازمان ملل متحد را در ماههای اخیر در راستای حل مسئله افغانستان، یک اقدام سازنده خوانده و از آن استقبال کرده است. درباره رویکرد ایران در مورد نقش و حضور سازمان ملل متحد برای حل مسئله افغانستان باید به نکاتی اشاره کرد.
معناشناسی رفتارهای ایران برای حل مسئله افغانستان نشان میدهد که این کشور در عین حال که معتقد به حل منطقهای بحران افغانستان است، اما نقشآفرینی و مشارکت سازمانملل متحد را نه تنها ضروری بلکه یکی از اصول منشور سازمانملل میداند. با این وجود، نقطه اختلاف ایران و منطقه با کشورهای غربی، در چگونگی ایفای نقش سازمان ملل متحد در قبال منازعه افغانستان میباشد. ایران در تعامل با کشورهای منطقه بر استقلال نقش و مسئولیت سازمان ملل متحد در قبال حل مسئله افغانستان تأکید دارد. این در حالی است که سازمان ملل متحد از گذشته تاکنون در رویکرد و تصمیمگیریهای خود در قبال حل مسئله افغانستان یا منفعل عمل کرده است و یا توسط کشورهای غربی به رهبری آمریکا، مدتی از میز کار و گفتگو کنار گذاشته و یا از نقش این سازمان، استفاده ابزاری شده است.
هشدار درباره شکست روند پیشرو
در بیانیه یاد شده، وزارت خارجه ایران به سازمان ملل متحد هشدار داده است که «افغانستان کنونی تحمل پذیرش ناکامی تازه را ندارد.» این هشدار ایران در عین حال که یک گزاره کلی است ولی حامل نکات جدی میباشد. بررسی فرایند نقشآفرینی سازمان ملل متحد در بحران دهه هفتاد افغانستان و پس از آن، به خوبی نشان میدهد که این سازمان در شناسایی بحران، راهکارهای پیشنهادی و مکانیسم تطبیق آن، ناکامیهای زیادی را در کارنامه خود داشته است. به نظر میرسد، منظور از هشدار ایران به نقشآفرینی مجدد سازمان ملل این است که این سازمان باید با استفاده از تجربههای گذشته، مقتضیات و الزامات اجتماعی و سیاسی افغانستان و منطقه را در طرحها و پیشنهادات خود به طور جدی در نظر بگیرد. این مهم در صورتی قابل تحصیل است که سازمان ملل متحد علاوه بر حاکمان فعلی، با نخبگان افغان، کشورهای منطقه و به خصوص با همسایگان افغانستان مشورتهای لازم را انجام دهد.
تجربههای تلخ ولی آموزنده نشان داد که ورود سازمان ملل به مسائل افغانستان اگر تنها مطابق خواست آمریکا و غرب باشد، به جز مشروعیت بخشی به اقدامات آمریکا و همپیمانانش دیگر هیچ تأثیری بر حل بحران افغانستان ندارد. چنانچه که نقش سازمان ملل در سال 2001 تنها به اشغال نظامی افغانستان توسط آمریکا مشروعیت داد و هیچ نفعی بر حل بحران سیاسی افغانستان نبخشید.
مخالفت ایران با دوگانگی ساختاری سازمان ملل در قبال افغانستان
وزارت خارجه ایران در بیانیه خود با هرگونه دوگانگی ساختاری و ایجاد مأموریتهای تازه از جانب سازمان ملل برای حل مسئله افغانستان، ابراز مخالفت کرده است. قرائن نشان میدهد که ایران در مورد ساختارهای پیشنهاد شده در قطعنامه شورای امنیت ملاحظاتی دارد. در این مورد، دو نکته حایز اهمیت است.
نخست این که علاوه بر ایران، کشورهای منطقه از جمله روسیه، چین و پاکستان هم ملاحظاتی درباره ساختارهای پیشنهادی شورای امنیت دارند. علاوه براین، حکومت طالبان نیز درباره ایجاد ساختار و مأموریتهای موازی در افغانستان و فرستادن یک نماینده ویژه دیگر در این کشور، ابراز نارضایتی کرده است.
دوم، مخالفت و نارضایتی مشترک این کشورها به احتمال زیاد به عملکرد تلخ و گذشته این ساختارها نمایندگان تعیین شده بر میگردد. کارنامه زلمی خلیلزاد در امور گفتگوهای صلح افغانستان در قطر و نقش منفعل نمایندگی سازمان ملل/یوناما در افغانستان این احتمال را میرساند که تعیین هرنوع نماینده خاص در امور صلح افغانستان ممکن است زمینه اعمال نظر مجدد غرب را در حل مسئله افغانستان فراهم کند. به همین دلیل است که ایران به گسترش مشورت و تعامل سازمان ملل با کشورهای منطقه علاقمند است و بر اساس همین رویکرد است که ایران بر طرح و فعالیت کمیته تماس منطقهای تأکید دارد.
لزوم توجه به کمیته تماس منطقهای
وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد ایجاد گروه تماس منطقهای را در نشست فرمت مسکو در سال 2023 به منظور پیگیری حل مسائل افغانستان با محوریت منطقه و مشارکت جامعه جهانی ارائه کرد. این کمیته تماس مورد حمایت همه جانبه کشورهای عضو فرمت مسکو قرار دارد و حکومت طالبان نیز عملا برای برگزاری اولین جلسه این کمیته تماس در کابل آمادگی میگیرد. این اقدامات نشان میدهد که کمیته تماس همزمان در میان اعضای نشست فرمت مسکو و حکومت طالبان، جایگاه مؤثر را پیدا میکند. رفتارشناسی حکومت طالبان با کشورهای همسایه افغانستان و منطقه نیز نشان میدهد که حکومت طالبان طرحها و راهکارهای منطقهای برای حل مسائل افغانستان را بیشتر اهمیت و اولویت میدهد.
غربیهای تمایل زیادی به ساختارسازی برای هر نوع اقدامی دارند اما نگاهی به افغانستان پسا 2001 میتواند موثریت این ساختارهای متعدد و پیچیده را نشان دهد. این احتمال وجود دارد که سازمان ملل تحت تاثیر قدرتهای غربی دست به اقدامات و ساختارسازی بزند که تامین کننده منافع خود باشد. لذا کشورهای منطقه لازم است تا با فعال ساختن گروه تماس منطقهای موضع هماهنگی را در روند پیش رو اتخاذ کنند.