بررسی تحولات افغانستان
انتخابات پاکستان برای تعیین شرنوشت کرسیهای پارلمان و در نتیجه تشکیل دولت تحت شرایط امنیتی برگزار شد که بر اساس گزارش کمیسیون نظارت بر انتخابات این کشور، نامزدهای مستقل طرفدار حزب تحریک انصاف توانستند 101 کرسی، حزب مسلم لیگ شاخه نواز شریف 74 کرسی، حزب مردم به رهبری بلاول بوتو 54 کرسی و حزب متحده قومی مومنت 17 کرسی مجلس ملی را تصاحب کنند. طبق قانون اساسی پاکستان، فقط احزاب حق تشکیل دولت را دارند و کاندیداهای مستقل ولو که اکثریت قاطع را تشکیل دهند، حق تشکیل دولت ندارند. با این وصف احتمال این که در پاکستان یک دولت ائتلافی تشکیل شود، تقریبا قطعی است.
با توجه به این که تحولات افغانستان و پاکستان تاثیر مستقیمی بر یکدیگر داشته و درهمتنیدگی این دو همسایه، روی کار آمدن یک دولت ائتلافی در پاکستان که به احتمال زیاد حزب مسلم لیگ به رهبری نواز در صدر این ائتلاف خواهد بود، چه تأثیری بر اوضاع افغانستان خواهد گذاشت؟ آیا وضعیت روابط دو کشور متفاوت از آنچه در حال حاضر است، خواهد شد؟ تأثیر نتایج انتخابات پاکستان بر افغانستان را میتوان از دو منظر مورد تحلیل قرار داد. یک منظر این است که نتایج هرچه باشد تأثیری بر نوع نگاه کلان و استراتژیک پاکستان بر افغانستان نخواهد داشت و از منظر دوم نتایج انتخابات با توجه به تشکیل دولت با محوریت حزب مسلم لیگ تأثیرات قابل توجهی بر افغانستان خواهد گذاشت.
مطابق دیدگاه اول، هر حزب یا جناحی که پس از انتخابات پاکستان به قدرت برسد، از رویکرد سنتی پاکستان در قبال افغانستان دست نخواهد کشید. رویکرد سنتی پاکستان در قبال افغانستان تداوم سیاست “عمق استراتژیک” است. سیاست عمق استراتژیک دو اصل اساسی دارد؛ نخست اینکه پاکستان هیچگاه اجازه نمیدهد در افغانستان دولتی به وجود آید که منافع پاکستان را تهدید کند و دوم، پاکستان اجازه نمیدهد که هند وارد روابط استراتژیک با افغانستان شود و افغانستان توسط هند علیه پاکستان مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین صرف نظر از این که چه فرد یا حزب پس از انتخابات پاکستان قدرت را در این کشور در دست گیرد، این سیاست بدون تغییر در قبال افغانستان دنبال میشود. بر این اساس، حکومت طالبان تا زمانی توسط تمام جناحهای پاکستانی (چه بر سر قدرت و چه اپوزیسیون) حمایت میشود که دو اصل مزبور را نقض نکند.
جدا از این جنبه داخلی پاکستان، آنچه افغانستان را از برآیند انتخابات پاکستان متأثر میسازد جنبه خارجی آن است؛ پاکستان نظام حاکم در افغانستان را بهسویی میکشاند که دولت حاکم در پاکستان بر آن سو گرایش دارد. اگر حاکم شدن حزب مسلم لیگ در همراهی با حزب مردم قطعی شود، تلاش دولت پاکستان بر این متمرکز خواهد شد که خواستههای آمریکا و غرب بر افغانستان از سوی پاکستان تحمیل خواهد شد.
با توجه به سابقه سیاستهای حزب مسلم لیگ شاخه نواز و بزرگترین موتلف حزبی آن یعنی حزب مردم، دولت آینده پس از انتخابات پاکستان، افغانستان را وادار خواهد تا در راستای خواستههای غربیها حرکت کند. با این که این رویکرد سیاست سنتی پاکستان در قبال افغانستان بود اما ظهور عمران خان در عرصه سیاست در پاکستان جبهه شرقگرایی را در سیاست خارجی پاکستان باز کرد که اگر عمران خان اجازه مییافت و موفق به تشکیل دولت میشد تأثیر حضور وی بر سیاست پاکستان در حوزه افغانستان خلاف سنت و رویه معمول میشد.
اکنون که عمران خان و حزب تحریک انصاف در نتیجه انتخابات پاکستان از صحنه سیاست این کشور کنار زده شدند، حکومت طالبان که نوعی شرقگرایی را در سیاست خارجی اختیار کرده است از این ناحیه به شدت تحت فشار دولت آینده پاکستان قرار خواهد گرفت. با وجود آن که نمیتوان از تأثیر حضور همحزبیهای عمران خان که بخش عمدهای از کرسیهای پارلمان را تصاحب کردهاند بر تصمیمهای دولت پاکستان در قبال افغانستان چشمپوشی کرد اما از آنجا که کانالهای دولتی عمدتاً بهخصوص در حوزه سیاست خارجی در اختیار دو حزب پیشتاز قرار دارند، پیشبینی میشود فشار پاکستان بر افغانستان برای حرکت در مسیر خواستههای آمریکا افزایش یابد.