بررسی تحولات افغانستان
از بیانیهها و موضعگیریهای حکومت طالبان به صورت واضح استنباط میشود که طالبان پس از حاکمیت مجدد در افغانستان، نسبت به مسئله فلسطین صریحترین موضعگیری را در بیست سال اخیر افغانستان داشته است.
در مقایسه با رویکرد دولت پیشین افغانستان، عملکرد طالبان راجع به رفتار ظالمانه دولت اسرائیل و مظلومیت مردم فلسطین، برای تحلیلگران و مردم افغانستان بسیار برجسته و قابل توجه به نظر میآید.
موضعگیریها و عملکرد دولت طالبان را در قبال مسئله فلسطین در سه بخش اساسی و به هم پیوسته، میتوان بررسی و تحلیل کرد.
نخست، حکومت طالبان پس از حاکمیت مجدد، برای عمومی ساختن مسئله فلسطین و تقویت جایگاه فلسطین در افکار و باور عمومی مردم افغانستان، به یک ابتکار بیسابقه دست زد. شهرداری کابل یکی از میدانهای بزرگ شهر کابل را برای مدتی از دید عمومی کاملا مسدود کرد و با آغاز اعمار یک سازه مهم در آن میدان، سؤالات مردم را در این مورد، مدتی بدون پاسخ گذاشت.
پس از آن که سازه بزرگ «نماد بیتالمقدس» در آن میدان، نهایی و برای تماشای عموم رونمایی شد، این ابتکار طالبان، افکار عمومی را به شدت تحت تأثیر قرار داد و مورد تحسین مردم قرار گرفت.
در جامعه سنتی افغانستان، نمادها نسبت به هر دلالت دیگری، مفاهیم را واضحتر و عمومیتر بیان میکند. اعمار نماد «قدس» در کابل پایتخت افغانستان، افتتاح آن توسط مقامات حکومت طالبان و انتشار این مراسم از طریق پخش زنده تلویزیونهای افغانستان، بدون شک که احساس همبستگی اسلامی مردم مسلمان افغانستان را با مسلمانان فلسطین بیشتر زنده ساخت. جامعه شناسی ادیان نیز نشان میدهد، هرگاه که یک مفهوم دینی تبدیل به نماد شود، ارزش آن متعالی میگردد و نوعی قدسیت را به خود میگیرد. از لحاظ روانشناختی نیز، نمادها همیشه باعث ماندگاری سوژهها میگردد.
پس از تأثیر این ابتکار در افکار عمومی، فعالیت فرهنگی طالبان در قبال فلسطین افزایش یافت، در قریب به دو سال، حکومت طالبان در ماههای رمضان بیلبوردهای خاصی را در حمایت از مردم فلسطین طراحی و در جادههای شهر کابل نصب کرده است.
دوم، علاوه بر بخش تبلیغات و فرهنگی، حکومت طالبان رفتارهای ظالمانه دولت اسرائیل را در قبال مردم فلسطین همواره نکوهش کرده و برخلاف دولت پیشین افغانستان، آن را با صراحت محکوم کرده است. در حمله اخیر دولت اسرائیل به نمازگزاران فلسطینی در بیتالمقدس، دولت طالبان دوبار بیانیه نسبتا شدیداللحنی منتشر کرد و صریحا دولت اسرائیل را «اشغالگر» و «ظالم» خواند و رفتار دولت اسرائیل را در برخورد با مردم فلسطین، «وحشیانه»،«مخالف ارزشهای اسلامی»، «جنایت علیه بشریت» و «مخالف اصول بینالمللی» عنوان کرد. در بیانیههای طالبان تصریح شده است که رفتار اخیر دولت اسرائیل با نمازگزاران فلسطینی نه تنها ناقض حقوق فلسطینیان که توهین به مسلمانان جهان است.
سوم، طالبان علاوه بر محکومیت رفتار غیر انسانی دولت اسرائیل با مردم فلسطین، یک گام به جلو گذاشته است و از کشورهای اسلامی خواسته است که در حمایت از مردم و آرمانهای مقاومت فلسطین عملا متحد شوند و اقدام عملی انجام دهند. از دیگر سو، طالبان پس از پیروزی و حاکمیت مجدد در افغانستان، پیوسته در بیانیههای خود مقاومتگران فلسطینی را امید و نوید نصرت و پیروزی داده است.
موضعگیری صریح طالبان در قبال مسئله فلسطین و اسرائیل از آنجا اهمیت مییابد که حکومت طالبان در حاکمیت جدید خود، در قبال مسائل جنگ و صلح در میان کشورها، حالت کاملا بیطرفی را اعلام کرده است اما در قبال مسئله فلسطین این حالت بیطرفی را کنار نهاده است.
رهبران کهنهکار طالبان از همان آغاز تشکیل گروه طالبان در دهه هفتاد شمسی با مجاهدین فلسطینی ارتباط و همسوی دینی داشتند. علاوه بر این همبستگی دینی، رفتارشناسی سیاسی طالبان در یک سال و نیم اخیر، اتخاذ یک نوع سیاست آگاهانه و چند بعدی را در قبال مسئله فلسطین نشان میدهد.
به نظر میرسد که حکومت طالبان، «همبستگی داخلی» و «همسویی با کشورهای اسلامی» را بعنوان راهکارهای سازنده در راستای استحکام حکومت طالبان، در نظر گرفته است. حکومت طالبان امیدوار است که از طریق همسویی با کشورهای اسلامی مخصوصا در قبال مسئله فلسطین، بتواند دیپلماسی سیاست خارجی خود را با رویکرد فرهنگی و ارزشی، بیشتر توسعه و گسترش بدهد.
اگر طالبان بتواند استراتژی «همبستگی داخلی» را به یک راهبرد همه جانبه، فراگیر و ملی تبدیل کند و همزمان بتواند «همسویی با کشورهای اسلامی» را به یک راهبرد جامع و سازنده در حکومتداری خود تبدیل و آن را موفقانه اجرا کند، بدون تردید پایههای حکومت طالبان استحکام بیشتری خواهد یافت.