بررسی تحولات افغانستان
بهتازگی تحرکاتی در سیاست خارجی روسیه در قبال افغانستان صورت گرفته است که نشان از تغییر بنیادین در سیاست خارجی روسیه در قبال حکومت طالبان دارد. در گام اول وزارت دادگستری در هماهنگی با وزارت خارجه آن کشور، طرح حذف طالبان را از فهرست گروههای ممنوعه روسیه نهایی کرد و برای تأیید به کرملین فرستاد. بعد از آن وزیر خارجه روسیه در دفاع از این تصمیم اعلام کرد که «طالبان قدرت واقعی در افغانستان را در دست دارند. قزاقستان اخیرآ تصمیم گرفته است که گروه طالبان را از فهرست گروههای هراسافگن حذف کند، ما هم قرار است این کار را انجام دهیم. ما مانند متحدان خود در آسیای مرکزی به افغانستان اهمیت میدهیم.».
گام سوم و مهم روند روسیه این است که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور این کشور در نشست خبری خود در تاشکند پایتخت ازبکستان، سخنانی در راستای تأیید موضع وزیر خارجه و طرح حذف طالبان از گروههای تروریستی بیان کرد. پوتین برقراری روابط با طالبان را امری ضروری دانست و در بخشی از سخنان خود گفت: «طالبان کسانی هستند که کشور را کنترل میکنند، قلمرو را کنترل میکنند. آنها حاکمیت امروز در افغانستان هستند. باید واقعیت در نظر گرفته شده و بر اساس آن روابط شکل بگیرد.» پرسش این است که چه محرکههایی وجود دارد که مسکو را تهییج میکند تا روابط نزدیکتری با طالبان برقرار کند؟
این جمله کارشناسان آمریکایی مشهور است که آمریکا با خروج از افغانستان، این کشور را مانند یک هدیه ژئوپلیتیکی به روسیه تقدیم کرد. در زمان حضور آمریکا در افغانستان، وجود گروههای تروریستی مستقر در افغانستان عامل نگرانی روسیه بود اما نگرانی کلانتر و استراتژیک مسکو، حضور آمریکا در این کشور بود. از سوی دیگر روسها در بیست سال گذشته علیرغم تلاشهای فراوان، موفق نشدند در مناسبات سیاسی و امنیتی با افغانستان موقعیت مناسبی حاصل کنند. به ویژه زمانی که اشرف غنی روی کار بود، فضا برای روسیه در افغانستان بسیار محدودتر از همیشه بود.
در زمان جمهوریت، با این که سرویسهای اطلاعاتی روسیه در افغانستان فعال بودند اما به دلیل محدودیت تعاملات کابل – مسکو و مهمتر از آن حضور آمریکا در افغانستان، روسها از تحولات زیر پوستی افغانستان در قبال روسیه و منافع آن کشور در آسیای مرکزی تصویر واضحی نداشتند. به همین دلیل روسها به تعامل با طالبان روی آوردند و قبل از تحول مرداد / اسد 1400 روابط و تعاملات برقرار شده بود. سخنان اخیر وزیر خارجه روسیه که اذعان داشت «ما همانند چین، سفارت خود را در کابل باز نگه داشتیم» دال بر این است که روسیه قبلاً با طالبان وارد تعامل شده بود و عدم تعطیلی سفارت آن کشور در کابل در هماهنگی با طالبان بوده است. پس از مرداد / اسد 1400، روسیه با اغتنام از فرصت به دست آمده در افغانستان، تلاش کرد که با طالبان تعامل نزدیکتری برقرار کند و به صورت گام به گام آن را توسعه دهد تا این که به مرحله کنونی رسید.
آیندهسنجی روسیه در زمینه افغانستان بر این فرض استوار است که روابط کشورهای غربی با حکومت طالبان در وضعیت کنونی باقی نخواهد ماند و دیری نخواهد گذشت که آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی تعامل با حکومت طالبان را آغاز خواهند کرد. بر اساس همین پیشبینی، روسیه در اقدامی پیشدستانه تلاش میکند در هماهنگی با دیگر شرکای منطقهای خود از جمله چین، تعامل و روابط مستحکمتر و نزدیکتری با حکومت طالبان برقرار کند و اجازه ندهد که افغانستان بار دیگر در محور قدرتهای غربی قرار گیرد.
علاوه بر این، طالبان از نظر روسیه همان قدرتی است که توانسته به دغدغههای امنیتی روسیه در افغانستان پاسخ مثبت دهد. از منظر روسیه، حکومت طالبان علاوه بر این که توانسته حاکمیت سراسری و پایداری در قلمرو افغانستان شکل دهد؛ موفقیت قابل توجهی در مهار گروههای هراس افگن به ویژه داعش داشته است. همچنین حکومت طالبان با ممنوع ساختن کشت مواد مخدر، زمینه محدودیت قاچاق این ماده را به آسیای مرکزی و روسیه فراهم ساخته است. این که پوتین اذعان میکند باید واقعیتها در نظر گرفته شود، اشاره به همین موارد دارد.
در مجموع، روسیه به عنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل، گام جدیدی را در قبال حکومت طالبان برداشته که احتمالا باعث تعمیق روابط کابل و مسکو خواهد شد. بعید است که این مسیر به شناسایی حکومت طالبان از سوی روسیه منجر شود اما در هر صورت حرکت معناداری از سوی یک قدرت جهانی تلقی میشود و احتمالا پیامدهایی در منطقه خواهد داشت که پیشبینی میشود نخستین پیامد آن گسترش روابط کشورهای آسیای مرکزی با حکومت طالبان باشد.