بررسی تحولات افغانستان
روابط پاکستان و طالبان افغانستان همواره پیچیده، ناپایدار و چندوجهی بوده است. پس از سقوط طالبان در ۲۰۰۱، اسلامآباد از نیروهای طالبان میزبانی کرد و زمینههای بازیابی قدرت آنان را فراهم ساخت. با این حال، پس از بازگشت طالبان به قدرت، روابط دو طرف پرتنش شد. عمده دلیل تنش به وجود آمده بین حکومت طالبان و پاکستان، ادعای اسلام آباد درباره حضور تحریک طالبان پاکستان (TTP) در خاک افغانستان و ناتوانی طالبان در مهار این گروه بود.
پس از حدود دو سال تنش در روابط و اتهامزنی پاکستان به حکومت طالبان، در ماههای اخیر نشانههایی از تغییر سیاست پاکستان در قبال حکومت طالبان پدیدار شده است. دیدارهای رسمی، توافقات مرزی، تلاش برای کاهش تنشهای امنیتی، اظهارات مثبت مقامات وزارت خارجه پاکستان و همکاری در برخی حوزهها، گویای تغییر در رویکرد دو طرف است. امضای توافقنامه مطالعات امکانسنجی راهآهن ترانسافغان با حضور وزرای خارجه پاکستان، ازبکستان و افغانستان در کابل؛ گفتوگوهای رسمی درباره TTP؛ تعهد به جلوگیری از فعالیتهای تروریستی بین دو کشور؛ دعوت رسمی از امیرخان متقی وزیر خارجه حکومت طالبان به پاکستان؛ افزایش تجارت بین دو کشور؛ توافق بر سر کاهش تعرفه محصولات کشاورزی و همچنین توافق برای گسترش پروژه CPEC به افغانستان با حمایت چین، نشانههایی از تحکیم روابط در نتیجه تغییر سیاست پاکستان در قبال حکومت طالبان هستند.
این که چه عواملی باعث تغییر سیاست پاکستان در قبال حکومت طالبان شدهاند و چرا طالبان به این تغییر سیاست پاکستان روی خوش نشان داد، در این یادداشت بررسی میشود.
دلایل تغییر سیاست پاکستان در قبال حکومت طالبان
در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳، پاکستان تلاش کرد از طریق اقدامات نظامی و فشارهای مرزی، طالبان را وادار به مقابله با تحریک طالبان پاکستان (TTP) کند. اما این سیاست نهتنها نتیجه نداد، بلکه باعث ناامنی در پاکستان به طور بیسابقهای گسترش یافت. افزایش حملات TTP، افزایش حملات انتحاری، ناامنی در ایالتهای خیبرپختونخوا و بلوچستان و فشارهای اقتصادی باعث شدند تا استبلیشمنت پاکستان به این نتیجه برسد که بدون تعامل سیاسی مستقیم با طالبان، مقابله با این تهدیدات ممکن نیست. بهعبارتدیگر، ناکامی سیاست فشار نظامی و امنیتی بر حکومت طالبان، مهمترین دلیل تغییر سیاست پاکستان در قبال حکومت طالبان است.
رقابت ژئوپلیتیکی میان هند و پاکستان همواره در شکلگیری روابط اسلامآباد و کابل نقش جدی داشته است. پاکستان همواره نگران گسترش نفوذ رقبای منطقهای به ویژه هند در افغانستان است. با نزدیکی طالبان به دهلینو، اسلامآباد خطر را به طور جدی درک کرد و به این نتیجه رسید که فشار بر حکومت طالبان به منظور نیل به اهداف خود اثر معکوس دارد و خطر قرار گرفتن پاکستان در حاشیه را به دنبال خواهد داشت.
گسترش تعاملات دیپلماتیک کشورهای آسیای مرکزی با کابل، جدی شدن بحث کریدورهای ترانزیتی و انرژی بین آسیای مرکزی و آسیای جنوبی، توسعه همکاریهای ریلی و تجاری بین ایران و افغانستان، شناسایی حکومت طالبان توسط روسیه و همچنین تلاش جدی چین برای توسعه کریدور اقتصادی چین – پاکستان به افغانستان به عنوان دینامیکهای تغییر سیاست پاکستان در قبال حکومت طالبان بودهاند.
انگیزههای حکومت طالبان برای تعامل با پاکستان
سیاست خارجی حکومت طالبان در پی تعامل با کشورهای دیگر است تا بتواند به سوی مشروعیت و شناسایی حرکت کند اما به دلیل فشارهای پاکستان، کابل ناگزیر به اتخاذ سیاست خارجی تهاجمی در قبال این کشور شد. حکومت طالبان به خوبی درک میکند که تعامل با پاکستان، بهعنوان یکی از کشورهای کلیدی در موضوع افغانستان، فرصتی برای خروج از انزوا و جلب حمایت ضمنی منطقه است. اگر گروه روابط کابل – اسلام آباد باز شود، روابط با پکن از سطح فعلی فراتر خواهد رفت.
نیاز به مسیرهای تجاری، همواره حکومتهای افغانستان را به تعامل با همسایگان واداشته است. با توجه به تحریمهای بینالمللی، مرز تورخم و بندر گوادر در پاکستان از معدود مسیرهای تجاری فعال حکومت طالبان محسوب میشوند. همکاری اقتصادی با پاکستان برای طالبان یک ضرورت اقتصادی است و کابل منافع خود را در تعامل با دولت پاکستان میبیند.
مهار تهدیدهای مشترک، بهاندازه منافع مشترک، در تعامل میان کشورها نقش دارد. بهنظر میرسد تهدید داعش شاخه خراسان از خاک پاکستان و تهدید TTP از خاک افغانستان، بهعنوان ابزار فشارهای متقابل، سودی برای هیچیک از طرفین نداشته است. حکومت طالبان پی برده که تعامل با همسایگان، بهویژه پاکستان، میتواند به ایجاد مکانیسمهای امنیتی مشترک کمک کند.
در همین راستا، حکومت طالبان برای حفظ حاکمیت خود، نیازمند ثبات نسبی در داخل و اطراف مرزهای افغانستان است. کاهش تنش با پاکستان میتواند بهعنوان بخشی از راهبرد امنیت داخلی افغانستان عمل کند.

چشمانداز آینده
هرچند نشانههایی از تغییر سیاست پاکستان در قبال حکومت طالبان دیده میشود، اما بیاعتمادی تاریخی و چالشهای پایدار میان دو طرف همچنان پابرجاست. به رغم قطع حملات لفظی مقامات ارشد پاکستانی، اما تا یک ماه پیش بسیاری از مقامات این کشور طالبان را متهم به حمایت از تروریسم میکردند. مسئله تحریک طالبان پاکستان (TTP) همچنان عامل اصلی اختلاف است. حکومت طالبان از بهرسمیت شناختن TTP بهعنوان یک تهدید امتناع میورزد در حالیکه اسلامآباد بر نابودی کامل این گروه تأکید دارد.
خط دیورند همچون استخوان لای زخم همچنان عامل تشنجزا در روابط دو کشور است. ریشه بسیاری زا درگیریهای مرزی خط دیورند است. بازگرداندن اجباری صدها هزار مهاجر افغان از پاکستان، روابط دو طرف را تحت فشار قرار داده است. حکومت طالبان این اقدام را غیراخلاقی میداند، در حالیکه پاکستان آن را بخشی از سیاستهای امنیتی خود تلقی میکند.
تنوع سیاسی در پاکستان نیز همواره راهبردهای این کشور را آسیبپذیر کرده است. اختلاف میان ارتش، دولت و احزاب سیاسی در پاکستان باعث میشود یک سیاست واحد در قبال طالبان شکل نگیرد. تغییر در دولت پاکستان ممکن است سیاستها را بهطور اساسی دگرگون کند.
مطالب مرتبط
فراز و فرود روابط پاکستان و حکومت طالبان
تحلیلی بر سفر وزیر خارجه پاکستان به کابل
جمعبندی
تغییر سیاست پاکستان در قبال حکومت طالبان و به دنبال آن گرم شدن تدریجی روابط کابل – اسلامآباد ناشی از ترکیبی از واقعگرایی سیاسی، نیازهای امنیتی، فشارهای اقتصادی و ملاحظات ژئوپلیتیکی است. سیاست جدید پاکستان در قبال طالبان، بیش از آنکه نتیجۀ علاقه ایدئولوژیک یا تداوم حمایت گذشته باشد، محصول نیازهای امنیتی و شکست سیاستهای تقابلی اخیر است. حکومت طالبان نیز دریافته است که بدون تعامل با قدرتهای منطقهای مانند پاکستان، نمیتواند به بقا و ثبات بلندمدت دست یابد. با این حال، پایداری این نزدیکی به عواملی چون حل مسئله TTP، مدیریت بحران مهاجرین و توانایی دو طرف در عبور از بیاعتمادی تاریخی بستگی دارد.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: