بررسی تحولات افغانستان
آمریکا، با شعار مبارزه با تروریسم، افغانستان عاری از خشونت و استقرار دموکراسی و حقوق بشر، افغانستان را اشغال کرد اما پایان کار و میراث آمریکا آنچنان تأسف برانگیز بوده است که اعتبار آمریکا را نه تنها در افغانستان و منطقه بلکه در بین مردم آمریکا هم خدشه دار کرد.
آنچه را که آمریکا و متحدان غربی آن در افغانستان انجام دادند نه قابل کتمان و نه قابل دفاع است و پس از هر دفاعیه مقامات غربی از عملکرد خود در افغانستان، رسوایی جدیدی از آنها افشا میشود که شعار و ادعای لیبرال دموکراسی غرب و آمریکا را در انظار جهان نقض میکند.
رهبران سیاسی آمریکا بیش از آنکه از افغانستان و منطقه در هراس باشند، از محاکمه نزد افکار عمومی مردم آمریکا و تاریخ این کشور در هراس هستند. زیرا بروز هرگونه موج نارضایتی افکار عمومی در برابر سیاست اشتباه دولتمردان آمریکا و بازی آنان با مالیات مردم آمریکا، احساس ترس شدیدی را بر دولت آمریکا حاکم می سازد.
دقیقا به همین دلیل است که دولتمردان آمریکا بیشترین دفاعیههای خود را در دانشگاهها، مراکز فکری، علمی و پژوهشی آمریکا انجام میدهند تا اگر بتوانند از شکلگیری روایت واقعی و درست از کارکرد افتضاح آمریکا در افغانستان و منطقه جلوگیری کنند و با انحراف افکار عمومی نگذارند روایت درست را در اختیار نسل فردای آمریکا قرار دهند.
مقامات آمریکایی تلاش دارند تا نتیجه جنگ و شکست آمریکا در افغانستان را که «از طالبان – به طالبان» بود، وارونه جلوه دهند. اظهارات مایک پومپئو وزیر خارجه پیشین آمریکا در دانشگاه شیکاگو راجع به کارنامه آمریکا در مذاکرات صلح افغانستان و حاکمیت مجدد طالبان، دقیقا بخشی از همین تلاش و همین پروسه است.
پومپئو در این دانشگاه گفت که دولت اشرف غنی رأی مشروعیت ساز نداشت، با تقلب برنده انتخابات شد و در آخر هم با مذاکرات صلح آمریکا و طالبان همکاری صادقانه نداشت. وی گفته است که “آمریکا ناگزیر بود با طالبان مذاکره کند و او شخصا با کسی وارد مذاکره شده است که یقین داشت بهترین عزیزان آمریکایی به دست او در افغانستان کشته شده است.”
واقعیت آن است که آمریکا هیچگاه اجازه نداد که یک دولت مقتدر و ملی در افغانستان شکل بگیرد به همین دلیل انتخابات افغانستان را در هر مرحله طوری مهندسی کرد که برآیند آن یک دولت ضعیف و متزلزل باشد تا از یک طرف از پایههای محکم ملی و مردمی برخوردار نباشد و از جانب دیگر گوش به فرمان آمریکا باشد تا وقتی کنار گذاشته شود نتواند مقاومت ملی را در برابر تصامیم آمریکا شکل دهد. آمریکا در دو انتخابات اخیر ریاست جمهوری افغانستان، با آن که از واقعیت انتخابات افغانستان آگاه بود اما آن را به معامله کشانید و ضعیفترین دولت را در افغانستان روی کار آورد.
به رغم فرافکنی آمریکا برای شکست و میراث مفتضحانه آن در افغانستان، اما برای افکار عمومی مردم افغانستان و آمریکا، «علیت و عوامل» مهم نیست بلکه مهم «ادعای آمریکا» در زمان حمله به افغانستان و «میراث باقی مانده» از این حمله برای افغانستان و مردم آمریکا است.
میراث بیست ساله آمریکا ثابت کرد که حضور نظامی آمریکا در افغانستان اشغالگرانه و با اهداف اطلاعاتی و آزمایش تجهیزات نظامی بوده است. میراث تلخ آمریکا و وضعیت اسفبار و دردناک مردم افغانستان، نفرت از سیاست آمریکایی را در اعماق روان و افکار مردم افغانستان و منطقه نهادینه سازی کرده است و تا مدتهای طولانی، آمریکا شانس برگشت دوباره به منطقه را از دست داده است. با وجود این که آمریکا در صدد تعامل با دولت طالبان است، بازهم سرنوشت دولتهای همپیمان با آمریکا در افغانستان، خاورمیانه و منطقه نشان داده است که آمریکا دیگر هرگز متحد قابل اعتمادی نیست.
حاصل جنگ و گریز آمریکا در افغانستان همان چیزی است که سرانجام مایک پومپئو ناگزیر آن را در دانشگاه شیکاگو صادقانه جواب داد. او خروج آمریکا از افغانستان را بسیار بد و برای روحیه ارتش آمریکا ویرانگر خواند و گفت:« شما باید بدانید که دوستان ما مثل گذشته به ما اعتماد ندارند و دشمنان ما دیگر آن قدر از ما نمیترسند.»