بررسی تحولات افغانستان
طرح سه چالش همزمان در رسانه ها علیه حکومت طالبان
با تاملی دقیق در عملکرد رسانه های افغان مقیم خارج میتوان دریافت که عملیات روانی هماهنگ و قدرتمندی علیه حکومت طالبان به راه افتاده است. در این عملیات رسانه ای هماهنگ، قطع کمکهای آمریکا به افغانستان، اختلاف شدید در ساختار رهبری حکومت طالبان و برجستهسازی سیاستهای نادرست حکومت طالبان، سوژههای داغی هستند که رسانههای مقیم خارج و برخی از فعالان شبکههای اجتماعی به طور هماهنگ آن را از ابعاد مختلف مورد پردازش قرار دادهاند.
القای اختلاف بین رهبران طالبان به افکار عمومی
یکی از مواردی که رسانههای افغان مقیم خارج بر آن تمرکز کردهاند و دهها خبر پیرامون آن تولید کردهاند، روز اختلاف شدید بین ملا هبتالله آخوندزاده رهبر طالبان و سراجالدین حقانی وزیر کشور حکومت طالبان است که هر چند از قبل هم از سوی این رسانهها مطرح میشد اما در روزهای گذشته به طور غیر منتظرهای شدت یافته است. یکی از شایعات مطرح شده طولانی شدن مدت اقامت سراجالدین حقانی در امارات متحده عربی بود که آن را به اختلافات بین رهبر طالبان و وی ارتباط میدادند. حال آن که مشخص شد حقانی برای مراسم حج عمره به عربستان سفر کرده بود. حقانی سهشنبه به افغانستان بازگشت و شایعه بودن این خبرها اثبات شد.
خط خبری دیگر این رسانهها بروز اختلاف بین ملا برادر معاون اقتصادی رئیسالوزرای حکومت طالبان و ملا هبتالله آخوند زاده بود و در این زمینه تا حدی پیش رفتند که خبر ترور ملا برادر در قندهار هم ساخته شد.
خبر دیگر در زمینه بروز اختلاف بین رهبران طالبان از سوی این رسانه ها، عدم حضور فصیحالدین فطرت رئیس ستاد ارتش حکومت طالبان در محل کار خود است. این رسانهها با طرح این که فصیحالدین تاجیک تبار از تبعیض قومی ناراضی است، به نشانه اعتراض از حضور در محل کار خود امتناع میکند. بارها درباره فصیحالدین فطرت چنین خبرهایی ساخته شده و کذب بودن آن محرز شده است اما با این وجود، این بار باز هم وی سوژهای برای القای جو اختلاف شده است.
تنها سند قابل تأمل که در رسانه ها منتشر شده است، انتشار یک فایل صوتی از عباس استانکزی معاون وزارت خارجه حکومت طالبان است. در این فایل صوتی که زمان و مکان آن نامشخص است، استانکزی از ملا هبتالله آخوندزاده رهبر طالبان درباره حکم ممنوعیت آموزش دختران انتقاد کرده است. با استناد به این انتقاد بیپیشینه، برخی رسانه ها گزارش دادهاند که عباس استانکزی پس از انتشار این انتقادات، افغانستان را ترک کرده و به امارات متحده عربی سفر کرده است. شاید بتوان گفت که این مورد که احتمالا درست باشد، محور جنگ روانی رسانهها برای القای اختلاف بین رهبران طالبان است.
در مجموع رسانههای افغان مقیم خارج با انتشار این نوع مطالب و شایعات در پی القای این نکته هستند که اختلاف بین رهبران و جناحهای طالبان افزایش یافته است.
نگاهی به تکنیکهای رسانهای به کار رفته در جنگ روانی اخیر
یکی از تکنیکهای رسانه برای باورپذیری یک امر در افکار عمومی، تکرار یک خبر است. در اثر تکرار یک خبر، افکار عمومی رفته رفته آن را به عنوان یک واقعیت میپذیرند حتی اگر آن خبر یک شایعه باشد. رسانههای مورد حمایت غرب که بعید نیست از یک اتاق فکر واحد، خط خبری خود را دریافت میکنند، به طور هماهنگ دو محور را در دستور کار خود قرار دادهاند؛ بحران اقتصادی افغانستان در پی قطع کمکهای آمریکا و اختلاف بین رهبران طالبان.
در کنار تکرار مرتب این دو محور از سوی رسانههای یاد شده، عوامل همسو با آنها در شبکههای اجتماعی با بازنشر این خبرها به این جنگ روانی و عملیات رسانهای کمک میکنند.
همزمانی این عملیات رسانه ای با بازگشت ترامپ به قدرت
به نظر میرسد این عملیات ویژه رسانه ای با بازگشت ترامپ به قدرت مرتبط است. با توجه به این که دولت ترامپ در آستانه تدوین سیاست خود در قبال حکومت طالبان است و نیز برخی از اعضای کابینه ترامپ پیش از تصدی کرسی کابینه، مخالف حکومت طالبان بودند، هدف احتمالی این عملیات رسانهای هماهنگ، اثرگذاری بر روند تدوین سیاست دولت ترامپ در قبال افغانستان است.
مخالفان طالبان و رسانههایی که سیاست مخالفت با حکومت طالبان را در دستور کار دارند، امیدوار هستند تا دولت جدید آمریکا سیاستی متفاوت از دولت بایدن اتخاذ کند و مسیر تعامل با حکومت طالبان را در پیش نگیرد. این عملیات رسانهای در حقیقت کارزاری برای این هدف است.
دینامیک حکومت طالبان در برابر عملیات روانی رسانهها
با ارزیابی توانمندی حکومت طالبان طی 3 سال و نیم گذشته، میتوان پیشبینی کرد که حکومت طالبان در برابر عملیات روانی رسانهای آغاز شده، از پتانسیل و دینامیک قابل توجهی برخوردار است. تجربه تاریخی 20 ساله نشان میدهد که جنبش طالبان، متحدترین سازمان نظامی و عقیدتی در طول تاریخ معاصر افغانستان بوده است. شایعات رسانه ای مبنی بر اختلاف شدید بین رهبران طالبان در سال اول حکومت طالبان، گستردهتر از امروز مطرح شد اما شایعه بودن این خبرها به اثبات رسید. پیش از به قدرت رسیدن طالبان هم بارها و بارها خبر اختلاف بین رهبران طالبان و حتی درگیری نظامی بین آنان مطرح شد اما مرور زمان نادرستی این ادعاها را مطرح کرد.
تخصصگرایی اقتضا میکند که کارشناسان مسائل افغانستان در دام این گونه شایعات نیفتند. هر چند اختلاف دیدگاه بین رهبران طالبان را درباره نحوه حکومتداری نمیتوان انکار کرد و حتی برخی از رهبران طالبان به این اختلاف اذعان دارند ولی در عین حال، اغلب قریب به اتفاق رهبران طالبان به اهمیت اتحاد برای جلوگیری از فروپاشی نظام، اعتقاد راسخ دارند.
از سوی دیگر، بزرگترین چالش به وجود آمده، کاهش ناگهانی ارزش افغانی (پول افغانستان) بود که باعث نوسانات شدید در بازار مالی افغانستان شد ولی حکومت طالبان توانست به سرعت آن را کنترل کند. گزارش منابع آمریکایی از جمله سیگار نشان میدهد که کمک 3 و نیم میلیارد دلاری آمریکا طی 3 سال گذشته به مردم افغانستان بوده است نه حکومت طالبان و بر این اساس هر چند که مردم افغانستان از قطع کمکها متاثر خواهند شد اما این قطع کمک به حکومت طالبان تاثیر مستقیمی نخواهد داشت. لذا شایعاتی مانند قطع حقوق کارمندان در نتیجه قطع کمکهای آمریکا از پایه نادرست است. اما همان گونه که بیان شد، تکرار خبر قطع حقوق کارمندان، سبب شد که این شایعه به عنوان یک واقعیت به افکار عمومی القا شود.
پیشنهادهای مبنایی
در این باید به نکته مهمی اشاره کرد. عملیات رسانه ای علیه یک حکومت همواره بر بستری صورت میگیرد که افکار عمومی درستی آن بستر را پذیرفته باشند. بسترهایی که در این عملیات اخیر علیه حکومت طالبان به کار گرفته شدند وابستگی اقتصادی افغانستان به کمکهای خارجی و محرومیت دختران و زنان از حق آموزش و کار هستند.
وجود این بسترهای مساعد در حکومت طالبان امکان چنین عملیاتهایی را فراهم میسازد. این بسترزدایی باید در دستور کار حکومت طالبان قرار گیرد. رفع ممنوعیت تحصیل دختران که بسیاری از رهبران طالبان هم به مخالف این محدودیت هستند، باید به طور جد پیگیری شود. این سیاست، زمینه هر گونه هجمهای علیه حکومت طالبان را مساعد ساخته است.
دومین نکته قابل ذکر، ضعف سیستم خبررسانی در افغانستان است. حکومت طالبان با ایجاد محدودیت برای رسانه ها سبب شده است که جریان خبری در افغانستان تضعیف گردد و مخالفان با برتری خبری خود بتوانند به راحتی روایت خود را غالب کنند. مادامی که یک کشور جریان خبری ضعیف داشته باشد و شبکه اطلاعرسانی آن ضعف داشته باشد، صدای آن شنیده نخواهد شد و بالعکس طرف مقابل دیدگاه و روایت خود را به افکار عمومی آن کشور و جامعه بینالمللی میقبولاند.
از این رو، حکومت طالبان باید سیاست نادرست خود در قبال رسانهها را متوقف کند. ممنوعیت انتشار تصاویر اشیاء زنده جان در تلویزیونها که منجر به توقف فعالیت معدود تلویزیونهای باقی مانده در افغانستان شده است، حکم تیشه به ریشه زدن خود است. دنیای امروز دنیای اطلاعات است و برتری با کسی است که جریان اطلاعات را در دست داشته باشد.