بررسی تحولات افغانستان
برخلاف 2001 که افغانستان شاهد همکاری و اتحاد کشورهای مختلف غرب و شرق بود، اختلاف نظر نمایندگان ویژه کشورها در دومین نشست دوحه نشان داد پراکندگی دیدگاهها در عرصه افغانستان در سطحی است که امکان حصول توافق به سادگی میسر نیست. در نشست 2 روزه که در 29 و 30 بهمن/دلو در قطر برگزار شد، اختلاف نظر اعضای شرکت کننده سبب شد که این نشست دستاوردی نداشته باشد. تعیین نماینده ویژه سازمان ملل در امور افغانستان و تشکیل گروه تماس از جمله مواردی بودند که در دستور کار این نشست قرار داشت اما نه تنها هیچ یک از این اهداف محقق نشد بلکه سایه این اختلاف نظرها به نشست شورای امنیت سازمان ملل نیز کشانده شد.
بلوک بندی کشورها در نشست دوحه
طی یک سال گذشته دیدگاههای مختلف کشورها درباره نحوه تعامل با حکومت طالبان بر اساس اظهار نظر مقامات قابل افتراق و تشخیص بود. مبتنی بر همین دیدگاههای پراکنده و متناقض، پیشبینی شده بود که نشست دوحه بینتیجه خواهد بود و چنین نیز شد. دیدگاههای اعضای نشست دوحه در قبال افغانستان را میتوان به سه دسته کلی تقسیم کرد؛ دسته اول آمریکا و متحدان اروپایی و آسیایی آن، دسته دوم کشورهای منطقه و همسایه افغانستان با محوریت چین، روسیه و ایران و دسته سوم کشورهایی بودند که دیدگاهی بین این دو دسته داشتند. در حقیقت دسته سوم از پیوستن به بلوک شرق یا غرب اجتناب کردند و راه سوم را در پیش گرفتند.
بلوک غرب و حکومت طالبان
مطالبات بلوک غرب از افغانستان تحت حکومت طالبان در 4 دسته حقوق بشر، تحصیل دختران، حکومت فراگیر و مبارزه با تروریسم قرار میگیرد. با این حال، کشورهایی که در بلوک غرب قرار دارند نیز متحد القول نیستند و در بین خود اختلاف دیدگاه دارند. در حالی که انگلیس و برخی کشورهای اروپایی تمایل زیادی به اتخاذ سیاست تعامل در قبال حکومت طالبان دارند، برخی کشورهای این بلوک مانند فرانسه دیدگاه سختگیرانهای در برابر طالبان دارند. کشورهایی مانند آمریکا هم تحت نگرانی از جذب شدن افغانستان توسط چین حاضر به در پیش گرفتن عملگرایی هستند.
دیدگاه بلوک شرق در قبال حکومت طالبان
بلوک شرق که عمدتا کشورهای منطقه و همسایه افغانستان هستند، به دلیل تصادم با امواج بحرانهای برخاسته از افغانستان طی چند دهه گذشته، اولویت نگرانیهای خود را بحث ثبات افغانستان، تهدیدات تروریستی، مواد مخدر، مهاجرین و اقتصاد قرار دادهاند. کشورهای بلوک شرق در عین حالی که به مسائلی مانند الزام حکومت طالبان به رعایت حقوق زنان و تشکیل حکومت فراگیر تاکید دارند، اما نگران آن هستند که دخالت غرب، اوضاع شکننده فعلی را بر هم زند و افغانستان را وارد بحران عمیقتری کند.
لایه زیرین اختلافات شرق و غرب
لایه دیگر و شاید اصلی اختلافات بلوکهای شرق و غرب در زمینه افغانستان را باید در رقابتهای کلان بینالمللی دید. بلوک غرب نگران از تعامل رو به افزایش چین، روسیه و ایران با حکومت طالبان، در پی آن هستند تا با ایجاد یک ساختار و قوانین تحت نام سازمان ملل و شورای امنیت، 3 کشور چین، روسیه و ایران را در افغانستان محدود کنند در مقابل کشورهای بلوک شرق، افغانستان بدون وابستگی به غرب را ترجیح میدهند اما در عین حال به دلیل مشکلات متعدد افغانستان، خواهان محدود ساختن افغانستان نیستند و مایل به مشارکت مشروط غرب در پرونده افغانستان هستند.
نگاه حکومت طالبان به بلوکهای دوگانه
حکومت طالبان اصول و قوانین بلوک غرب را که مبتنی بر لیبرال دموکراسی است و با چارچوبهای حاکمیتی افغانستان همخوانی ندارد، بر نمیتابد اما در عین حال درک میکند که شناسایی و کمکهای بینالمللی منوط به تعامل با آمریکا و متحدان آن است. تعامل با بلوک شرق برای این حکومت راحتتر است اما محدود به منطقه باقی خواهد ماند. طالبان با سیاست صبر و استقامت در پی آن است که بلوک غرب تغییر موضع داده و از سیاست سختگیرانه خود در قبال این حکومت عبور کند تا بتواند به شناسایی بینالمللی دست یابد.
اختلاف و رقابت کشورهای مختلف در حوزه افغانستان که به دلیل حساسیت امر در قالب بلوک دستهبندی شدهاند، حکایت از پیچیدگی امر دارد. حل پازل پیچیده افغانستان منوط به درک و هماهنگی جوانب مختلف است. شکست مذاکرات دوحه یک امر قابل پیشبینی بود و تا زمانی که بازیگران مختلف به درک و استنباط کار مشترک نرسند، بعید است که این گره کور باز شود.
یک پاسخ
شرق و غرب هردو به منافع خود فکر میکند هیچ کدام به ثبات افغانستان فکر نمیکند .
این واقعیت است که همه میداند.