بررسی تحولات افغانستان
وین پایتخت کشور اتریش، تاکنون چندین بار میزبان سلسله نشستهای مخالفان نظامی و سیاسی حکومت طالبان بوده است که از آن به عنوان روند وین یاد میشود. پنجمین دور این نشستها روزهای سهشنبه و چهارشنبه برگزار شد.
وین دریچهای برای ابراز وجود مخالفان طالبان
برخی از رسانههای مخالف طالبان و اعضای نشستهای وین، این روند را پایگاه دیپلماسی بینالمللی مخالفان طالبان عنوان میکنند و بر این باورند که ممکن است در آینده، وین نقش دوحه را در تحولات افغانستان ایفا کند. این در حالی است که در بازیهای سیاسی، عنصر مکان به تنهایی نقش تعیین کنندهای ندارد، بلکه ماهیت بازیگران است که سرنوشت بازی را تعیین میکند. این حس خوشبینی به این دلیل است که برای مخالفان یک نظام، به دستآوردن تریبون و یا دریچهای که بتوان از آن مجرا ابراز وجود کرد، یک دستاورد محسوب میشود.
جایگاه و اعتبار روند وین
شرکت کنندگان سلسله نشستهای وین به زعم خود تلاش دارند تا ماهیت این نشستها را در حد و اندازۀ یک روند سیاسی با پشتوانۀ بینالمللی مطرح کنند. البته آمریکا و برخی کشورهای اروپایی در ابتدا تمایل داشتند که روند وین در رقابت با فرمت مسکو در حد یک روند موازی ارتقا پیدا کند اما به دلایلی محقق نشد. اما چرا روند وین نتوانست جایگاه یک روند سیاسی بینالمللی را برای افغانستان کسب کند؟
بررسی الگوهای مشابه نشان میدهند که فاکتورهای مختلفی در شکلگیری یک روند اثرگذار نقش دارند. عناصری مانند جایگاه و اهمیت میزبان و همچنین اعتبار شرکت کنندگان فاکتورهای مهم و تعیین کنندهای در اعتباربخشی به یک روند هستند.
کشور اتریش در طول دو دهه تحولات افغانستان که نظام بینالملل با آن درگیر بود، نقش و جایگاهی نداشت و فعلا هم فاقد این ظرفیت و توانایی است.
از آغاز سلسله نشستهای وین تا کنون هیچ نمایندهای از نهادها و سازمانهای منطقه و بینالمللی و همچنین نمایندگان ویژه کشورها در امور افغانستان حاضر به شرکت در این نشستها نشدهاند. وزارت خارجۀ اتریش در هیچ یک از نشستهای این روند، نمایندهای اعزام نکرده و حتی پیامی نفرستاده است.
با این وضعیت، برخلاف نگاه خوشبینانه و انتزاعی شرکت کنندگان نشست وین، این روند ظرفیت ذاتی برای تبدیل شدن به یک فرمت سیاسی نقشآفرین در تحولات افغانستان را ندارد. با توجه به تحلیل وضعیت رقابتهای بینالمللی، این فرصت در آینده هم برای روند وین متصور نیست.
روند وین در مواجهه با اعتبار ملی
با استقرار طالبان در افغانستان به عنوان تنها قدرت حاکم در این کشور، دولتهای منطقه و جهان عملا وارد تعاملات دوفاکتو با حکومت طالبان شدهاند. در تحولات نیم قرن اخیر افغانستان بیسابقه است که روابط کشورها با افغانستان دولت- حکومت محور شده است و وجود عناصر گروهی و حزبی از میان برداشته شده است. طبیعی است در چنین شرایطی، گروههای سیاسی و نظامی مخالف طالبان نه تنها نمیتوانند توجه دولتهای منطقه و جهان را به خوب جلب کنند بلکه به دلیل سابقه عملکرد رهبران سابق، اعتماد مردم افغانستان نیز به آنان نیز بسیار ضعیف است.
از سوی دیگر، در شرایطی که حکومت طالبان به عنوان تنها بازیگر قدرتمند در افغانستان تثبیت شده است، مخالفان طالبان نمیتوانند بدون حمایت قاطع مردم افغانستان، نقش تعیین کنندهای ایفا کنند. این در حالی است که بسیاری از رهبران مخالف طالبان با پیشینۀ مشخصی که دارند، فاقد توانایی و مشروعیت برای کسب اعتماد و حمایت مردم افغانستان و کشورهای اثرگذار میباشند. احتمالا یکی از دلایلی که رهبران کهنهکار جهادی افغانستان به روند وین نپیوستهاند، همین عدم وجاهت برگزارکنندگان روند وین در افکار عمومی افغانستان و جهان است.
سایه سنگین بحث قومیت در روند وین
فاکتور قومیت یکی از فاکتورهای کلیدی در سیاست افغانستان در چند دهه اخیر بوده است. نگاهی به ترکیب اعضای روند وین در طول چند سال گذشته نشان میدهد که این روند نتوانسته است رهبران پشتون مخالف طالبان را جذب کند. در حالی که یکی از مهمترین شعارها و دستور کارهای روند وین ایجاد اجماع و انسجام بین مخالفان طالبان بوده است. نگاهی به حاضران پنجمین نشست روند وین نشان میدهد که این نشست مانند نشستهای گذشته، تاجیک محور بود و نتوانست رهبران برجسته اقوام پشتون و ازبک و حتی برخی تاجیکها را متقاعد کند تا به این روند بپیوندند. انتقادات برخی از این رهبران افغان در شبکههای اجتماعی این بار بسیار بیشتر از گذشته خود را نشان داد که دلیل متقنی بر ضعف روند وین است.

روند وین و بن بست استراتژیک
برخلاف روند وین که بر راه حل نظامی و جنگ تاکید دارد و نقش محوری را در این روند دو رهبر جبهههای مسلح مخالف طالبان بر عهده دارند، کشورهای منطقه و جهان و همچنین سازمان ملل، تعامل با حکومت طالبان را مکانیسمی برای ایجاد ثبات در افغانستان میدانند. بر همین اساس، اکثر رهبران قومی و سیاسی کهنهکار افغانستان راه خود را از این روند جدا ساخته و بر راه حل غیرنظامی متمرکز شدهاند.
به نظر میرسد که رهبران جوان روند وین و حامیان جویای نام آنان در کشورهای خارج، درک واقعبینانهای از وضعیت موجود ندارند و بر همین اساس اصرار بر مسیری دارند که نه نظام بینالملل و نه مردم افغانستان حاضر به همراهی نیستند.
کلام آخر
تجربیات و کارنامۀ اپوزیسیونهای موفق در کشورهای جهان نشان داده است که رهبران اپوزیسیون به لحاظ شخصیت و اهلیت میبایست دارای شاخصههایی باشند که سخن آنان امید را به مردم هدیه کند و عملکرد آنان برای حمایت قاطعانه مردم الهام آفرین باشد.
کلام رهبران مخالف طالبان جنگ است که مردم افغانستان از آن خسته شدهاند و سطح زندگی این رهبران نیز با مردم افغانستان فاصله زیادی دارد. این منش پارادوکسیکال، زمینههای بسیج افکار عمومی را برای رهبران مخالف طالبان بهخصوص برای روند وین، سخت و دشوار ساخته است.
نکتۀ سرنوشتساز دیگر در کارنامۀ اپوزیسیونهای موفق، دینامیک درونی و قدرت سازمانی آنها است. اعضای روند وین و دیگر مخالفان طالبان، با گذشت بیش از سه سال به رغم ادعای بزرگ نابودی حکومت طالبان، حتی قادر نشدهاند بین خود به اتحاد و انسجام اولیه دست یابند. لذا با احتمال بالا میتوان گفت که این روند به فرجامی نخواهد رسید و در حد نشستهای سالانه با هیاهوی تبلیغاتی باقی خواهد ماند.