بررسی تحولات افغانستان
در آغاز کار حکومت طالبان، عدم آشنایی با قواعد دیپلماتیک و معیارهای مرزبانی، تنشهای مکرر مرزی نیروهای طالبان با نیروهای مرزبانی همسایگان افغانستان، سیاست خارجی حکومت طالبان را با چالشهای متعددی مواجه ساخت.
درگیریهای مکرر مرزبانان طالبان با کشورهای ایران، پاکستان، ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان در سال گذشته، اگر از جانب طالبان کابلنشین متوقف نمیشد، طبیعتا واکنش جدی کشورهای همسایه را به دنبال میداشت و طالبان را در همان آغاز کار، در محدودیت و انزوا قرار میداد. اما حکومت طالبان با درک اوضاع، به صورت خودبازدارنده نیروهای مرزی را کنترل کرد. طبق شواهد موجود، به رغم اقدامات احساسی نیروهای مرزبانی طالبان، اراده حکومت سرپرست طالبان بر این است تا علاوه بر رعایت اصل حسن همجواری، از ایجاد هرگونه تنش با همسایگان پرهیز کند. همین امر سبب شده است که روابط خارجی حکومت سرپرست با کشورهای همسایه تا حد قابل توجهی توسعه یابد.
حکومت طالبان در راستای مبارزه با داعش بعنوان «دشمن مشترک طالبان و منطقه»، تلاشها و اقدامات موثری را در کارنامه سیاسی و امنیتی خود به ثبت رسانیده است. حکومت طالبان موفق شد آمار حملات داعش را به طور چشمگیری کاهش دهد که این مهم نتیجه مواجهه حکومت سرپرست با گروه داعش بود. نیروهای طالبان در سال گذشته رویکرد شناسایی و نابودی سلولهای مخفی داعش در شهرها را روی دست گرفت و موفق شد مخفیگاههای متعددی از داعش را شناسایی و منهدم کند. علاوه بر آن حذف دو چهره سرشناس داعش را در کارنامه خود به ثبت رساند؛ ابوعثمان الکشمیری امیر داعش در هند و قاری فاتح یکی از فرماندهان ارشد داعش در افغانستان که طراح حمله به سفارتهای پاکستان و روسیه و محل اقامت اتباع چینی بود، بر اثر حملات هدفمند طالبان از صحنه حذف شدند.
علاوه براین اقدامات عملی، اعتقاد طالبان مبنی بر این که داعش عامل ناامنی در منطقه است، برای ایجاد تعاملات مشترک امنیتی در منطقه، حائز اهمیت است. این اقدامات طالبان، تا حد زیادی زمینه تعاملات حکومت سرپرست را با کشورهای منطقه فراهم ساخت و به صورت دوفاکتو منتج به تعاملات دیپلماتیک و پذیرش دیپلماتهای طالبان از جانب کشورهای همسایه و منطقه گردید.
برآوردها نشان میدهد که پذیرش دیپلماتهای طالبان توسط کشورهای مهم منطقه از جمله پاکستان، چین، روسیه، ازبکستان، ترکمنستان، ایران، ترکیه و امارات تا حد زیادی باعث رهایی طالبان از انزوای سیاسی شده است. پذیرش دیپلماتهای طالبان توسط این کشورها را میتوان به صورت دوفاکتو باعث شناسایی دولت طالبان در حوزه منطقهای تعبیر کرد.
با این وجود، چالشهای جدی فراروی سیاست خارجی حکومت طالبان کماکان باقی است و خطر دور ماندن آن از ساختار نظام بینالملل به قوت خود باقی است. نخستین چالش جدی فراروی حکومت طالبان، عدم پاسخ طالبان به مطالبه مشترک کشورهای منطقه و جهان در خصوص تشکیل «دولت فراگیر» است. کشورهای منطقه و جهان به خوبی این موضوع را درک میکنند که طالبان به رغم سلطه کامل بر افغانستان اما به دلیل ماهیت خاص گروهی و سازمانی خود نمیتواند از تمام اقوام و مذاهب افغانستان نمایندگی کند. نکته دیگری این است که افغانستان سرزمین تنوع نیروهای بالقوه است که در صورت رد و انکار این نیروها، هر یک از آنها توانایی و ظرفیت به هم زدن نظم سیاسی آینده افغانستان را دارا میباشند.
چالش جدی دیگری را که فراروی حکومت طالبان قرار دارد، عدم شناسایی رسمی طالبان از جانب کشورهای جهان است. کشورهای جهان به رغم داشتن روابط سیاسی با حکومت طالبان و شناسایی دوفاکتو، باز هم به عنوان عضو و تابع نظام بینالملل نمیتوانند قواعد حقوقی الزامآور بینالمللی را نادیده بگیرند و یا از آن عدول کنند. مطابق قواعد الزامآور حقوق بینالملل، یک دولت جدید حتی بر فرض تسلط کامل بر جغرافیا و جمعیت یک کشور، مادامی که قادر به انجام تعهدات خود به عنوان عضو سازمان ملل نباشد یا عامدانه «قواعد آمره» سازمان ملل و نهادهای تابع آن را نقض کند، از جانب هیچ کشور عضو سازمان ملل، قابل شناسایی رسمی نیست. سیاست طالبان مبنی بر محدودیت حقوق اساسی شهروندان و منع آموزش و کار زنان، مطابق حقوق بینالملل به مثابه نقض قواعد آمره تلقی میشود.
وضعیت شکننده افغانستان اقتضا میکند که حکومت طالبان در راستای تشکیل دولت فراگیر و فراهم ساختن زمینه شناسایی رسمی خود از جانب کشورها، اقدامات مقتضی و لازم را روی دست گیرد و ثبات سیاسی و رونق اقتصادی را در افغانستان تأمین کند.