بررسی تحولات افغانستان
در عرصۀ سیاست، برخی رفتارها، نشان دهندۀ نوع روابط بین بازیگران سیاسی است. طبق این گذاره، رفت و برگشتهای عربستان در طول سه سال گذشته، نشان دهندۀ نوعی از بیثباتی در سیاست ریاض در قبال حکومت طالبان را نشان میدهد.
تبارشناسی طالبان نشان میدهد که برخی از اعضای این گروه از مدارس دینی برخاستهاند که با حمایت مالی و آموزشی عربستان سعودی در پاکستان تأسیس شدند.. با روی کار آمدن دور اول حکومت طالبان، دولت عربستان از جمله 3 کشوری بود که حکومت طالبان را به رسمیت شناخت. علاوه بر اتحاد سیاسی، عربستان بسیار تلاش کرد که تحریمها علیه حکومت اول طالبان را دور بزند و نیازهای مالی این حکومت را تأمین کند.
اختلاف طالبان و عربستان
با وقوع حادثۀ یازده سپتامبر و چرخش سیاست آمریکا در قبال طالبان، ریاض بدون تأمل، روابط خود را با طالبان تغییر داد و این بار نیز به عنوان متحد سیاسی آمریکا وارد عمل شد. ریاض با حمایت از حضور نظامی آمریکا در افغانستان، با نظام تحت حمایت آمریکا وارد تعامل همه جانبه شد.
اندکی بعد از برپایی نظام جمهوریت در افغانستان که جنیش طالبان اقدام به بازخیزش کرد، عربستان سعودی میزبانی نشست علمای جهان اسلام را برعهده گرفت و در این نشست، جنگ طالبان در افغانستان علیه نظام جمهوریت را حرام اعلام کرد.
در نگاه طالبان این نوع رفتار سیاسی عربستان، به عنوان خیانت به جنبش طالبان و داعیۀ اسلامی عربستان در قبال مجاهدین اسلام، تلقی و تفسیر گردید.
خروج عربستان از سیاست افغانستان
با شکست استراتژی غرب در افغانستان و استقرار مجدد حکومت طالبان در این کشور، دولتمردان ریاض شکلگیری یک نظم جدید را در منطقه درک کرد و تلاش کرد خود را با نظم جدید منطقهای هماهنگ کند لذا سفارت خود را در افغانستان تحت حاکمیت طالبان بازگشایی کرد. عربستان با توجه به این مقتضیات حکومت طالبان و نیاز مالی این کشور تحت تحریم، یک بستۀ 30 میلیون دلاری را برای تقویت مالی و تعامل جدید با حکومت تازه تأسیس طالبان تصویب کرد و به خزانۀ طالبان تحویل داد.
دولتمردان سعودی انتظار داشتند که تعامل دیپلماتیک و کمک مالی ریاض به کابل، جایگاه عربستان را در سیاست خارجی طالبان ارتقا خواهد بخشید اما بالعکس، حکومت طالبان به دلیل سیاست خارجی بیطرفانه بین رقبای منطقهای رفتار متعادلی را در پیش گرفت که به مذاق سعودیها خوش نیامد.
بر این اساس، سعودیها سفارت خود در کابل را به بهانه تهدیدات امنیتی تعطیل کردند و عملا افغانستان را از حوزۀ منافع سیاست خارجی خود خارج کردند. به تعبیر دیگر، پس از خروج نظامی آمریکا به عنوان متحد سیاسی ریاض از افغانستان، ریاض در کابل به جایگاه مناسب سیاسی و دیپلماتیک خود دست نیافت. با این نگاه، تعطیلی سفارت عربستان در ابتدای حکومت طالبان را میتوان خروج سیاسی و دیپلماتیک ریاض از کابل تلقی و تفسیر کرد.
دورنمای بازگشت دوبارۀ عربستان به افغانستان
حکومت طالبان از آغاز به کار دوبارۀ سفارت عربستان در کابل ابراز خرسندی کرده است. این واکنش طالبان، نه بر اساس رویکرد و بینش سابق نسبت به عربستان است که به عنوان یک قطب سیاسی جهان اسلام شناخته میشد چرا که ریاض دیگر آن جایگاه اسلامی را نزد افکار عمومی افغانستان ندارد. ابراز خرسندی کابل از بازگشایی سفارت ریاض را باید از این منظر دید که حکومت طالبان آن را به عنوان اثباتی برای اقبال کشورهای منطقه به «امارت اسلامی» تلقی میکند و ردّی بر ادعای مخالفان مبنی بر انزوای حکومت میداند.
با این نگاه، در رویکرد طالبان بین جایگاه دینی و نقش سیاسی عربستان در تحولات افغانستان باید تفکیک قائل شد. بازگشایی سفارت و آغاز روابط دوباره عربستان با حکومت طالبان را میتوان به آغاز بازیگری جدید عربستان برای سهیم شدن در منافع اقتصادی افغانستان تفسیر کرد. کلان پروژههای منطقهای که بخشی از آنها از افغانستان میگذرند، هم به لحاظ اقتصادی برای عربستان جذاب است و هم به ریاض در نقش آفرینی در تحولات منطقه فرصت میدهد.
سفارت ریاض در کابل در اعلامیۀ خود گفته است که آمادۀ هر نوع خدمت رسانی به مردم دوست و برادر خود در افغانستان است. لحن این عبارت دلالت بر دامنۀ تعامل و سیاست جدید ریاض در قبال تحولات افغانستان دارد. گویا سعودیها آمادهاند که این بار در هر شرایطی در افغانستان بمانند. به نظر میرسد که با تحولات جدید در منطقه از جمله تحولات سوریه و نقش ترکیه در این تحولات، ریاض به دنبال باز تعریف از منافع خود در کشورهای منطقه است.
محتمل است که سعودیها ذیل رقابت با ترکیه و قطر، به سوی گسترش نفوذ و حضور خود در برخی کشورهای منطقه از جمله افغانستان گام برخواهند داشت. با این وجود، زمان زیادی در برخواهد گرفت تا ریاض به نقش و جایگاه گذشته خود در افغانستان دوباره دست پیدا کند. تنها فاکتوری که میتواند این فرایند را سرعت بخشد، مشارکت ریاض در پروژههای اقتصادی افغانستان است که میتواند به عنوان یک فاکتور تسریع کننده عمل کند.