بررسی تحولات افغانستان
به تازگی شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره چگونگی «تعامل» با افغانستان تحت حاکمیت طالبان، قطعنامهای را با 13 رای موافق و دو رای ممتنع چین و روسیه تصویب کرد. این قطعنامه پس از آن تهیه و تصویب شد که فریدون سینیرلی اوغلی فرستاده دبیر کل سازمان ملل، پس از چند ماه مشورت با حکومت طالبان، کشورهای ذیدخل و چهرههای سیاسی افغانستان، گزارش مفصلی را به دبیر کل سازمان ملل و از طریق دبیر کل به شورای امنیت ارائه کرد. این گزارش که از آن به عنوان «نقشه راه برای آینده افغانستان» یاد میشود تعامل با حکومت طالبان را با قید شرطهایی پیشنهاد کرده بود.
رویکرد سازمان ملل به تحولات افغانستان
رفتار شناسی سازمان ملل متحد در قبال قضایا و تحولات افغانستان نشان میدهد که این سازمان، در پسا سقوط جمهوریت، رویکرد ویژهای را در پیش گرفته است. تعیین فریدون سینیرلی اوغلی از سوی آنتونیو گوترش به عنوان نماینده ویژه و تهیه گزارشی که تدوین آن حدود هفت ماه به طول انجامید و قطعنامه جدید شورای امنیت گویای رویکرد ویژه سازمان ملل در قبال افغانستان هستند. لازم به ذکر است که این رویکرد سازمان ملل با مجموعه اقدامات عملگرایانه بازیگران موثر در خصوص تحولات افغانستان همراستا است.
این رویکرد سازمان ملل و بازیگران اثرگذار، حامل این پیام است که نهادها و قدرتهای درگیر در قضایای افغانستان، از سیاست تأمل و سکوت گذر کرده و بر آن شدهاند تا منافع و ملاحظات خود را در قبال تحولات افغانستان به صورت عملگرایانه دنبال کنند.
اهداف سازمان ملل از طرح تعامل با حکومت طالبان
بر اساس گزارش فرستاده ویژه دبیر کل سازمان ملل بعنوان نقشه راه و قطعنامه جدید شورای امنیت در پیوند با پیشنهادات این گزارش، سازمان ملل و به طور مشخص اعضای شورای امنیت، به دنبال تحقق اهداف ذیل در شرایط فعلی افغانستان هستند.
نخستین هدف عنوان شده توسط سازمان ملل متحد و اعضای مطرح آن، خروج افغانستان از انزوای فعلی و ادغام آن در جامعه جهانی است.
دومین هدفی را که سازمان ملل و اعضای این سازمان به عنوان اولویت مطرح کردهاند، فراهمسازی صلح پایدار از طریق ایجاد دولت فراگیر و مشارکت معنادار زنان، اقوام و مذاهب در ساختار دولت آینده افغانستان است. کشورهای منطقه، جهان و ذینفعان سیاسی در قضایای افغانستان در مورد این هدف یاد شده متفقالقول هستند.
سومین هدفی که سازمان ملل متحد به دنبال تحقق آن در شرایط فعلی افغانستان است، حفظ اتحاد و انسجام کشورها برای تعامل یک پارچه و منسجم در قبال تحولات کلان افغانستان است.
روش و مکانیسم پیشبینی شده
شواهد و معناشناسی رفتارهای سازمان ملل بیانگر آن است که این سازمان به خوبی دریافته است که برای تحقق اهداف سهگانه یاد شده، تعامل با حکومت طالبان یک ضرورت الزامی است. به عبارت دیگر، روش و مکانیسم مورد نظر سازمان ملل در تعامل با طالبان، ادامه همان الگو و سیاستی است که کشورهای منطقه در دو سال اخیر در پیش گرفتهاند. با این روش تعاملگرایانه میتوان زمینههای ارائه خدمات و امدادرسانی بهتر را به مردم افغانستان فراهم کرد و همزمان برای انجام اصلاحات لازم در سطح و ساختار کلان سیاسی افغانستان با حکومت طالبان وارد تلاش و گفتگو شد.
اختلاف نظر درباره تعیین نماینده ویژه
برای اجرای موفقانه و فنی تعامل معنادار با حکومت طالبان، سازمان ملل متحد، تعیین یک نماینده ویژه برای صلح را به افغانستان تحت حاکمیت طالبان در نظر گرفته است که البته حکومت طالبان به این موضوع واکنش منفی نشان داده است. رای ممتنع چین و پاکستان هم به همین دلیل بوده است. نمایندگان چین و پاکستان در اظهارات خود در جلسه رایگیری شورای امنیت مخالفت حکومت طالبان بازتاب دادند و از تلاش بینتیجه خود برای تعدیل این بخش قطعنامه سخن گفتند. نمایندگان چین و روسیه توصیه کردند که تعیین نماینده ویژه باید با مشورت حکومت طالبان باشد و نماینده روسیه تهدید کرد که اگر در انتخاب نماینده ویژه با مقامات حاکم در افغانستان مشورت نشود، روسیه از نماینده ویژه حمایت نخواهد کرد.
الزامات موفقیت طرح سازمان ملل؛ عدم دخالت غربیها در صدر
خروج افغانستان از انزوا و ادغام آن با جامعه جهانی از طریق تشکیل حکومت فراگیر و دارای مشروعیت، هم اکنون به مطالبه مشترک مردم افغانستان و جامعه جهانی تبدیل شده است. با این وجود، دو مسئله میتوانند این طرح را به شکست بکشانند.
نخست، اکنون که سازمان ملل متحد در قبال تحولات افغانستان وارد تلاش و اقدام جدی شده است، الزام اساسی این است که این سازمان جایگاه محوری خود را حفظ کند و تحت تأثیر مطالبات خاص قدرتهای بزرگ قرار نگیرد. در رویکرد سازمان ملل، تعامل یک پارچه و منسجم کشورها در قبال افغانستان به عنوان یک هدف اساسی در نظر گرفته شده است. از این رو، تحقق این هدف اساسی، زمانی میسر است که قدرتهای بزرگ و رقیب در مراحل اجرای طرح و اقدامات سازمان ملل، از اعمال فشار بر این سازمان خودداری کنند. در غیر این صورت، بار دیگر تحولات افغانستان تحت تأثیر رقابتهای کلان قرار خواهد گرفت و منازعه افغانستان به شکلی دیگر ادامه پیدا خواهد کرد.
دوم، اگر حکومت طالبان از مطالبه مشترک مردم افغانستان و کشورهای منطقه و جهان در خصوص تشکیل دولت واقعا فراگیر همچنان امتناع کند، بیتردید مانند دو سال گذشته، فرصتها و زمینههای مساعد شده از جمله اقدامات سازمان ملل، نیز از دست خواهد رفت.