سه‌شنبه 21/ 12 / 1403

بررسی تحولات افغانستان

مفهوم و پیشینۀ لویه جرگه در افغانستان
لویَه جرگه مرکب از دو کلمه فارسی و پشتو است. «لویه» کلمه پشتو به معنای بزرگ و «جرگه» کلمه فارسی است که در اینجا به معنای مجلس و گردهمایی می‌باشد.

در ادبیات سیاسی افغانستان، لویه جرگه به معنای مجلس بزرگ یا گردهمایی بزرگ سران قومی و مذهبی در افغانستان است. در تاریخ افغانستان، لویه جرگه در بیشتر موارد از سوی پادشاه یا رئیس‌جمهور فراخوانده شده و اعضای آن انتخابی و انتصابی بوده‌اند.

نخستین لویه جرگه در ماه میزان/ مهر ۱۱۲۶ شمسی پس از کشته شدن نادر شاه افشار توسط احمدشاه ابدالی در قندهار برگزار شد. در نتیجۀ این جرگه، احمدشاه ابدالی به عنوان پادشاه برگزیده شد و سرنوشت کشور تازه‌ای به نام افغانستان را رقم زد.

جایگاه لویه جرگه در عرف پشتون‌ها
افغانستان کشور سنتی و قبایلی است و جرگه‌ها به عنوان نهاد عرفی، در آن جایگاه خاصی دارد. جرگه در اصل نشان دهندۀ جایگاه و نقش بزرگان و ریش سفیدان در مسائل و تحولات اجتماعی سیاسی افغانستان است.

از لحاظ تبارشناسی، کارکرد لویه جرگه ساز و کار حل مشکلات درون قبیله‌ای میان اقوام و قبایل پشتون است. بر اساس عرف قبایل، پشتون‌ها به‌ویژه در مناطق شرقی افغانستان جرگه‌‌های دائمی دارند که محل حل و فصل امور مختلف اجتماعی و حتی قضایای جنایی است. غیر پشتونها در این کشور بیشتر از اصطلاحاتی چون شورا، شورای محلی و مجلس مشورتی استفاده می‌کنند.

از لحاظ جامعه شناختی، جرگه با سنت قبایلی همذات است. به باور افغانستان‌شناسان، جرگه در افغانستان نماد اقتدار قبایل است و فرمانروایان افغان همواره ناگزیر بوده‌اند که تصامیم خود را با جرگه وفق دهند. ماهیت جرگه در افغانستان، از لحاظ کاربرد و دامنۀ‌ تصامیم، در قالب جرگه محلی، قومی و ملی قابل طبقه بندی است.

جرگه محلی، عملی‌ترین شیوۀ اداره سنتی، در دِه و محله به‌شمار می‌رود. جرگه‌های محلی معمولاً در موارد حل اختلافات محلی تشکیل می‌شود. جرگه‌های قومی در مورد بروز اختلاف‌ها و مسائل مهمی که بین چند قوم اتفاق می‌افتد، دایر می‌گردد.
جرگه ملی یا لویه جرگه، بزرگ‌ترین مجلس بزرگان و شخصیت‌های قومی و اجتماعی افغانستان است که در اوضاع بحرانی کشور تشکیل می‌شود.

جایگاه لویه جرگه در عرف سیاسی افغانستان
در قوانین اساسی صد سال اخیر افغانستان جایگاه خاصی به لویه‌جرگه داده شده است. از اولین قانون اساسی افغانستان به نام نظام‌نامه دولت علیّه افغانستان (۱۹۲۴) تا قانون اساسی دوره جمهوریت، هفت‌ مورد توسط لویه جرگه‌ها تصویب شده‌اند.

قانون اساسی دوره ظاهر شاه آخرین پادشاه افغانستان (۱۳۴۳) به لویه جرگه، صلاحیت تعیین جانشین پادشاه را داد. قوانین اساسی ۱۳۵۵، ۱۳۶۶ و ۱۳۶۹ انتخاب رییس جمهوری و قبول استعفای او را به لویه‌ جرگه واگذار کرده‎ بودند. در سال ۱۳۵۵ لویه جرگه هم‎زمان با تصویب قانون اساسی، رییس جمهوری سردار داوودخان را نیز تأیید کرد. این اتفاق در سال ۱۳۶۶ نیز افتاد و با تصویب قانون اساسی جدید، دکتر نجیب الله نیز توسط لویه‌ جرگه به ریاست جمهوری انتخاب شد. حامد کرزی در دو دوره ریاست جمهوری خود چهار بار و محمد اشرف غنی دو بار در افغانستان لویه جرگه مشورتی را برگزار کرد.

تصویری از لویه جرگه که به دستور حامد کرزی به منظور بررسی پیمان امنیتی کابل – واشنگتن برگزار شد.

بررسی کارکردهای لویه جرگه‌ها در صد سال اخیر نشان می‌دهند که حکومت‌های افغانستان، در هفت مورد در تصویب قوانین اساسی، در شش مورد برای تصمیم‌گیری در سیاست خارجی و دستکم دو مورد در تصمیم‌گیری کلان داخلی به سراغ لویه جرگه رفته‌اند. آخرین لویه جرگه افغانستان در سال ۱۳۹۹در مورد رهایی زندانیان طالبان برگزار شد.

مزایا و معایب لویه جرگه
بررسی جایگاه لویه جرگه در عرف اجتماعی و سیاسی افغانستان، نشان داد که نهاد لویه جرگه در افغانستان امتیازات و مزایای کلان اجتماعی و سیاسی دارد. بدون التفات به این موضوع، افکار عمومی و جامعه نخبگان افغانستان در قبال نهاد لویه جرگه در افغانستان در دو صف متقابل قرار گرفته‌اند.

عده‌ای، لویه جرگه را کهن ترین سنت کشور خوانده از افغانستان به عنوان کشور جرگه‌ها یاد نموده و نقش لویه‌ جرگه را در تصامیم بزرگ ملی برجسته می‌دانند. تاریخ‌نویسان مشهور افغانستان مانند میر غلام محمدغبار، عبدالحی حبیبی، علی احمد کهزاد و سایر تاریخ‌نویسان ناسیونالیست بر این باورند که لویه جرگه و ایجاد حکومت توسط جرگه‌ها در افغانستان در هر سه مرحلۀ تاریخی آریانا، خراسان و افغانستان در این سرزمین، ادامه داشته است.

بدون توجه به این ابعاد تاریخی، می‌توان مزیت لویه‌ جرگه را از دید جامعه شناختی کارکردگرایی نیز مطرح کرد. از دید نظریۀ کارکردگرایی، آنچه باعث بقا و دوام یک پدیده می‌گردد، نقش و کارکرد عملی آن پدیده است. هر پدیده و یا ابزاری، با فقدان کارکرد خود به کنار گذاشته می‌شود. با این نگاه، می‌توان گفت که اگر لویه‌ جرگه در عرف اجتماعی و حل و فصل مسائل کلان افغانستان، نقش مؤثر نمی‌داشت، نقش و جایگاه آن در افغانستان دوام پیدا نمی‌کرد. افزون بر این، جرگه با ماهیت و بافت قبیله‌ای دمساز است و این شاخصه‌ی عرفی و اجتماعی همچنان در افغانستان پایدار است.

با این وجود، عده‌ای لویه‌ جرگه را پدیده‌ای تازه، پسااستعماری و به مثابه ابزار قدرت برای توجیه سیاست‌های رسمی حاکمان می‌دانند. از دید این منتقدین، لویه جرگه هیچگاه بازتاب دهندۀ آرمان‌ها و دیدگاه‌های مردم افغانستان نبوده و بیشتر به عنوان نهاد مشروعیت دهندۀ تصامیم دولتی و سنت‌های کهنه و قبیله‌ای عمل کرده است. علاوه بر این، مهمترین و مبنایی‌ترین انتقاد بر لویه‌ جرگه در افغانستان، تضاد لویه‌ جرگه به عنوان یک پدیدۀ سنتی با سازوکارهای مدرن اجتماعی- سیاسی است. کشورهای در حال تحول، تلاش دارند که سازوکارهای مدرن و قانونمند مانند پارلمان و همه‌پرسی‌های عمومی را با کارشیوه‌های علمی در کشور نهادینه‌سازی کنند.

سخن آخر
پدیده‌های اجتماعی که ریشه در سنت اجتماعی دارد، حامل مزایا و معایب نسبی هستند. نگاه مطلق‌انگارانه و سیاه و سفید به پدیده‌های اجتماعی از جمله لویه جرگه، نادرست هستند. با ارزیابی‌ کارشناسی می‌توان اثبات کرد که لویه جرگه در افغانستان به همان اندازه که در توجیه تمایلات حاکمان نقش داشته، در حمایت از اصلاحات دموکراتیک نیز مؤثر بوده است.

بر اساس شواهد مستند، لویه جرگه در یک مقطع حساس تاریخی، در برابر اصلاحات دموکراتیک امان‌الله پادشاه پیشین افغانستان، قرار گرفت. مدتی بعد، لویه‌ جرگه با تأیید پادشاهی نادرشاه و تصویب قانون اساسی مورد نظر وی از نظام اقتدارگرایانه در افغانستان حمایت کرد. در زمان سلطنت ظاهرشاه، لویه‌ جرگه اصلاحات دموکراتیک وی را تأیید کرد و افغانستان وارد یک مرحلۀ سرنوشت‌ساز گردید. در سال 1355 لویه‌ جرگه با تأیید کودتای محمد داوود و تعیین وی به‌عنوان رییس جمهور مجدداً از اقتدارگرایی حمایت کرد. پس از سقوط دور اول حکومت طالبان، لویه‌ جرگه با تأیید قانون اساسی جدید در دموکراتیک‌سازی نظام سیاسی افغانستان نقش مؤثر ایفا کرد.

نقش و کارکردهای لویه جرگه در یک سدۀ اخیر، نشان دهندۀ وضعیت اجتماعی- سیاسی و افکار عمومی در جامعه افغانستان نیز می‌باشد. به عبارت دیگر، لویه جرگه تجلی روحیه جمعی افغانستان در زمان خودش بوده است.

بدون توجه به مزایا و معایب تاریخی لویه جرگه، در برخی شرایط، این گردهمایی سنتی به مثابه روشن شدن تریبون گفتگوی جمعی در افغانستان عمل کرده است. در یک شرایط بستۀ سیاسی، نفس دیالوگ و گفتگوی جمعی راه را برای حل نسبی مسائل ملی می‌گشاید. به همین سبب است که برخی از برگزاری لویه جرگه توسط حکومت طالبان، برای حل مسائل مهم افغانستان استقبال می‌کنند.

تصویری از یک جرگه در سال 1787 که توسط امیر شیرعلی خان قبل از جنگ افغانستان و انگلیس برگزار شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *