بررسی تحولات افغانستان
تیراندازی رحمانالله لکنوال به گارد ملی آمریکا، بار دیگر نگاهها را به جامعه پناهندگان افغان در ایالات متحده معطوف کرده است. هرچند مقامات رسمی آمریکا و رسانههای جریان اصلی بارها تأکید کردهاند که انگیزه این حادثه «شخصی» بوده، اما واکنشهای امنیتی و سیاسی پس از آن نشان میدهد که این رویداد، بهسرعت بهانهای برای بازنگری سختگیرانه در سیاستهای مهاجرتی آمریکا شده است.
در روزهای پس از حادثه لکنوال، وزارت امنیت داخلی آمریکا از تعلیق بررسی پروندههای پناهندگی افغانها و افزایش چکهای امنیتی خبر داد؛ تصمیمی که نگرانیها درباره «مجازات جمعی پناهندگان افغان» را شدت بخشیده است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند این رویکرد، نهتنها با اصول مسئولیت فردی در حقوق بینالملل در تضاد است، بلکه میتواند تبعات حقوقی، اجتماعی و روانی گستردهای برای دهها هزار مهاجر افغان مقیم آمریکا به همراه داشته باشد.
لکنوال؛ محصول یک سیستم، نه یک جامعه
در بررسی پیامدهای این حادثه، باید واقعیتی مهم را در نظر داشت: رحمان الله لکنوال محصول همان نظامی است که اکنون در آن زندگی میکند. براساس گزارشات، او در قطعات امنیتی همکار با نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان آموزش دیده بود و در جریان خروج نیروهای آمریکایی- بهویژه در روزهای سقوط کابل- در فرودگاه کابل با آنان همکاری داشت.
لکنوال از مسیرهای رسمی و قانونی سیستم ایالات متحده عبور کرده و تحت برنامههای حمایت، انتقال و اسکان در آمریکا قرار گرفت؛ همان روندی که پناهجوی افغان دیگر از طریق آن به آمریکا منتقل شده و اکنون در آنجا زندگی میکنند. با این توضیح، حادثهٔ تیراندازی رحمان الله لکنوال در آمریکا نشان میدهد که نسبتدادن رفتار یک فرد به یک قومیت یا کل جامعهٔ مهاجران افغان، از اساس بیپایه و غیرعلمی است.
افزون بر این، بخش بزرگی از جامعهٔ مهاجر افغان در آمریکا محصول سیاستهای خودِ ایالات متحده در افغانستان هستند. ۲۰ سال حضور نظامی و سپس خروج شتابزده و غیرمسئولانهٔ واشنگتن از افغانستان، ساختار اقتصادی، سیاسی و امنیتی این کشور را فرو پاشاند و موجی از مهاجرتِ ناگزیر، ایجاد کرد. بنابراین افغانهایی که اکنون در آمریکا زندگی میکنند، نه تنها «تهدید» نیستند بلکه آمریکا به آنان بدهی اخلاقی، سیاسی و انسانی دارد.
پیامدهای امنیتی حادثه لکنوال بر سیاست مهاجرتی آمریکا
خطر تنبیه جمعی و تشدید ناامنی روانی یکی از مهمترین پیامدهای رویکرد اخیر دولت ترامپ است. بسیاری از افغانهایی که پروندهٔ پناهندگی آنان باز است، اکنون نگران هستند که روند رسیدگی به پروندههای آنان با تأخیر، سختگیری یا حتی ردّ احتمالی روبهرو شود؛ وضعیتی که برای خانوادههای دارای فرزندان خردسال یا زنان آسیبپذیر، اضطراب مضاعف ایجاد میکند.
در کنار این نگرانی، امکان افزایش بازداشتها و اخراجها نیز پررنگتر شده است. این هراس وجود دارد که در فضای سیاسی کنونی، هر «پروندهٔ ناقص» یا «ابهام حقوقی» ممکن است به بازداشت یا اخراج مهاجران افغان در آمریکا منتهی شود.
در چنین شرایطی، بیاعتمادی به نهادهای آمریکایی نیز رو به افزایش است. هنگامی که مقامات رسمی تأکید میکنند که حادثه «فردی» بوده، اما رفتار و تصمیمهای حاکمیتی بهگونهای است که پیامدها «جمعی» اعمال میشود، بسیاری از افغانها احساس میکنند تنها «یک قدم تا هدف قرار گرفتن» فاصله دارند. این شکاف ذهنی، باور به عدالت و بیطرفی نهادهای حقوقی آمریکا را بیش از قبل تضعیف میکند.
از سوی دیگر، این حادثه پیامدهای اجتماعی قابلتوجهی نیز به همراه دارد؛ از گسترش انزوا تا شکلگیری برچسبهای هویتی. رویکرد فعلی آمریکا در حادثه تیراندازی لکنوال، خطر برچسپ زنی بر یک گروه قومی و ملیتی را افزایش میدهد. در نتیجه، ممکن است افغانها در محیطهای کاری، دانشگاهی یا محلههای خود با نگاههای پرسشگر، قضاوتگر یا حتی خصومتآمیز روبهرو شوند؛ روندی که مهاجران را به سمت انزوا و تبعیض اجتماعی سوق میدهد.

بررسی حقوقی مجازات جمعی مهاجران پس از اقدام لکنوال
یکی از نخستین پیامدهای این تصمیمات، نقض اصل مسئولیت فردی است. بر اساس اصول بنیادین حقوقی، مسئولیت کیفری تنها متوجه «فرد» است و نمیتوان آن را به خانواده، قومیت یا یک جامعه تعمیم داد. هرگونه سیاستگذاری که بر پایهٔ رفتار یک فرد، یک گروه مهاجر را تحت فشار قرار دهد، نهتنها ناعادلانه است بلکه نقض آشکار همین اصل بنیادین به شمار میرود. در پروندهٔ لکنوال نیز تصمیمات سختگیرانهای که علیه جامعهٔ مهاجر افغان اتخاذ شده، نمونهای روشن از زیر پا گذاشتن این قواعد حقوقی است.
از سوی دیگر، این نوع رویکردها زمینهٔ تشدید تبعیض ساختاری را فراهم میکند. محدودیتها و سختگیریهای پس از حادثه میتوانند به ایجاد سلسلهای از نابرابریها منجر شوند؛ از کمشدن دسترسی به خدمات حمایتی و اجتماعی گرفته تا کاهش احتمال پذیرش پروندههای پناهندگی یا حتی اعمال بازداشتهای پیشگیرانه. چنین سیاستهای واکنشی آمریکا عملاً بار اضافه و نابرابری را بر دوش گروهی میگذارد که خود قربانی شرایط برآمده از اشغال آمریکا بودهاند.
در کنار این موارد، خطر بازگرداندن اجباری افغانها به شرایط دشوار افغانستان نیز مطرح است. افغانستان تا اکنون از پیامدها و بحرانهای به وجود آمده بر اثر دو دهه مداخله آمریکا کاملا رهایی نیافته است. هرگونه بازگرداندن اجباری مهاجران افغان به وضعیت سخت و دشوار فعلی افغانستان، نقض جدی تعهدات بینالمللی واشنگتن به شمار میآید. این اقدام نه تنها سلامت روان افراد را در معرض خطر قرار میدهد، بلکه پیامدهای حقوقی و اخلاقی گستردهای برای دولت آمریکا میتواند ایجاد کند.
مطالب مرتبط
رحمان الله لکنوال کیست؟ تبعات حمله بر سیاست آمریکا و پناهجویان
تعامل امنیتمحور؛ دستور کار آمریکا در قبال حکومت طالبان
جمع بندی
حادثهٔ لکنوال بدون تردید یک عمل مجرمانه است، اما تبدیل آن به مبنای سیاستگذاری علیه یک جامعه، خطایی راهبردی و غیراخلاقی محسوب میشود. رحمان الله لکنوال محصول سیستم خود آمریکا بود، نه جامعهٔ مهاجر افغان. جامعهٔ مهاجر افغان در آمریکا پس از سال 2021 نیز نتیجهٔ سیاستهای خارجی و خروج غیر مسئولانه آمریکا از افغانستان است، نه یک تهدید امنیتی.
نباید فراموش کرد که اقدام لکنوال، برای نخستین بار نداده است. در زمان حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان حملات نیروهای افغان به نظامیان آمریکایی و ناتو که از آن به «حمله سبز به آبی» موسوم بود، بارها رخ داد و دلایل آن هم برای فرماندهان ارشد به خوبی مشخص بود. این اقدام هم در همان چارچوب قابل طرح است. اما به نظر میرسد، دولت ترامپ بر اساس اغراض سیاسی سعی در بزرگنمایی و بهرهبرداری حداکثری از این حادثه لکنوال است.
لذا، لازم است رفتار فردی از سیاستگذاری جمعی تفکیک شود و سیاستمداران از گفتمانهای کلیسازی و امنیتیسازی ملیتی پرهیز کنند. جامعهٔ پنهاجویان افغان مقیم آمریکا باید گفتگوی فعال با رسانهها داشته باشند تا واقعیتها روشن شود و از ایجاد تصویرهای نادرست جلوگیری گردد. همچنین بازنگری اخلاقی در سیاستگذاری ضروری است، چرا که آمریکا به دلیل نقش مستقیم خود در بحران افغانستان، مسئولیت ویژهای در قبال مهاجران افغان دارد.
از یک نگاه دیگر، اقدامات و تصمیمات آمریکا پس از حادثه لکنوال مشخص ساخت که ملت افغانستان باید تکیه بر آمریکا را چه در قالب حمایت از دولت و چه ملت از سر بیرون کند.















