بررسی تحولات افغانستان
نشستی با عنوان «ابتکار همکاری منطقهای افغانستان» با میزبانی وزارت خارجه حکومت طالبان با حضور نمایندگان ویژه ایران، روسیه، چین و اندونزی و با اشتراک نمایندگانی از پاکستان، هند و چند کشور دیگر، روز دوشنبه نهم بهمن / دلو در کابل برگزار شد. وزارت خارجه حکومت طالبان از این نشست به عنوان اولین نشست کشورهای عضو«گروه تماس منطقهای برای تعامل با حکومت طالبان» یاد کرده است. این نشست کابل در حالی برگزار میشود که قرار است در آخر این ماه، نشستی دیگر راجع به وضعیت افغانستان به میزبانی دبیرکل سازمان ملل متحد در قطر برگزار شود.
اهداف اعلامی نشست کابل
نمایندگان کشورهای منطقه در نشست کابل، ایجاد یک «نقشه راه برای آینده افغانستان» را از اصلیترین هدف این نشست و خواست مشترک کشورهای منطقه اعلام کردند. علاوه بر این، امیرخان متقی سرپرست وزارت خارجه حکومت طالبان «تعامل منطقهای اقتصاد محور» را سیاست اصلی حکومت طالبان اعلام کرد و بر همکاری حکومت طالبان در برابر تهدیدات بالفعل و بالقوه براساس چارجوب همکاریهای منطقهای اعلام آمادگی کرد.
راهکار اساسی نماینده ویژه ایران در نشست کابل
در نشست کابل، حسن کاظمی قمی نماینده ویژه ایران، «حکومتداری بدون تبعیض» و«حسن همزیستی با همسایگان» را بعنوان دو مطالبه اساسی از حکومت طالبان، مطرح کرد. اهمیت مطالبه ایران بعنوان یک راهکار، از زوایایی مختلفی حائز اهمیت است.
در یک نگاه کلی، این مطالبه ایران به مثابه مطالبه تمام مردم افغانستان و کشورهای منطقه میباشد. علاوه براین، مطالعات دانش سیاسی نیز نشان داده است که حکومتداری بدون تبعیض باعث انسجام و تحرک داخلی در حمایت از حکومت مرکزی میشود. خلق منافع مشترک و احساس مشترک، همیشه انگیزه ملی را برای فعالیت مشترک و حمایت از نهاد ملی فراهم میکند. از دیگر سو، دانش و تجربه سیاسی در یک نگاه سیستمی، نهادها را به مثابه یک موجود زنده و پویا تلقی میکند که اگر مهارت و پتانسیل مطابقت با محیط پیرامون خود را نداشته باشد، به صورت تدریجی پویایی و حیات خود را از دست میدهد. به همین سبب است که حسن همزیستی مسالمتآمیز با همسایگان، بعنوان یک اصل برای حکومتهای پس از منازعه، مطرح شده است.
اهداف عملی نشست کابل
با وجود اهداف اعلامی شرکت کنندگان نشست کابل، اما نفس برگزاری این نشست در آستانه نشست نمایندگان ویژه کشورها در امور افغانستان با میزبانی سازمان ملل در قطر، بیانگر آن است که کشورهای منطقه و طالبان، مهندسی مجدد آینده افغانستان توسط کشورهای غربی با استفاده ابزاری از سازمان ملل را یک آسیب و تهدید بالقوه شناسایی کرده و مصمماند تا مدیریت مسائل کلان افغانستان و منطقه را دوباره به دست غرب و آمریکا نسپارند. با این نگاه، این سؤال مطرح است که تا چه اندازه حکومت طالبان با این نگاه منطقه موافقت و همراهی دارد؟
به نظر میرسد که حکومت طالبان نیز این نوع اقدامات غرب را آغاز مهندسی دوباره آمریکا برای آینده افغانستان تفسیر میکند و به همین سبب است که بار دیگر با تعیین یک نماینده ویژه سازمان ملل در امور افغانستان با شدت بیشتر در نشست کابل مخالفت کرد. مخالفت جدی در قبال تعیین این نماینده ویژه، بیانگر آن است که کشورهای منطقه و همچنین حکومت طالبان چشم انداز و پیامدهای این نوع اقدامات را به صورت عینی برآورد کردهاند.
پیام نشست کابل
مذاکرات نمایندگان کشورهای منطقه در نشست کابل در چنین شرایطی، تأثیر بسیار جدی را به همراه دارد و پیام روشنی را به دیگر بازیگران مسائل افغانستان مخابره میکند. باید توجه داشت که گروه تماس و تعامل کشورهای منطقه در قبال افغانستان زمانی تحرک بیشتر را به خود گرفت که وزارت خارجه آمریکا رسما اعلام کرد که «آمریکا در صدد است که از این پس مسیر تعامل با حکومت طالبان را در پیش بگیرد.» دال مرکزی این تز و آنتی تز، دلالت عینی بر این قاعده اساسی در سیاست دارد که کشورهای منطقه به عنوان یک واحد منطقهای در برابر حضور مجدد آمریکا بعنوان یک«بیگانهای هژمون» حساسیت جدی و عزم برای مقابله دارند. آیا واقعا حکومت طالبان در این واحد منطقهای ادغام و همنوا خواهد شد؟
باید توجه داشت که برای گزینش نماینده ویژه سازمان ملل، داشتن تخصص کافی در امور «حقوق بشر و جنسیت» شرط شده است. علاوه براین، حضور نمایندگان مدنی و زنان در صورت حضور نماینده طالبان درنشست بعدی دوحه، نیز بعنوان یک پیششرط در نظر گرفته شده است. اگر این نوع نگاه و اقدام غرب و آمریکا از طریق سازمان ملل به مثابه یک مهندسی گام به گام برای ایجاد یک صحنه جدید در برابر مسائل افغانستان و حکومت طالبان، تفسیر شود، بدون شک حکومت طالبان احساس خطر میکند و خود را به کانون همکاریهای منطقهای بیشتر نزدیک میکند. قرائن گواه آن است که حکومت طالبان با دریافتن همین احساس به میزبانی از نمایندگان کشورهای منطقه در نشست کابل آن هم در آستانه نشست قطر، رضایت داده است.
با این وجود، دو قطبی شدن بازیگران افغانستان به همان اندازه که صف بندیها و اقدامات اساسی را سرعت میدهد، اگر درست مدیریت نشود، ممکن است افغانستان را درگیر منازعات بزرگتر کند. در چنین شرایطی، واقعبینانه آن است که حکومت طالبان با استفاده از تجربیات گذشته در یک اقدام سنجیده و جسورانه، منافع ملی افغانستان را با منافع و نظم منطقهای بیشتر پیوند بزند. این امر ایجاب میکند که کشورهای منطقه نیز برای یک راهبرد منسجم منطقهای، دولت پاکستان را از اقدام به بازیهای دوگانه منصرف کنند. زیرا پاکستان همیشه دو قطبی شدن شرایط در قضایای کلان افغانستان را به عنوان یک فرصت برای نزدیکی به آمریکا و استفاده از مزایای بازی آمریکا در منطقه، بر همه چیز ارجحیت داده است.