بررسی تحولات افغانستان
یازدهم آذر/قوس، تعدادی از مخالفان طالبان در شهر وین پایتخت اتریش در یک نشست سه روزه گردهم آمدند. در این نشست که به میزبانی «مؤسسه مطالعات امور بینالمللی» اتریش برگزار شد، احمد مسعود رهبر جبهه مقاومت ملی افغانستان و تعدادی از چهرههای سیاسی و دیپلماتهای پیشین افغانستان حضور داشتند اما از رهبران شاخص جهادی مخالف طالبان کسی در این نشست حضور نداشت. با این وجود، نشست وین مورد توجه رسانههای بینالمللی و منطقهای قرار گرفت.
اهمیت نشست وین
آنچه که به یک نشست سیاسی معنی و اهمیت میدهد، عناصری مانند میزبان، مهمانان و پیام آن نشست است. از این منظر، میزبانی یک مؤسسه مطالعاتی اتریشی از بخشی از مخالفان طالبان، اهمیت اساسی و راهبردی چندانی ندارد. با این وجود، نشست وین از این جهت که در تداوم دو نشست دیگر مخالفان طالبان در شهرهای دوشنبه و مسکو بود، مورد توجه رسانهها و افکار عمومی قرار گرفت. برگزاری نشست وین بعد از یک فاصله زمانی کوتاه از نشستهای دوشنبه و مسکو در یک حوزه مشترک امنیتی و سیاسی، سبب شد تا رسانهها و کارشناسان توجه ویژهتری به این نشست داشته باشند.
پیام پارادوکسیکال نشست وین
در نشست وین با عنوان «نقشه راه برای آینده»، اعضای شرکت کننده از جمله احمد مسعود رهبر جبهه مقاومت ملی به صورت صریح اعلام کردند که «راه حل افغانستان اصلاح دستگاه حاکم نیست و تشکیل حکومت فراگیر مشکل را حل نمیکند». بیان این دیدگاه در حالی صورت گرفت که بخشی از رهبران ارشد سیاسی مخالف طالبان و همچنین کشورهای منطقه و جامعه بینالمللی، ایجاد اصلاحات در حکومت طالبان و تشکیل حکومت فراگیر را راه حل بحران سیاسی افغانستان میدانند.
آنچه که در این بین به وضوح قابل مشاهده است، عدم درک صحیح و عمیق مخالفان طالبان از اوضاع افغانستان و تلاش برای طرح یک مطالبه غیرعملی و غیر متناسب با نظم و مناسبات کلان منطقهای و جهانی است.
افزون بر این، مخالفان طالبان در نشست وین، طرح ایجاد «اپوزیسیون متحد و قوی» را بعنوان راهبرد اساسی و حیاتی برای مبارزه با طالبان مطرح کردند. این طرح با وجود اینکه به لحاظ راهبردی حائز اهمیت است، اما از لحاظ روانشناختی اجتماعی، یک پیام منفی و ناامید کننده را در بر دارد چرا که این طرح سیاسی، فاصله مخالفان طالبان از زمان و مقتضیات لازم را نشان میدهد. انتظار منطقی این بود که مخالفان طالبان، بسیار پیشتر از این و در زمان تسلط طالبان بر افغانستان، تبدیل به یک اپوزیسیون متحد و قدرتمند میشدند و در مدت دو سال گذشته با یک راهبرد واقعبینانه و عملی، حمایت بخش عظیمی از شهروندان افغانستان را به خود جلب میکردند.
نشست وین و تاثیر آن بر موفقیت مخالفان طالبان
تجربه و دادههای مطالعات سیاسی نشان میدهد که موفقیت گروهها و جناحهای مخالف یک حکومت، دارای دو منبع ایجابی و سلبی است. منبع ایجابی همان ظرفیت و پتانسیل بالقوه یک گروه و یا جناح سیاسی است که با جلب حمایت و پشتیبانی مردمی تبدیل به قدرت بالقوه میشود. با این نگاه، مخالفان طالبان تا هنوز از ظرفیت و پتانسیل ذاتی که بتواند پویایی آنان را از درون رقم بزند، برخوردار نشدهاند. اینکه برخی از رهبران ارشد مخالفان طالبان به صراحت عنوان میکنند که «اگر منطقه و جامعه جهانی آنان را کمک کنند، به راحتی بر طالبان غالب میشوند»، ریشه در فقدان پویایی درونی آنان دارد.
منبع سلبی، به این مفهوم است که گاهی عملکرد اشتباه و یا بیموقع قدرت حاکم در افغانستان، باعث تقویت و پویایی مخالفان حکومت مرکزی افغانستان میشود. به عنوان مثال، هر اندازه که حکومت طالبان در مقابل خواست مردم افغانستان و جامعه جهانی مبنی بر تشکیل حکومت فراگیر و رعایت حقوق اساسی زنان و دختران این کشور مقاومت کنند، متقابلا مخالفان طالبان در نگاه جامعه جهانی مشروعیت و حتی ممکن است در افکار عمومی محبوبیت پیدا کنند.
برگزاری نشستهایی از نوع نشست وین و حتی نشست مسکو، تأثیری مستقیم و این زمانی بر موفقیت و یا تقویت جبهههای مخالف طالبان ندارد. زیرا اولا کشورهای میزبان این نشستها به تنهایی و بدون شکلگیری یک اجماع منطقهای توانایی تجهیز و تأمین تدارکات نظامی و جنگی گروههای مخالف طالبان را ندارد. دوم، تحولات سیاسی افغانستان تابع متغیرهای سیاسی منطقهای و بینالمللی است.
واقعیت عینی نظام بینالملل بیانگر آن است که رقابت سیاسی بین قدرتهای بزرگ در حوزه افغانستان، در حال حاضر در سطحی نیست که جانب مقابل را به حمایت همه جانبه و تمام عیار از مخالفان طالبان وادار کند. لذا، فلسفه وجودی این نشستهایی از نوع نشست وین و نشست مسکو در حال حاضر این است که گروههای مخالف طالبان را به عنوان گزاره بدیل و اهرم فشار برای بازیهای محتمل آینده، در وضعیت ذخیره (Stand by) نگهدارند.