بررسی تحولات افغانستان
شهر وین طی 3 و نیم سال گذشته چهار بار میزبان نشست برخی از مخالفان حکومت طالبان بوده است. در این نشستها که اکنون به روند وین یاد میشود، مخالفان طالبان به تبادل دیدگاه و اعلام موضع خود میپردازند. چهارمین نشست روند وین تابستان امسال برگزار شد و قرار است پنجمین نشست آن روز سهشنبه 30 دی / دلو برگزار شود.
در آستانه پنجمین نشست وین، رسانهها و هواداران مخالفان طالبان، تبلیغات گستردهای را درباره این نشست به راه انداختهاند و برخی از مهمانان و گردانندگان، پنجمین نشست روند وین را نسبت به سالهای گذشته متفاوت پیشبینی میکنند. آیا روند وین پتانسیل تبدیل شدن به یک روند سیاسی اثرگذار را در سرنوشت آینده افغانستان دارد؟ این یادداشت به این موضوع میپردازد.
دستور کار پنجمین نشست روند وین
طبق بیانیه منتشر شده، شرکتکنندگان این نشست تلاش دارند تا به تشکیل یک ائتلاف سیاسی و نظامی علیه حکومت طالبان دست پیدا کنند. در این بیانیه از شکلگیری این ائتلاف به ائتلاف افقی تعبیر شده است. این تعبیر بیانگر آن است که مخالفان طالبان شکست خود را در ایجاد یک چتر واحد طی سه سال گذشته پذیرفتهاند. از این رو تلاش دارند تا واحدهای سیاسی و نظامی پراکندۀ مخالفان، در نشست پنجم وین، به یک اتحاد سیاسی دست پیدا کنند.
برگزار کنندگان این نشست، تدوین یک نقشه راه سیاسی برای آینده افغانستان را یکی از مهمترین دستور کارهای پنجمین نشست وین بیان کردهاند. در این بیانیه آمده است که این نقشه راه به عنوان یک طرح جایگزین برای پسا سقوط حکومت طالبان مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
روند وین و دولت جدید آمریکا
مخالفان طالبان، انتظار دارند این روند مورد حمایت دولت جدید آمریکا قرار گیرد. این انتظار از آن جا ناشی میشود که مجلس نمایندگان آمریکا در شهریور امسال ضمن تصویب قطعنامهای، از دولت این کشور خواست تا فعالانه در روند وین مشارکت و از آن حمایت کند. علاوه بر این، حضور برخی چهرههای مخالف طالبان در کابینۀ دولت دونالد ترامپ باعث شده است تا مخالفان طالبان به حمایت دولت جدید آمریکا از روند وین امیدوار شوند.
این روند بر اساس طرح و حمایت برخی محافل آمریکایی ایجاد شد. افراد و گروههای خاصی در آمریکا بر آن بودند که مخالفان طالبان را زیر چتر واحدی گرد هم آورند و به همین منظور روند وین را بنیان گذاشتند. این افراد و گروهها که با ظرفیتهای غیر دولتی عمل میکردند، محوریت این روند را به جبهه مقاومت ملی واگذار کردند و بر آن بودند که به تدریج دیگران را هم حول همین محور جمع کنند.
به رغم این تلاشها، در چهار نشست برگزار شده، برگزار کنندگان و گردانندگان موفق نشدند نقش و جایگاه تأثیرگذاری را برای این روند به دست آوردند و حتی موفق نشدند که چتر روند وین را از یک حلقه محدود با محوریت جبهه مقاومت ملی گسترش دهند.
برگزار کنندگان و گردانندگان روند وین، بر اساس تحولات به وجود آمده در آمریکا و وجود برخی چهرههای مخالف حکومت طالبان در کابینه ترامپ، اکنون امیدوارند که در پنجمین نشست وین، بتوانند توجه واشنگتنن را به خود جلب کنند.

بر اساس دیدگاههای دونالد ترامپ که نقش محوری را در تصمیمگیرها دارد، بعید است دولت ترامپ از مخالفان طالبان حمایت کند و حتی دیگر کشورهای غربی در 3 و نیم سال گذشته متقاعد نشدهاند که از مخالفان طالبان حمایت کنند. دلیل عدم حمایت این کشورها از مخالفان حکومت طالبان این بوده است این افراد و گروهها نتوانستهاند، نه در عرصه میدانی دستاوردی کسب کنند و نه در عرصه سیاسی زیر چتر واحدی درآیند.
با وجود این پیشبینی محتمل، عدم اعلام رسمی سیاست دولت جدید آمریکا در قبال افغانستان، این امید را در رهبران مخالف طالبان به وجود آورده است که شاید بتوانند نقشی را در سیاست جدید آمریکا در قبال افغانستان اخذ کنند.
پتانسیل پایین روند
نشستهای وین تاکنون از جانب دولت آمریکا و هیچ دولت اروپایی مورد حمایت قرار نگرفته است. همین عدم حمایت رسمی بلوک غرب از روند وین، یکی از ضعفهای عمده این روند است. در مقابل روند دوحه یا فرمت مسکو مورد حمایت کشورهای اثرگذار در نظام بینالملل قرار داشتهاند. لذا مادامی که این نشست نتواند از سوی کشورهای اثرگذار حمایت رسمی شود، فاقد اثرگذاری لازم است.
از سوی دیگر، نشستهای وین نشان داد که رهبران مخالف حکومت طالبان، فاقد توانایی برای خلق یک ابر روایت برای بسیج افکار عمومی و نیز فاقد توانایی لازم برای ایجاد اجماع عمومی و تدوین نقشه راه جامع برای آینده افغانستان هستند.
تجربه تلخ امید به غرب
در حالی که مخالفان طالبان به نقش دوبارۀ غرب و به ویژه آمریکا برای ایجاد تغییر در افغانستان دل بستهاند، تجربیات تلخ گذشته بیانگر آن است که هر چند کشورهای غربی و به ویژه آمریکا نقش اثرگذاری در تحولات افغانستان دارند اما نتوانستند تا افغانستان را از گرداب فقر و ناامنی خارج کنند.
اغلب کارشناسان باور عمیق به این نکته دارند که افغانستان هیچگاه برای آمریکا ارزش ذاتی نداشته و ندارد و در حال حاضر نیز ژئوپلیتیک افغانستان برای آمریکا اهمیت خود را از دست داده است که اگر غیر از این بود، آمریکا افغانستان را ترک نمیکرد.
از این رو بعید به نظر میرسد که آمریکا دوباره به ایفای نقش محوری در تحولات افغانستان بیاندیشد و بالفرض اگر چنین عزمی داشته باشد، با محاسبهگری دقیق تیم دولت ترامپ درباره هدر رفت بودجه این کشور، واشنگتن هرگز رهبران غرق فساد دوره جمهوریت را به عنوان شرکای راهبردی خود انتخاب نخواهد کرد.
نکتۀ دیگری را که نباید از نظر دور داشت، تلاش عملگرایانۀ کشورهای اروپایی برای برقراری روابط دوفاکتو با حکومت طالبان است. به نظر میرسد که کشورهای اروپایی و حتی آمریکا با اتخاذ بازی دوگانه در تلاش هستند، فاکتورهای تهدید و تطمیع را با هدف متقاعد کردن حکومت طالبان برای برقراری روابط سیاسی- امنیتی افزایش دهند.
کلام آخر
بر اساس سابقه عملکرد روند وین و نیز سیاست کشورهای غربی، پیشبینی میشود این روند به آدرس تأثیرگذاری در تحولات افغانستان تبدیل نشود. بایسته است که رهبران سیاسی مخالف طالبان، به جای دل بستن به حمایت کشورهای غربی برای حمایت مالی و تسلیحاتی، به اجماع داخلی، مذاکرات بینالافغانی و راه حلهای منطقهای تمرکز کنند.