بررسی تحولات افغانستان
قرار است نشستی درباره افغانستان با میزبانی سازمان ملل و حضور آنتونیو گوترش دبیر کل این سازمان و با اشتراک نمایندگان کشورها، در اول ماه می در قطر برگزار شود. هنوز دستور کار این نشست مشخص نیست و احتمالا پشت درهایبسته برگزار خواهد شد اما امینه محمد معاون دبیر کل سازمان ملل متحد در نشستی که اخیرا در دانشگاه پرینستون در آمریکا برگزار شد، در یک اظهار نظر جنجالبرانگیز خاطر نشان کرد که در نشست قطر، در مورد شناسایی دولت طالبان گفتگو خواهد شد. وی گفت که حکومت طالبان خواهان به رسمیت شناخته شدن است و این تنها اهرمی است که در اختیار داریم.
سؤال بنیادی که قابل طرح میباشد این است که «امکان و امتناع» شناسایی حکومت طالبان توسط دولتها، مخصوصا دول غربی چگونه است؟
رویکرد نظری و حقوقی درباره بحث شناسایی مطابق منشور سازمان ملل متحد این است که دولتهای تازه تأسیس، زمانی واجد شرایط برای شناسایی هستند که علاوه بر کنترل جغرافیا و جمعیت، اولا ظرفیت انجام تکالیف و مقررات سازمان ملل متحد را بعنوان عضو جدید داشته باشند و ثانیا خود ناقض «قواعد آمره» حقوق بینالملل نباشند. مطالعات حقوقی نشان میدهد آنچه در اعلامیه جهانی حقوق بشر درج شده است، به نحوی مبانی الزامآور حقوق بینالملل مخصوصا قوانین مدون این سازمان ملل را تشکیل میمیباشند.
شواهد نشان میدهد که عملکرد حکومت طالبان در قبال کار و آموزش زنان و حقوق اساسی شهروندان افغانستان، مغایر با قواعد آمره حقوق بینالملل است. با این نگاه، شناسایی حکومت طالبان در نشست قطر، از ظرفیت و امکان لازم برخوردار نیست. علاوه بر این شاخصهای حقوقی، آنچه که بحث شناسایی طالبان را با امتناع جدی رو برو میسازد، بعد سیاسی این مسئله است.
قرائت واقعگرایانه از دانش روابط بینالملل نشان میدهد که عمل شناسایی، بیش از آن که یک فعل حقوقی باشد، یک کنش سیاسی محض است که دولتها تنها در راستای منافع سیاسی خود، به آن اقدام و یا از آن امتناع میکنند.
با توجه به حکمرانی دولت طالبان، شناسایی این حکومت واکنشهای شدید ملتها و نهادهای غربی را در پی خواهد داشت.
با همین نگاه میتوان گفت که واکنش معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا مبنی بر این که شناسایی حکومت طالبان در نشست قطر برای آمریکا غیر قابل قبول است، بیشتر برای شهروندان آمریکا بود نه مردم افغانستان. زیرا اقدام به شناسایی طالبان توسط دولت آمریکا، تأثیر مستقیمی بر انگیزه رأی دهندگان در انتخابات ریاست جمهوری پیشروی این کشور خواهد داشت.
با این وجود در نگاهی متفاوت باید گفت که طبق قرائن موجود، پتانسیل و امکان شناسایی حکومت طالبان از سوی دولتهای غربی وجود دارد.
نگاه غالب تحلیلگران این است که با تقابل قدرتهای بزرگ در اوکراین، این بازیگران، هزینه و فرصت بازی در میدان افغانستان را ندارند و از اینرو، افغانستان و طالبان را تا مدتی به حال خود رها خواهند کرد. اما ژئوپلیتیک افغانستان به گونهای است که در هنگام بروز بحران در منطقه، توجه بازیگران را بیشتر به خود جلب میکند. تعامل کشورهای منطقه با دولت دوفاکتوی طالبان دقیقا بر همین اساس قابل تحلیل است و گرنه این کشورها به جز پاکستان، با گروه طالبان هیچ مبنای مشترک ایدئولوژیکی ندارند.
به نظر میرسد که ظرفیت ژئوپلیتیک افغانستان در رقابتهای بزرگ است که دولتهای غربی را ناچار به اتخاذ رفتارهای متناقض میکند. غرب در حالی که به صورت غیر مستقیم بحث گفتگو در مورد شناسایی طالبان را مطرح میکند، همزمان بزرگترین همایش مخالفان طالبان را در کشور اتریش میزبانی میکند.
دیپلماسی تهدید و تطمیع دولتهای غربی نشان میدهد که اگر این بازیگران بتوانند طالبان را به تعاملی بلند مدت وادار کنند، به سرعت زمینه شناسایی حکومت طالبان را فراهم خواهند ساخت. همچنین بررسی سیاست غرب در منطقه نشان میدهد که ما به ازای آنچه که دولتهای غربی در قبال عمل شناسایی حکومت طالبان مطالبه خواهند کرد، همکاری همه جانبه طالبان با راهبرد سیاسی غرب به رهبری آمریکا در قبال تحولات منطقه خواهد بود. در غیر این صورت کشورهای غربی حاضر به تقبل پیامدهای شناسایی حکومت طالبان در آینده نزدیک نخواهند بود.
علیالظاهر طالبان به هیچ وجه وارد این تعامل نخواهد شد زیرا رهبران طالبان میدانند که اگر این اتفاق رخ دهد، حکومت طالبان روی همان پاشنهای خواهد چرخید که بارها در تاریخ سیاسی افغانستان تکرار و تجربه شده است. بنابراین شناسایی حکومت طالبان در عین حالی که ممتنع نیست، به این زودی ممکن هم نخواهد بود.