بررسی تحولات افغانستان
در بررسی تحولات سده گذشته، بدون تردید وقوع و دوام انقلاب اسلامی ایران، یکی از بزرگترین تحولات این سده در سطح منطقه و جهان است. در زمانی که گستره دو تفکر سیاسی سوسیالیسم و لیبرالیسم در جهان مطرح بود، با وقوع انقلاب اسلامی ایران، اندیشه اسلام سیاسی به عنوان یک خط سوم فکری، مورد توجه و مطالعه جهان واقع شد.
علاوه بر بعد تئوریک، در ساحت عمل نیز انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک قدرت سیاسی- دینی در سطح جهان دو قطبی ظهور یافت و به رغم دشواریهای راه، به شرق و غرب «نه» گفت. نه گفتن در برابر مطالبات یک قدرت هژمون مانند آمریکا، تبعات و پیامدهایی برای دولتهای تازه تأسیس به همراه داشته است. انقلاب اسلامی ایران این پیامد را در چند حوزه متحمل شد.
نخست این که از سوی حکومت مورد حمایت آمریکا در عراق، جنگ تمام عیار و طولانی مدت بر دولت نوپای جمهوری اسلامی ایران تحمیل شد. دوم، تحریم سنگین، دامنه دار و دوامدار اقتصادی بر دولت نو تأسیس جمهوری اسلامی وضع گردید. انقلاب اسلامی ایران نه تنها با مکانیسمهای سنجیده دوره جنگ را موفقانه سپری کرد بلکه تبدیل به یک قدرت با ثبات منطقهای شد که اکنون از قدرت بازدارندگی تمام عیار در سطح بینالملل برخوردار است. در بعد اقتصادی ایران به رغم تحریمهای سنگین، اکنون به مرحلهای رسیده است که پتانسیلهای اقتصادی و فناوری بومی و ملی این کشور به شکوفایی رسیده است.
نقش ملت در اقتدار یک دولت
در بعد سیاسی اگر منابع محسوس قدرت و انقلاب اسلامی ایران را به صورت خاص عینیت بخشیم، بدون تردید، «توده مردم» در صدر تمام منابع قدرت انقلاب اسلامی ایران قرار میگیرد. تجربه انقلاب اسلامی ایران ثابت ساخت که به جنبش درآوردن تمام مردم یک سرزمین، همانند مواج ساختن یک اقیانوس است، و در عین حال اگر یک ملت با یک خواسته واحد بپا خیزند هیچ حکومت و قدرت مسلطی نمیتواند در برابر اراده و خواست آن ملت دوام آورد. با درک همین پتانسیل عظیم اجتماعی، رهبران انقلاب اسلامی ایران میان اراده دولت و خواستهای اساسی تمام ملت ایران، پیوند ناگسستنی به وجود آورد. این مکانیسم و رویه موفق، میتواند یک درس آموزنده و حیاتی در شیوههای دولت- ملتسازی در نظر گرفته شود که بنیاد انسجام ملی و اقتدار داخلی یک کشور را شکل میدهد.
دور زدن تحریمها در برابر جنگ اقتصادی
در بعد اقتصادی به رغم تحریمهای سنگین غرب، انقلاب اسلامی ایران توانست یک پالیسی موفق اقتصادی را در راستای «شکوفایی منابع کلان ملی» و «کارآفرینیهای کوچک برای مبارزه با بیکاری عمومی»، طراحی و تطبیق کند. فروپاشی اقتصادی یکی از سیاستهای اعلام شده غرب به رهبری آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است و مدیران انقلابی به جای تسلیم شدن و التماس به غرب و برای خنثیسازی این جنگ اعلام شده، به دور زدن تحریمها پرداختند و توانستند از فروپاشی اقتصادی حکومت جلوگیری کنند.
بسیج ملی برای ترویج علم و دانش
انقلاب اسلامی ایران نه تنها در مسیر فراگیری دانش برای مردم مانع ایجاد نکرد، بلکه تمام نیروهای ملی را برای ترویج و تشویق فراگیری دانش و فناوری بسیج کرد. تطبیق این پالیسی موفق، در ظرف چند دهه، ایران را از یک کشور وابسته و مصرفی به یک کشور صادر کننده تولیدات مهم اقتصادی و فناوری تبدیل کرد. بررسی تجربیات پالیسیهای اقتصادی و علمی انقلاب اسلامی ایران، میتواند به عنوان یک الگو و درس موفق برای همیشه قابل استفاده باشد.
به کارگیری و تطبیق موفقانه پالیسیهای کارشناسانه و ملی اولا اقتدار انقلاب اسلامی ایران را در سطح منطقه و جهان به عنوان یک الگوی موفق اسلامی ارتقا بخشید. دوم، ایران را در برابر تحریمها و تهدیدات آمریکا و متحدین آن بیمه و حفاظت کرد.
عدم اعتماد و اتکاء انقلاب اسلامی ایران به غرب
نکته اساسی در اقتدار سیاست خارجی انقلاب اسلامی ایران، عدم اتکاء و عدم اعتماد به قدرتهای غربی به رهبری آمریکا است. چگونگی مواجه ایران با قدرت هژمون آمریکا و شناخت درست و دقیق ایران از سیاست آمریکا در قبال منطقه، میتواند درک درست و یک درس درست برای کشورهای منطقه باشد. آنچه که این تجربه را تأیید و تقویت میکند درسهای تلخ و آموزنده از سرنوشت رهبران و دولتهایی هستند که در حیات سیاسی خود به حمایت آمریکا تکیه و امید بسته بودند.