بررسی تحولات افغانستان
علیرضا آساهی، قهرمان افغانستانی مسابقات پرورش اندام جهان در اولین روزهای بهمن ماه 1400 در کابل بر اثر سکته قلبی درگذشت. مرگ وی به دلایل زیادی مردم افغانستان را به شدت تحت تاثیر قرار داد. درد از دست دادن یک قهرمان از یک سو و مشخص شدن فقر و تنگدستی وی از دیگر سو سبب شد که مردم افغانستان اندوه مضاعفی را در غم از دست دادن آساهی تحمل کنند.
بعد از درگذشت آساهی، به یک باره نام او در شبکههای اجتماعی ترند شد و ویدئوهایی از تمرینات و حرفهای وی به سرعت در اینستاگرام، فیس بوک و یوتیوب دست به دست شد که یکی از همین ویدئوها ابعادی از زندگی سخت این قهرمان را بازگو کرد.
«با بچههایم سر یک سفره نمیشینم. تحمل این که من سینه مرغ میخورم و آنها غذای ساده برایم بسیار سخت است. یک روز تمرین رفتم، همسرم گفت دیگر سینهمرغ نداری، گفتم خدا کریم است. وقتی برگشتم دیدم همسرم سهمیه رژیمام (سینهمرغ) را آورد و بعد بچههایم را صدا کرد. آنها گفتند پدر، ما قلکهای خود را شکستیم و برای تو سینه مرغ خریدیم». این بخشی از صحبتهای علیرضا آساهی قهرمان پرورش اندام افغانستان است که در ویدئو کلیپی از وی به جا مانده است.
علیرضا آساهی 7 فروردین 1353 در روزهای مهاجرت در ایران به دنیا آمد. آساهی بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه در ایران، لیسانس خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی گرفت. از این قهرمان افغانستانی اشعاری نیز به یادگار مانده است.
آساهی در کنار تحصیل، تمرینات ورزش رزمی کاراته را انجام میداد و با استعداد زیادی که در این رشته داشت موفق شد، دان 3 کارته را به دست آورد و سپس وارد دنیای پرورش اندام شد.
در دهه 80 پس از این که افغانستان شرایط با ثباتتری یافت، آساهی به سرزمین پدری خود افغانستان بازگشت و به صورت منظم به تمرینات خود در رشته پرورش اندام پرداخت.
قهرمانِ غریب کابل
علیرضا آساهی زندگی سختی داشت و با مشکلات اقتصادی دست در گریبان بود اما با این وجود تمرینات خود را ادامه داد تا این که موفق شد در مسابقات جهانی مدالهای ارزشمندی کسب کند.
وی در سال ۱۴۰۲ برای اولین بار مدال طلای جهان را در دسته وزن مثبت هشتاد کیلو در کره جنوبی از آن خود کرد. سپس در همان رویداد در بخش جوانان هم مسابقه داد و در وزن منفی ۹۰ کیلوگرم مقام چهارم را به دست آورد.
این پایان روزهای طلایی مرد عضله افغانستان نبود، آساهی در سال ۱۴۰۳ برای حضور در مسابقات جهانی پرورش اندام به مالدیو رفت و در وزن مثبت ۸۰ کیلوگرم در رشته پرورش اندام پیشکسوتان بار دیگر بر سکوی قهرمانی ایستاد و قلب میلیونها افغان را شاد کرد.
علیرضا آساهی نخستین ورزشکار افغانستان بود که توانست سند معتبر مربیگری حرفهای پرورش اندام را از فدراسیون جهانی این رشته دریافت کند. شاگردان آساهی از این قهرمان به عنوان یک دوست یاد میکنند و میگویند «استاد وقتی نزدیک مسابقات در رژیم (غذایی) بودند با فشار اقتصادی زیادی روبرو بودند. وضعیت به قدری خراب بود که حتی پول وعده غذایی بعد از تمرین را نداشتند».
واکنشها به خبر درگذشت علیرضا آساهی
بعد از انتشار خبر درگذشت این قهرمان مردمی افغانستان، طرفداران او با حضور در مراسمی باشکوه پیکر علیرضا آساهی را در زیارت سخی کابل تشییع و به خاک سپردند. چهرههای سیاسی، فرهنگی و ورزشی افغانستان هم در پیامهایی جداگانه ضایعه درگذشت این قهرمان را تسلیت گفتند.
حامد کرزی، رئیس جمهور سابق افغانستان مرگ او را یک ضایعه بزرگ خواند و از «همت بلند» این قهرمان در رشته پرورش اندام ستایش کرد. راشد خان آرمان، ستاره کریکت افغانستان در صفحه فیسبوک خود با ابراز تاسف از این اتفاق نوشت: «خود را در این غم با خانوادهاش شریک میدانم.» عبدالله عبدالله، رئیس شورای مصالحه ملی هم گفت: «یاد و خاطرات روانشاد آساهی به عنوان نماد تلاش، سخت کوشی، پشتکار و حوصله برای افتخار آفرینی به مردم افغانستان جاویدان خواهد ماند.»
اما این پیامها دردی از زندگی آساهی را درمان نکرد و نمیکند. بسیاری از همین شخصیتها در زمان حیات آساهی حضور داشتند و زندگی آساهی در زمان زمامداری آنان به سختی میگذشت.

سخت زندگی این قهرمان که بعد از مرگ وی همگانی شد، سبب شد تا برخی وعده حمایت از خانواده وی را بدهند. راشد خان، مسئولان فدراسیون فوتبال افغانستان و ریاست تربیت بدنی افغانستان از این جمله بودند.
درسی که مرگ آساهی داد
ابعاد زندگی آساهی حکایت از وضعیت تراژیک ورزشکاران و قهرمانان افغانستان دارد. جای تاسف است که در 20 سال گذشته میلیاردها دلار وارد افغانستان شد اما ورزشکاران و قهرمانان این چنینی باید برای ابتداییترین شرایط که تغذیه آنان میباشد، محتاج باشند. بدون شک آساهی تنها ورزشکار افغانستان نبود که چنین وضعیت اسفباری را تجربه کرد. بسیاری از ورزشکاران همین روزهای سخت را تجربه کرده و میکنند.
با قطعیت میتوان گفت که موج دلارهای وارداتی در دو دهه گذشته تاثیری نه تنها بر زندگی مردم عادی نداشت بلکه قهرمانها و ستارگانی مانند آساهی، همچنان با فقر دست و پنجه نرم کرده و میکنند.
سرگذشت تلخ زندگی آساهی صفحه سیاه دیگری بر پرونده ننگین دولتمردان جمهوریت گذاشت. دولتمردان و رهبرانی که با زراندوزی کاخها ساختند و ثروتها اندوختند و در پایان دوره ننگین خود، از افغانستان خارج شدند و زندگی پر زرق و برق خود را در خارج از کشور ادامه دادند.
حاکمان کنونی افغانستان باید از این وضعیت اسفبار درس بگیرند و توجه به مردم و به ویژه قهرمانانی که سرمایههای معنوی افغانستان هستند را سرلوحه کار خود قرار دهند. این مهم نمیشود مگر این که حاکمان از تجملگرایی پرهیز کنند و خود را از جنس مردم بدانند و همانند مردم زندگی و معیشت کنند.