چهارشنبه 26/ 9 / 1404

بررسی تحولات افغانستان

در سرزمینی که سال‌هاست نامش با جنگ، مهاجرت و محدودیت‌های اجتماعی گره خورده، برخی آیین‌ها همچنان بی‌صدا اما سرسختانه به زندگی ادامه می‌دهند. شب یلدا در افغانستان یکی از همین آیین‌هاست؛ شبی که فراتر از یک رسم فصلی، به نمادی از امید، همبستگی خانوادگی و پایداری فرهنگی بدل شده است.
یلدا در افغانستان فقط یادگاری از گذشته نیست، بلکه روایتی زنده از مقاومت نرم فرهنگی است؛ مقاومتی که نه در میدان سیاست، بلکه در فضای خانه‌ها، گردهمایی‌های خانوادگی و حافظه جمعی مردم شکل می‌گیرد. پرسش اصلی اینجاست که چگونه آیینی کهن، در دل سال‌ها ناامنی، فقر و ممنوعیت‌های اجتماعی، همچنان معنا و کارکرد خود را حفظ کرده است؟

این یادداشت می‌کوشد نشان دهد چرا شب یلدا در افغانستان امروز، بیش از هر زمان دیگر، حامل پیامی فراتر از سنت است؛ پیامی از تداوم زندگی، پیوند اجتماعی و امید محتاطانه به آینده.

ریشه‌های تاریخی و فرهنگی شب یلدا در افغانستان

شب یلدا در افغانستان که شب چله هم مشهور است، همانند دیگر سرزمین‌های فارسی‌زبان، ریشه در سنت‌های باستانی و تقویم خورشیدی دارد. این شب، که مصادف با بلندترین شب سال است، در فرهنگ عامه نماد پایان تاریکی و آغاز فزونی نور تلقی می‌شود. در مناطق مختلف افغانستان، از کابل و هرات گرفته تا بلخ و بدخشان، شب یلدا با روایت‌ها، نام‌ها و شیوه‌های محلی گرامی داشته شده است، اما جوهره آن به صورت گردهمایی، گفت‌وگو و امید، مشترک باقی مانده است.

در گذشته‌ها، شب یلدا در افغانستان مجالی بود برای پیوند دل‌ها و حضور در کنار یکدیگر؛ شبی که خانواده‌ها گرد هم می‌آمدند، بزرگان قصه می‌گفتند، اشعار کلاسیک خوانده می‌شد و رده‌های مختلف سنی در کنار هم می‌نشستند. بر این اساس، شب یلدا چنین در اذهان چنین تعبیر می‌شد: طولانی‌ترین شب سال، فرصتی فرخنده برای کم شدن فاصله‌ها میان خانواده، خویشاوندان و بستگان.

آیین شب یلدا در افغانستان قدیم بیش از آنکه تجمل‌محور باشد، بر مشارکت جمعی استوار بود. در آن زمان اگر امکانات و آسایش آنچنانی نبود اما این آیین باستانی سرشار از صفا و صمیمیت‌ بود.

آیین‌ها و نمادهای شب یلدا در افغانستان

گرامیداشت شب یلدا در افغانستان، بسته به منطقه جغرافیایی و توان اقتصادی خانواده‌ها، اشکال گوناگونی دارد. خوراکی‌های ساده اما نمادین مانند انار، خشکبار، کشمش، چارمغز، شیرینی‌های محلی و گاهی هندوانه، بخش ثابت گرامی‌داشت از شب یلدا در افغانستان است. هندوانه و انار، به‌عنوان نماد تندرستی، برکت و زندگی، جایگاهی ویژه در گرامیداشت از شب یلدا در افغانستان داشته‌اند؛ ولی امروزه هندوانه به دلیل موقعیت فصلی و استقبال کم مردم، کمرنگ شده است.

برعکس انار قندهار بیشتر سفره شب‌ یلدا را رنگین می‌سازد، انار جدا از امتیاز خوراکی، نماد ماندگارتری دارد. گویا اینکه پوست سخت و بسته‌اش، راز پایداری را پنهان کرده و دانه‌های روشن و شفافش، وعدۀ تکثیر نور در بلندترین شب سال‌ را با خود دارد. به باور مردم، در سفرۀ یلدا، انار نشانه‌ی پیوند است؛ دانه‌هایی جدا، اما در کنار هم. همان‌گونه که پیوند خانواده‌ها، در هم‌نشینی و همدلی شب یلدا، معنا می‌گیرند.

از دیگر عناصر برجسته شب یلدا در افغانستان، محفل شب‌نشینی است؛ نشستن دور هم، گفت‌وگو درباره گذشته، شنیدن خاطرات بزرگان و خواندن شعر. اشعار حافظ، مولانا، بیدل دهلوی و دیگر شاعران کلاسیک فارسی، در بسیاری از خانواده‌ها بخشی از آیین شب چله یا شب یلدا هستند. فال‌گرفتن از دیوان حافظ، در میان خانواده‌ها از گذشته‌های دور رواج داشته است.

موضع طالبان در قبال شب یلدا

تجلیل از شب یلدا در افغانستان تحت حکومت طالبان ممنوع است. رسانه‌ها دیگر نمی‌توانند از یلدا نام ببرند و مانند گذشته ویژه‌برنامه‌هایی شب یلدا پخش کنند. اما مردم هنوز هم شب چله را در خانه‌های خود تجلیل می‌کنند. برگزاری ابن مراسم حتی در سکوت و زیر سقف ساده خانه‌ها، می‌تواند شکلی از مقاومت فرهنگی تلقی شود؛ مقاومتی نرم، بی‌ادعا و مبتنی بر تداوم زندگی.

شب یلدا در سال‌های جنگ، مهاجرت و فقر

واقع‌بینانه اگر نگریسته شود، گرامی‌داشت شب یلدا در افغانستان همواره با محدودیت‌هایی نیز همراه بوده است. جنگ‌های طولانی و سایه فقر گسترده بر ساکنان افغانستان، مهاجرت‌های اجباری، غربت دوری و بریدگی از فرهنگ آبایی بر افغان‌های آواره، امکان برگزاری با شکوه آیین‌های گسترده شب یلدا را تاحدودی کاهش داده‌اند.

برای بسیاری از خانواده‌ها در عمق کوهستان‌های مناطق مرکزی (هزاره‌جات)، شب یلدا به شبی ساده با یک چراغ کم‌نور، چند دانه میوه و گفت‌وگویی از جنس دشواری‌های‌ روزگار محدود شده است. اما همین سادگی، خود گواهی بر پایداری فرهنگ است؛ فرهنگی که با حداقل امکانات، معنا می‌آفریند.

در میان مهاجران افغان در کشورهای دور و غریب، شب یلدا اغلب رنگ و بوی نوستالژیک‌تری دارد. این شب به فرصتی برای بازسازی هویت، پیوند با ریشه‌ها و انتقال فرهنگ به نسل‌های بعدی بدل می‌شود؛ نسلی که شاید افغانستان را تنها از خلال روایت‌ها بشناسد.

شب یلدا در افغانستان
تصویری از تجلیل شب یلدا در شهر هرات باستان

زنان حافظان خاموش شب یلدا در افغانستان

نقش زنان در حفظ و انتقال آیین گرامیداشت شب یلدا در افغانستان بسیار پررنگ است؛ از آماده‌سازی خوراکی‌ها تا سامان‌دهی محفل خانوادگی و آموزش معنا و فلسفه این شب با لحن و برداشت فولکور و عامیانه به کودکان. حتی در سال‌هایی که حضور اجتماعی زنان محدود شده، یلدا در فضای خانه و خانواده، با مدیریت و خلاقیت آنان زنده مانده است.

در شرایطی که تجلیل از شب یلدا در افغانستان با ممنوعیت رسمی و زنان نیز با محدودیت‌هایی مواجه‌اند، یلدا نه تنها نام زنانه که استعارۀ از زنان دانسته می‌شود. چنانچه شاعری گفته است:
یلدا نه شب که ماه دل آرای کابل است
ماه تمام در دل شب های کابل است

شب یلدا میان سنت و تغییر

در دهه‌های اخیر، به‌ویژه در شهرهای بزرگ، یلدا تحت تأثیر شبکه‌های اجتماعی و تعاملات فرامرزی، دچار دگرگونی‌هایی شده است. استفاده از تزیینات جدید، تبادل پیام‌های یلدایی در فضای مجازی و برگزاری محفل‌های کوچک دوستانه، نشان‌دهنده تطبیق این آیین با شرایط جدید است. با این حال، در افغانستان امروز- به‌ویژه پس از تحولات سیاسی اخیر-یلدا بیش از هر زمان دیگر به فضای خصوصی عقب‌نشینی کرده است.

این عقب‌نشینی اما به‌معنای زوال نیست؛ بلکه نشان‌دهنده انعطاف‌پذیری فرهنگ است. یلدا، از میدان‌های عمومی به خانه‌ها و از جشن‌های پرجمع و جوش و رسمی گذشته، به لحظه‌های آرام خانوادگی منتقل شده، اما معنا و کارکرد خود را همچنان حفظ کرده است.

معنای نمادین شب یلدا در بستر افغانستان امروز

در افغانستان معاصر، شب یلدا معنایی دوچندان یافته است. تاریکیِ بلند این شب، به باورعامیانه استعاره‌ای از روزگار دشوار و سیه‌روزی‌های ممتد است؛ اما همان‌گونه که در منطق یلدا نهفته، پس از بلندترین شب، مسیر زمان به سوی روشنی می‌چرخد و روزها رو به بلندی می‌روند. از همین رو، یلدا به نمادی از امید بدل می‌شود؛ امیدی محتاطانه و واقع‌بینانه، نه ساده‌انگارانه، اما ریشه‌دار و ماندگار.

شب یلدا بیانگر این پیام است که هیچ تاریکی‌ای همیشگی نیست و روزهای روشن، هرچند دور و دیر، سرانجام بازمی‌گردند؛ همان حقیقتی که در زبان مردم چنین آمده است: پایان شب سیه، سپید است. ماهیت و معنای یلدا، در همین باور خلاصه می‌شود.

مطالب مرتبط
«یلدا نَه شب که ماه دل آرای کابل است»
جشن نوروز؛ ابزار استمرار هویت برای مهاجرین افغان

جمع بندی

گرامیداشت شب یلدا در وضعیت امروز افغانستان، بیش از آنکه آیینی پرزرق‌وبرق باشد، کنشی فرهنگی، اجتماعی و روانی است. این شب، پیونددهنده گذشته و حال، فرد و جمع، و رنج و امید است. یلدا در افغانستان، نه نماد رفاه، بلکه نماد پایداری است؛ پایداری فرهنگی مردمی که در دل دشواری‌ها، هنوز به گرد هم آمدن، گفت‌وگو و روشن نگه داشتن چراغ همدلی و امید باور دارند.

در نهایت، شب یلدا در افغانستان، روایت ماندگاری فرهنگ در برابر فرسایش تاریخ است؛ روایتی که نشان می‌دهد آیین‌ها، اگر با زندگی مردم گره خورده باشند، حتی در خاموش‌ترین شب‌ها نیز راهی برای بقا می‌یابند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *