بررسی تحولات افغانستان
حمله انتحاری در قلب شهر کابل، درون یکی از وزارتخانههای حکومت طالبان از زمان به قدرت رسیدن این گروه رخ نداده بود اما روز چهارشنبه این سد شکسته شد و خلیل الرحمن حقانی وزیر امور مهاجرین حکومت سرپرست افغانستان همراه با تعدادی دیگر جان خود را از دست داد.
ترور حقانی از دو جنبه اهمیت دارد؛ نخست این که یک مقام بلند پایه حکومت طالبان ترور شد و دوم وی منتسب به خانواده حقانیها بود؛ خانوادهای که در حکومت طالبان وزنه سنگینی برای طالبان مشرقی است. همین امر سبب شده است که شایعاتی از سوی افراد و گروه های مخالف طالبان درباره حذف عامدانه وی توسط طالبان جنوبی مطرح شود.
تاکنون هیچ سند و مدرکی درباره این که این ترور نتیجه اختلافات بین طالبان باشد وجود ندارد و این نوع خبرسازیهای مخالفان طالبان با هدف بزرگنمایی اختلافات درون طالبان صورت میگیرد. واقعیت اختلاف نظر درون طالبان را نمیتوان انکار کرد اما این اختلاف در حد و اندازهای نیست که به مرحله حذف فیزیکی آن هم توسط عامل انتحاری برسد. اعضای طالبان با درک این نکته که اختلاف بین آنان منجر به تضعیف و حتی سقوط نظام خواهد شد، در کنترل اختلافات موفق بودهاند.
نشریه المرصاد نزدیک به حکومت طالبان، قبل از این که داعش مسئولیت این اقدام را بپذیرد، طی گمانه زنی و بر اساس یک خبر منتشر شده در شبکه های اجتماعی، این ترور را به سرویس استخبارات پاکستان نسبت داد. به دو دلیل این ادعا نیز نادرست است؛ نخست این که از بین جناحهای طالبان، شبکه حقانی نزدیکترین جناح به پاکستان است و اگر تنش بین حکومت طالبان و پاکستان به حدی رسیده باشد که ترور مقامات در دستور کار قرار گرفته باشد، سرویس پاکستان متحدان خود در درون طالبان را هدف قرار نمیدهد. دوم، به رغم تنش بین حکومت طالبان و پاکستان، مقامات نکتهسنج راولپندی به خوبی درک میکنند که اگر وارد فاز ترور مقامات حکومتی شوند، حکومت طالبان مانند حکومتهای افغانستان در زمان جمهوریت نیست و مقابله به مثل خواهد کرد چرا که نیروی فراوانی برای این نوع اقدامات در اختیار دارد. لذا بسیار بعید است که پاکستان وارد این نوع بازی خطرناک شود.
بر اساس شواهد و قرائن موجود، محتملترین گزینه در حال حاضر، داعش خراسان است. ده ماه پس از به قدرت رسیدن حکومت طالبان، عملیاتهای طالبان علیه داعش نتایج چشمگیری داشت. نیروهای طالبان با تمرکز بر عملیاتهای استخباراتی، تعداد قابل توجهی از فرماندهان و جنگجویان داعش خراسان را از بین بردند. تلفات شدید نیروهای داعش خراسان، تاثیر مستقیمی بر توان عملیاتی این گروه داشت و در نتیجه تعداد عملیاتهای داعش به شدت افول کرد. رهبران داعش خراسان با درک این وضعیت، به منظور جلوگیری از تلفات بیشتر جنگجویان خود، راهبرد جدیدی را اتخاذ کردند تا جنگجویان خود را از دم تیغ طالبان دور کنند و مهمتر این که افول عملیاتهای خود را به نوعی جبران کنند.
داعش خراسان برای این که بتواند این ضعف عملیاتی خود را جبران کند، در تاکتیکهای عملیاتی خود تغییرات اساسی ایجاد کرد. نخست، عملیاتها را محدود و حملات کم اهمیت را از دستور کار خارج کرد. دوم، تمرکز خود را بر عملیاتهای خبرساز قرار داد تا بتواند شهرت و نام «داعش خراسان» را در تیتر اول رسانهها حفظ کند. بدین منظور، ترور مقامات رده بالای طالبان مثل ترور والی قدرتمند طالبان در بلخ، حمله به تجمعات طالبان و هدف قرار دادن اقلیتهای قومی به ویژه شیعیان در دستور کار این گروه قرار گرفت. نگاهی دقیق به عملیاتهای داعش در دو سال گذشته نشان میدهد که به رغم کاهش چشمگیر در تعداد عملیاتهای این گروه که در ماه حداکثر به 4 عملیات میرسد، اغلب حملات از نوع ذکر شده و خبرساز بودهاند.
با این تفاصیل و فارغ از هیاهوی تبلیغاتی مخالفان طالبان که ترور خلیل الرحمن حقانی را به اختلافات گروههای درون طالبانی نسبت میدهند یا یک رسانه المرصاد که از هر فرصتی برای حمله به کشورهای همسایه استفاده میکند، خلیل الرحمن حقانی یک هدف همهجانبه و جذاب برای داعش خراسان بوده است. این گروه با ترور خلیل الرحمن حقانی عموی سراج الدین حقانی یکی از قدرتمندترین رهبران طالبان، یک بار دیگر نشان داد که در افغانستان حضور دارد و میتواند با رسوخ در لایههای امنیتی هدف مورد نظر خود را قربانی کند.
با استناد به یادداشت قبلی منتشر شده در سایت بررسی تحولات افغانستان، در میان دو قطبی موجود در فضای افغانستان بین رویکرد بزرگنمایی داعش خراسان از سوی مخالفان طالبان و رویکرد انکار از سوی حکومت طالبان، باید به رویکرد واقعنگری تمرکز کرد و مبتنی بر آن برای مهار داعش خراسان چاره اندیشید.