بررسی تحولات افغانستان
با توجه به پیشینه و بستر خیزش گروه هیئت تحریر الشام به رهبری ابو محمد جولانی که اکنون با نام احمد الشرع زمام امور را در سوریه به دست گرفته است، انتظار بر این بود که آمریکا در تقابل با این حکومت قرار گیرد. این گروه که آبشخور اصلی آن القاعد و سلفیگری میباشد، در ابتدای امر ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی بود و بر اساس ایدئولوژی که از متن آن برخاسته، خواهان تشکیل دولتی سختگیر و مشکلساز برای غرب و رژیم صهیونیستی بود.
با این ویژگیها، حکومت جولانی در عین برخی از تفاوتها، در نحوه به قدرت رسیدن، شاکله دولت و روشهای کنترلی با طالبان مشابهتهایی دارند. پس از به قدرت رسیدن تحریر الشام در سوریه، این گونه تصور میشد که واکنش دولت آمریکا در قبال آن همانند واکنش به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان باشد اما در عمل مشاهده میشود که واشنگتن نسبت به دولت سوریه به رهبری جولانی (احمد الشرع) سیاست مماشات را به کار گرفته و گامهای مهمی در راستای عادیسازی روابط برداشته است. دیدار دونالد ترامپ با جولانی (احمد الشرع) در سفر وی به عربستان و به تازگی صدور فرمان اجرایی لغو تحریمها علیه سوریه هر چند که غیر منتظره نبود اما در جای خود جای تحلیل و ارزیابی دارد. چه دلایلی میتواند توضیح دهنده تفاوت رویکرد آمریکا درباره به قدرت رسیدن دو گروه همجنس و همسنخ باشد؟ آیا دلایل ژئوپولیتیکی در این زمینه پاسخگو است یا مسائل دیگری مطرح است؟
نقش ژئوپولیتیک در رویکرد آمریکا نسبت به حکومتهای جولانی و طالبان
بهلحاظ وزن و اهمیت ژئوپولیتیکی، افغانستان و سوریه تقریباً هم طراز هستند. افغانستان در قلب آسیا موقعیت دارد و امکان دسترسی به هارتلند را فراهم میکند یا به عبارت دیگر اتصال دهنده جنوب آسیا به آسیای مرکزی است. سوریه نیز به عنوان قلب خاورمیانه، زمینه اشراف بر کل خاورمیانه را میسر میسازد. بر اساس این دو وزن یکسان ژئوپلیتیکی، نمیتوان انتظار داشت که واشنگتن به دلایل ژئوپولیتیکی سوریه را نسبت به افغانستان ترجیح دهد.
چگونگی به قدرت رسیدن
عاملی دیگری که میتواند به عنوان یک متغیر قابل تأمل در زمینه پذیرش حکومت جولانی در سوریه توسط آمریکا و غرب قابل طرح باشد، چگونگی به قدرت رسیدن طالبان و تحریر الشام است. قدر مسلم آن است که طالبان بیست سال با آمریکا جنگید، تلفات جانی به نیروهای آمریکایی وارد کرد و هزینههای هنگفتی مالی به این کشور و دولت مورد حمایت آن تحمیل کرد.
افزون بر این به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان در نتیجه شکست آمریکا تلقی میشود. بنابراین نمیتوان انتظار داشت آمریکا از گروهی که شکست خورده و تمام اهداف بلندمدت آن را در یکی از مهمترین مناطق جهان نقش بر آب کرده، به سادگی کنار آید. در مقابل آن، با وجود آن که تحریر الشام یک گروه جهادگرای سفلی درد سرساز برای آمریکا و غرب است اما بر خلاف طالبان نه تنها با آمریکا نجنگید بلکه با دولتی جنگید که آمریکا نیز خواهان سرنگونی آن بود. بنابراین طبیعی است که آمریکا به راحتی با حکومت جولانی کنار بیاید.
تغییر رفتار حکومت جولانی
آنچه بیشتر برجسته مینماید، شیوه رفتاری متفاوت حکومت طالبان و حکومت جولانی است. با وجود مشابهتها در اصول، اندیشه و ایدئولوژی میان گروه تحریر الشام و طالبان، طالبان پس از این که به قدرت رسید، نه تنها تغییری در رویکردها و رفتارهای آن مشاهده نشد بلکه سیاست سختگیرانه مبتنی بر قرائت خاص خود از شریعت را با شدت و حدت هر چه تمامتر اعمال کرد. در مقابل، تحریر الشام پس از به قدرت رسیدن در سوریه، بر خلاف پیشبینیها و انتظارات، به لحاظ رفتاری تغییرات گستردهای در شیوه و روش حکومتداری و اعمال سیاستهای آن مشاهده میشود.
از اینرو، تغییر شیوه رفتاری حکومت جولانی بهخصوص در زمینه حقوق کار و تحصیل زنان و تاحدودی حقوق اقلیتها میتواند عاملی بر جذب توجه ترامپ برای پذیرش دولت جولانی در سوریه باشد.

وابستگیهای پنهانی حکومت جولانی
دلیل دیگر که بیشتر جنبه پنهانی دارد، وابستگی و ارتباط گروه تحریر الشام در گذشته و در حال حاضر حکومت جولانی با عوامل استخباراتی آمریکا و صهیونیستی است. هر چند در این زمینه تبلیغات گروههای مخالف طالبان بر ارتباط پنهانی حکومت سرپرست با آمریکا تاکید دارد که به نظر میرسد یک جنگ تبلیغاتی و روانی است اما در خصوص تحریر الشام نشانههای مهمی وجود دارند که اهمیت خاصی به مسئله میدهد. اولین نشانه در زمینه چگونگی به قدرت رسیدن تحریر الشام است. برخلاف طالبان که پس از یک جنگ طولانی و فرسایشی آمریکا در افغانستان زمینگیر کرد و واشنگتن را مجبور به ترک افغانستان کرد، تحریر الشام به شکل مرموزی در خلال کمتر از دو هفته دمشق را تصرف کرد. حتی در طول چند سال فعالیت، منابع مالی و تدارکاتی تحریر الشام مبهم و پرسش برانگیز است.
مطالب مرتبط
تبیین الگوهای رفتاری هیئت تحریرالشام و طالبان
تحولات سوریه و موضع حکومت طالبان
تحلیل رفتار قدرتهای بزرگ در قبال افغانستان، سوریه و اوکراین
گذشته از این، با دقت بر روند عملیاتهای رژیم صهیونیستی در خاورمیانه که حمله به جمهوری اسلامی ایران هم یک گام از آن تلقی میشود، حضور تحریر الشام بهعنوان دولتگردان در سوریه بخشی از پازل حل شده رژیم صهیونیستی در فراهم شدن زمینه برای حمله به ایران قلمداد میشود. سادهانگارانه است اگر تصور شود به قدرت رسیدن تحریر الشام بخشی از یک برنامه از پیش تنظیم آمریکا و رژیم صهیونیستی نمیباشد. مبتنی بر این فرضیه، تحریر الشام و به قدرت رسیدن جولانی در سوریه، ساخته و پرداخته آمریکا و رژیم صهیونیستی است و اینکه چرا آمریکا در نزدیک شدن آن به سرعت عمل میکند، از رهگذر این فرضیه قابل درک است.
بر این اساس، باید شاهد نوعی تضاد رفتاری از سوی آمریکا در قبال حکومت طالبان و حکومت جولانی بود. بر همین اساس، کاخ سفید همزمان با تشدید فشارها بر حکومت طالبان و حتی اشاره ضمنی مارک روبیو وزیر خارجه ترامپ به تروریست بودن طالبان، تحریمها علیه حکومت جولانی در سوریه را لغو میکند.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید