بررسی تحولات افغانستان
شامگاه پنجشنبه 12 تیرماه 1404، وزارت امور خارجه حکومت طالبان طی اطلاعیهای اعلام کرد «دیمیتری ژیرنوف» سفیر روسیه در دیدار با امیرخان متقی، «تصمیم حکومت روسیه مبنی بر به رسمیت شناختن امارت اسلامی افغانستان از سوی فدراسیون روسیه را رسماً ابلاغ نمود». وزارتخانه روسیه نیز در بیانیهای اعلام کرد ما بر این باوریم که به رسمیت شناختن رسمی امارت اسلامی افغانستان به توسعه همکاریهای دوجانبه و سازنده بین دو کشور در عرصههای گوناگون سرعت میبخشد. بدین ترتیب روسیه اولین کشوری شد که حکومت طالبان را به رسمیت شناخت.
نگاهی به مسیر دور و دراز مسکو برای شناسایی حکومت طالبان
شناسایی حکومت طالبان توسط روسیه را باید نتیجه یک روند دانست که مسکو با تمرکز و صبر استراتژیک آن را دنبال کرد. مسکو در زمان حکومت اول طالبان از ائتلاف ضد طالبان حمایت میکرد و حتی پس از حادثه 11 سپتامبر با در اختیار قرار دادن حریم هوایی خود، در براندازی حکومت طالبان نقش داشت. اما چند سال پس از حضور آمریکا در افغانستان، روسیه دریافت که با حضور ناتو در مجاورت کشورهای آسیای مرکزی، تغییرات ژئوپلیتیکی در حال رخ دادن است که به ضرر آن تمام خواهد شد. به همین دلیل، مسکو ضمن به حداقل رساندن روابط با دولت تحت حمایت آمریکا، کانالهای ارتباطی مخفی با طالبان ایجاد کرد.
در سالهای پایانی دولت جمهوری، روسیه با راهاندازی فرمت مسکو، فاز جدیدی را رقم زد و تلاش کرد تا سیاست کشورهای منطقه را در قبال افغانستان انسجام بخشد. به جرئت میتوان گفت در میان ابتکارات منطقهای و بینالمللی در زمینه افغانستان، فرمت مسکو پایدارترین و موفقترین ابتکار یا روند بوده است. فرمت مسکو، در برقرار تعامل بینالمللی طالبان پیش از به قدرت رسیدن، نقش بارز و برجستهای داشت.
یکی دیگر از گامهای جسورانه که میتوان آن را پیش زمینه شناسایی حکومت طالبان توسط روسیه بیان کرد، خارج کردن طالبان از لیست گروههای تروریستی بود. زمانی که مسکو دست به این اقدام زد، «بررسی تحولات افغانستان» طی یادداشتی پیشبینی کرد که خارج کردن طالبان از لیست گروههای تروریستی را باید یک گام پیشدستانه روسیه تلقی کرد و روسیه در زمان لازم پیش از کشورهای دیگر اقدام به شناسایی حکومت طالبان خواهد کرد. چنین نیز شد و شناسایی حکومت طالبان توسط روسیه عملی شد.
پیروزی دستگاه دیپلماسی روسیه بر دستگاه امنیتی این کشور
با بررسی موشکافانه مواضع روسها در قبال افغانستان میتوان دو موضع متضاد را شناسایی کرد. دستگاههای امنیتی روسیه با اهدافی خاص، نگاه منفی و توام با هراس به حکومت طالبان داشتند حال آن که دستگاه دیپلماسی آن کشور که ضمیر کابلوف نقش کلیدی در آن دارد، نگاه مثبت و تعاملجویانه به حکومت طالبان داشته است. مقامات امنیتی روسیه، همواره در اظهارات خود بر خطر سرایت داعش خراسان و دیگر گروههای تروریستی مانند حرکت اسلامی ازبکستان از افغانستان به خارج تاکید داشتند. به عنوان مثال کمتر از یک ماه پیش الکساندر بورتنیکوف، رییس سرویس امنیت فدرال روسیه در نشست امنیتی کشورهای مستقل مشترکالمنافع در مسکو اعلام کرد که فعالیت داعش در افغانستان افزایش یافته است و رهبران گروههای تروریستی روی شبهنظامیان فعال در افغانستان حساب میکنند.
در این رقابت، دستگاه دیپلماسی روسیه توانست دیدگاه خود را غالب سازد و شناسایی حکومت طالبان را رقم بزند. طبق اخبار منتشر شده، تصمیم به رسمیت شناختن حکومت افغانستان،توسط ولادمیر پوتین و بر اساس پیشنهاد سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه اتخاذ شده است.
شناسایی دوجانبه در عوض شناسایی جمعی
شناسایی حکومت طالبان توسط روسیه از منظر رویههای بینالمللی هم قابل توجه است. در حالی که پیشبینی و انتظار بیشتر کارشناسان و حتی دستگاه دیپلماسی کشورها بر این بود که شناسایی احتمالی حکومت طالبان از طریق یک اجماع بینالمللی و یا شاید منطقهای صورت خواهد گرفت اما در عمل این شناسایی به صورت انفرادی و دوجانبه کلید خورد.
با توجه به نقش و جایگاه روسیه در شورای امنیت و نظم جهانی، میتوان گفت که شناسایی حکومت طالبان توسط روسیه، سرآغاز روندی برای به رسمیت شناختن امارت اسلامی از سوی کشورهای دیگر به صورت دوجانبه باشد. بدین ترتیب باید منتظر بود که دیگر کشورهای منطقه به خصوص کشورهایی که تعاملات عمیقی با حکومت طالبان دارند، به جای شناسایی از طریق سازوکارهای چندجانبه، به سبک روسی عمل کنند و به رسمیت شناختن را دوجانبه اجرایی کنند.
پیشبینی میشود که کشورهای آسیای مرکزی هم به دلیل تبعیت پذیری آنها از روسیه و هم به دلیل تعامل عمیق آنها با حکومت طالبان از این شیوه پیروی کنند. از بین کشورهای آسیای مرکزی، ازبکستان و قزاقستان احتمالا پیشگام گردند. قزاقستان همانند روسیه، طالبان را از لیست گروههای تروریستی حذف کرده است که احتمالا پیش مقدمه شناسایی است.

تاثیر اقدام روسیه در سطح منطقه و جهانی
شناسایی حکومت طالبان توسط روسیه از منظر ژئوپلیتیکی هم جای تحلیل و بررسی دارد. روسیه با این اقدام در پی نفوذ بیشتر و نیز ایجاد ثبات در محیط پیرامونی خود است. این اقدام را باید گام مهمی در راستای روندی دانست که روسیه پس از حضور ناتو در افغانستان و خطر محاصره شدن توسط این پیمان نظامی آغاز کرد. مسکو با این اقدام، احتمالا درصدد است تا افغانستان را از منظر امنیتی در قلمرو اوراسیایی خود ملحق کند و بر این اساس پس از این سیاست و راهبرد آن به افغانستان متفاوت با قبل خواهد بود.
از منظر بینالملی، شناسایی حکومت طالبان توسط روسیه را باید حرکتی در راستای نظم نوین جهانی تلقی کرد. در نظم نوین جهانی که نظم چند قطبی خواهد بود، هر قطبی به دنبال جذب اقمار بیشتری است و به ویژه تلاش میکند کشورهایی را جذب خود کند که موقعیت ژئوپلتیکی، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک بالاتری داشته باشد. موقعیت جغرافیایی افغانستان که پلی بین آسیای جنوبی و آسیای میانه است و قرار گرفتن آن در میانه چند محیط امنیتی، دلایل جذاب و کافی برای روسیه هستند تا این کشور را جذب خود کند.
احتمالا این اقدام روسیه، از سوی آمریکا و دیگر کشورهای غربی با واکنش روبرو خواهد شد اما تجربه اوکراین مسکو را وا داشت تا با حرکتی پیش دستانه از خلا موجود در افغانستان استفاده کند و اجازه ندهد که افغانستان بستری برای بازی بزرگ دیگری شود. بررسی واکنش احتمالی بلوک غرب، بحث مفصلی است که باید جداگانه پرداخته شود اما این احتمال وجود دارد که «سناریوی افغانستان در عوض سوریه» مطرح باشد.
مطالب مرتبط
مختصات سیاست تعاملی روسیه در قبال طالبان
3 انگیزه مهم روسیه برای گامهای بلند به سوی افغانستان
به صدا درآمدن زنگ خطر برای مخالفان حکومت طالبان
شناسایی حکومت طالبان توسط روسیه، خواه ناخواه شکستی برای افراد و گروههای مخالف طالبان محسوب میشود به ویژه اگر این فرایند توسط کشورهای دیگر منطقه و فرامنطقه به دلیل مقتضیات ادامه یابد. مخالفان طالبان در مدت چهار سال گذشته حتی نتوانستند درباره روایت و هدف واحد و آینده نظام افغانستان به توافق برسند. این مخالفان، به جای درک واقعیتهای میدانی و نظام بینالملل، به اکتهای پیروزمندانه کاذب و شعار دادن پرداختند و مهمتر از همه این که چشم امید آنها به آمریکا بود و حتی در این راه اهدای پایگاه نظامی بگرام را پیشنهاد کردند حال آن واقعیت میدان و نظام بینالملل چیز دیگری بود.
شناسایی حکومت طالبان توسط روسیه باید زنگ بیدارباشی برای مخالفان باشد تا پیش از آن که فرصتهای باقی مانده را از دست دهند، از طریق یک ساز و کار منطقهای گفتگو را در دستور کار قرار دهند. موضع و جایگاه حکومت طالبان در میز مذاکره هم اکنون بیش از گذشته تقویت شده است و مخالفان باید پیش از آن که فرصتهای بیشتری را از دست دهند، مسیر مذاکرات بینالافغانی را در پیش گیرند.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید