بررسی تحولات افغانستان
شناسایی رسمی یک حکومت، بهویژه از سوی قدرتهای بزرگ، نقطه عطف راهبردی در روابط بینالملل محسوب میشود. بر این اساس، شناسایی رسمی حکومت طالبان توسط روسیه به عنوان تنها قدرت حاکم در افغانستان، در معادلات ژئوپلیتیکی، امنیتی و اقتصادی منطقه و جهانی پیامدهایی را به دنبال دارد.
توافق نانوشته و ذهنی کشورهای منطقه این بود که برای شناسایی رسمی حکومت طالبان به صورت جمعی اقدام کنند، ولی مسکو با رویکرد عملگرایانه خود در این مرحله نیز جلوتر از سایر کشورها در این زمینه گام برداشت. روسیه با شکستن این بن بست چهارساله خواست به افکار عمومی نشان دهد که مسکو در مدیریت تحولات منطقه دست بالایی دارد. باگشوده شدن مسیر شناسایی به دست روسیه و امتیازات دیپلماتیک برای حکومت طالبان، اینک انتظارات جدید و دوجانبه بین مسکو و کابل به وجود آمده است که در این مطلب بررسی میشود.
انتظارات روسیه از حکومت طالبان
حکومت طالبان توانست نظم پساخروج آمریکا و ناتو را در جغرافیای افغانستان حاکم سازد. این نظم جدید، در مقیاس بالایی توانسته است خود را با نظم منطقهای هماهنگ سازد. بر اساس نظریۀ سیستمی در علم سیاست، حیات این نظم جدید افغانستان ریشه در انطباق و مطابقت آن با محیط پیرامون دارد. بر اساس این تئوری، به رغم امتیاز دیپلماتیک که طالبان از مجرای شناسایی روسیه دریافت کرده است، اگر نتواند خود را با محیط پیرامون و نظم منطقه محور وفق دهد، آسیب خواهد دید. دولت قبلی افغانستان، به رغم شناسایی جهانی، یا نتوانست تحولات را به نفع خود مدیریت کند و یا نخواست خود را با نظم منطقه وفق بدهد، به همین سبب سرانجام با فروپاشی مواجه شد.
حکومت طالبان با تمام تطمیع و تهدیدهای کشورهای غربی، تاکنون همسویی خود را با نظم منطقهای حفظ کرده است و به همین دلیل از خاک افغانستان هیچ تهدیدی نظم منطقهای را هدف قرار نداده است. به رغم مشخصات مطرح شده برای نظم جدید در افغانستان پسا آمریکا، افغانستان نزدیک به چهار سال در انزوا و بن بست شناسایی رسمی قرار گرفت. لذا شناسایی رسمی حکومت طالبان توسط روسیه را میتوان شکست انزوای سیاسی افغانستان نیز تعبیر کرد.
اقدام روسیه در زمینه شناسایی حکومت طالبان، حاصل کنش و واکنشهای مستمر و مجموعهای از انتظارات و تعهدات دو جانبه است. رفتارها بیانگر آن است که مسکو پس از خروج نیروهای آمریکایی و ناتو از افغانستان و تثبیت نسبی قدرت طالبان، منافع ملی خود را در آن دید که با واقعیتهای جدید افغانستان کنار آید و با نظام حاکم در افغانستان تعامل کند تا بتواند منافع و امنیت خود را در ماورای مرزهای آسیای مرکزی حفظ کند. در راهبرد سیاست خارجی روسیه، افزایش ناامنی و تروریسم در افغانستان میتواند تهدیدی مستقیم برای امنیت روسیه و همپیمانان آن در منطقه اوراسیا باشد.
- با این رویکرد، روسیه تمایل دارد از طریق همکاری امنیتی و ایجاد کانالهای اطلاعاتی با حکومت طالبان از نفوذ گروههای افراطی و تروریستی مانند داعش خراسان به مرزهای پیرامونی روسیه جلوگیری کند. بر این اساس، شناسایی حکومت طالبان، به نحوی تعامل نزدیک امنیتی بین کابل و مسکو را تضمین میکند و عملا کابل را در شبکۀ امنیتی منطقهای روسیه ادغام میکند.
در قبال شکستن بنبست شناسایی حکومت طالبان، روسیه از کابل انتظار دارد که امتیازات آن کشور در مقایسه با چین، پاکستان، هند، ایران، آمریکا و کشورهای اروپایی، متمایز باشد. به رغم این انتظارات، تردید و چالشی را که مسکو با آن مواجه میباشد، این است که اگر رقبای مسکو یک بستۀ حمایتی ویژه را به حکومت طالبان عرضه کند و یا تحولات غیر مترقبه رخ دهد، برنده و بازندۀ این بازی سیاسی، چه کسی خواهد بود؟ پاسخ این سؤال را تنها گذشت زمان میتواند مشخص سازد.

انتظارات حکومت طالبان از روسیه
فرمت مسکو با ابتکار روسیه، تعامل طالبان و کاخ کرملین را در سطح دو متحد سیاسی ارتقا بخشید. اقدام روسیه در زمینه شناسایی حکومت طالبان، بیانگر نوعی اتحاد سیاسی بین کابل و مسکو نیز میتواند تفسیر شود.
شناسایی حکومت طالبان و گذار به سوی اتحاد سیاسی بین کابل و مسکو در عین حال که برای حکومت طالبان امتیاز بزرگ دیپلماتیک به حساب میآید ولی این اقدام جسورانه از سوی غرب بدون تهدید نمیباشد. بر این اساس، قطعا حکومت طالبان انتظاراتی را از روسیه به عنوان یک قدرت جهانی دارد که به عنوان مکملهای تحکیم اتحاد سیاسی بین کابل و مسکو پیشبینی شده است.
حکومت طالبان انتظار دارد که روسها کشورهای آسیای مرکزی را نیز برای شناسایی حکومت طالبان تشویق و ترغیب کنند. کابل میداند که بدون این اقدام از جانب کشورهای آسیای مرکزی، پازل مورد نظر روسیه در سیاست منطقهای ناتکمیل و ناقص خواهد ماند. امارت اسلامی انتظار دارد که مسکو از طریق سازمان همکاری شانگهای، امارت اسلامی را به عنوان بازیگری قابل قبول وارد معادلات منطقهای کند تا فشارهای سیاسی و امنیتی کاهش پیدا کند.
در بعد اقتصادی، کابل انتظار دارد که مسکو در اتصال آسیای مرکزی به جنوب آسیا از طریق کریدورهای حمل و نقل ریلی از مسیر افغانستان سهم جدی بگیرد و علاوه بر آن در منابع و زیرساختهای افغانستان سرمایهگذاری کند تا نیاز افغانستان به کمکهای خارجی کاهش یابد.
انتظار کلانتر حکومت طالبان از روسیه این است که به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی در سازمان ملل متحد، شورای امنیت و دیگر سازمانهای بینالمللی، در موضوعات حقوقی، اقتصادی، رفع تحریمهای بانکی و از سرگیری پروژههای بازسازی افغانستان، نقش تعیین کننده را ایفا کند.
به رغم علاقۀ روسیه برای مدیریت تحولات منطقه و افغانستان، به نظر میرسد که این کشور به تنهایی نمیتواند این حجم از انتظارات حکومت طالبان را به تنهایی تأمین یا مدیریت کند، مگر آن که تحولات و بحران افغانستان را به عنوان بخشی از مشکلات منطقه تلقی کند و آن را از طریق یک فرمت منطقهای دنبال کند.
از سوی دیگر، روسیه به دلیل درگیری در جنگ اوکراین، به دنبال آن است که بیشتر مسائل امنیتی و سیاسی را دنبال کند و گزینۀ حمایت اقتصادی از افغانستان در پسا جنگ اوکراین ممکن خواهد بود. به عبارت دیگر، مسکو در تعامل جدید با حکومت طالبان با تمام توان حضور خواهد یافت ولی تمام گزینهها را یکباره فعال نخواهد ساخت بلکه مرحله به مرحله پیش خواهد رفت.
مطالب مرتبط
تاثیرات داخلی و بینالمللی به رسمیت شناختن حکومت طالبان
دلایل و پیامدهای شناسایی حکومت طالبان توسط روسیه
جمعبندی
شناسایی رسمی امارت اسلامی افغانستان از سوی روسیه، اقدامی مهم با پیامدهای عمیق و گسترده در سطوح مختلف است. این اقدام فرصتی را برای بازتعریف نقش روسیه در منطقه و جهان فراهم میکند اما همزمان ریسکهای سیاسی، امنیتی و انسانی را در فرا روی شیوۀ حکومتداری طالبان به همراه دارد.
موفقیت این مسیر، مشروط به رفتار آیندۀ حکومت طالبان خواهد بود.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید