شنبه 15/ 6 / 1404

بررسی تحولات افغانستان

توانمندسازی زنان افغانستان به‌عنوان یکی از ارکان اساسی توسعه پایدار و عدالت اجتماعی جامعه، نه‌تنها منجر به بهبود وضعیت فردی زنان می‌گردد بلکه بنیان‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی افغانستان را نیز تقویت خواهد کرد.
پس از تسلط مجدد طالبان بر افغانستان در سال 1400، محدودیت‌های شدید علیه زنان اعمال شد که برجسته‌ترین آن‌ها ممنوعیت تحصیل دختران فراتر از مقطع ابتدایی و ممنوعیت اشتغال زنان در برخی دستگاه‌ها بود. با وجود این محدودیت‌ها، واقعیت اجتماعی افغانستان نشان می‌دهد که زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور، با ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های بالقوه، می‌توانند با اثرگذاری در حوزه‌های مختلف، در مسیر بازسازی کشور همکاری نمایند. از این ‌رو، توانمندسازی زنان افغانستان در چنین شرایطی نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای آینده این کشور است.

ضرورت توانمندسازی زنان افغانستان

توانمندسازی زنان از منظر اجتماعی و توسعه دارای چندین بعد است. نخست، از جنبه انسانی و حقوق بشری، آموزش و مشارکت، حق طبیعی زنان است. دوم، از جنبه اقتصادی، افزایش مشارکت زنان در بازار کار می‌تواند نرخ رشد اقتصادی کشورها را به‌طور معناداری ارتقا دهد. سوم، از منظر خانوادگی، زنان آموزش‌دیده نقش مهمی در بهبود سلامت، تربیت و آموزش نسل آینده ایفا می‌کنند و در شکستن چرخه فقر و بیکاری سهیم خواهند بود. چهارم، از منظر اجتماعی، حضور زنان در عرصه‌های مختلف موجب تقویت عدالت اجتماعی و کاهش شکاف‌های جنسیتی می‌شود. پنجم، از منظر سیاسی و فرهنگی، مشارکت زنان در تصمیم‌گیری‌ها به ایجاد جوامعی صلح‌آمیزتر و پایدارتر منجر خواهد شد.

در افغانستان، اهمیت توانمندسازی زنان دو چندان است. این کشور با بحران‌های چندلایه از جمله فقر گسترده، ناامنی، افراط‌گرایی و مهاجرت اجباری روبه‌رو است. در چنین شرایطی، کنار گذاشتن نیمی از جامعه از فرآیند توسعه به معنای تضعیف بیش ‌از پیش ظرفیت‌های ملی و تداوم چرخه عقب‌ماندگی است. بنابراین، توانمندسازی زنان افغانستان نه فقط از منظر حقوق بشری، بلکه به‌عنوان یک راهبرد ملی برای بقا و بازسازی کشور اهمیت دارد.

وضعیت موجود زنان افغانستان

در شرایط فعلی، زنان افغانستان بیش از هر زمان دیگر از عرصه‌های عمومی کنار زده شده‌اند. در کنار این محدودیت‌ها، ساختار فرهنگی و اجتماعی افغانستان که در بسیاری مناطق مبتنی بر سنت‌های مردسالارانه است، مزید بر علت شده و زمینه‌ مشارکت زنان را کاهش داده است. با این‌حال، واقعیت جامعه نشان‌دهنده خلاقیت و تاب‌آوری بالای زنان افغانستان است. بسیاری از آنان در قالب آموزش‌های غیررسمی، دوره‌های آنلاین یا کسب‌وکارهای کوچک خانگی تلاش می‌کنند تا دانش و مهارت‌های خود را حفظ کرده و بهبود بخشند.

راهکارها و فرصت‌های توانمندسازی زنان افغانستان

1. آموزش مبتنی بر جامعه و خانه

ایجاد مدارس محلی یا کلاس‌های خانگی می‌تواند یکی از مؤثرترین روش‌ها برای ارتقای دسترسی دختران و زنان افغانستان به آموزش باشد. این نوع آموزش‌ها، به دلیل نزدیکی مکانی، اعتماد اجتماعی و امنیت نسبی، نه تنها از مخالفت کمتری برخوردارند، بلکه در شرایط محرومیت گسترده آموزشی کنونی، یکی از در دسترس‌ترین گزینه‌های عملی برای خانواده‌ها محسوب می‌شوند.

2. استفاده از فناوری‌های کم‌هزینه

در شرایطی که دسترسی دختران و زنان افغانستان به آموزش حضوری محدود شده است، فناوری‌های ساده ازجمله تلفن همراه و شبکه‌های پیام‌رسان می‌تواند بستری جایگزین برای آموزش فراهم نماید. آموزش طریق گروه‌های مجازی، می‌تواند سطح سواد و مهارت‌های زنان را بهبود بخشد. البته باید در این رابطه به اقشار محروم که به چنین امکاناتی دسترسی ندارند هم توجه نمود.

3. گروه‌های خودیار زنان

یکی دیگر از رویکردهای علمی موفق در افغانستان، تشکیل گروه‌های خودیار و انجمن‌های پس‌انداز روستایی است. این گروه‌ها می‌توانند دسترسی زنان به منابع مالی، اعتماد به نفس و شبکه‌های حمایتی را بهبود دهند. مدل ساده آن، مبتنی بر پس‌اندازهای خرد هفتگی و اعطای وام‌های کوچک برای فعالیت‌های اقتصادی خانگی است؛ فعالیت‌هایی چون خیاطی، قالی‌بافی، تهیه صنایع دستی یا فرآوری مواد غذایی. این نوع توانمندسازی اقتصادی، به دلیل مقیاس کوچک و خانوادگی، کمتر با مقاومت فرهنگی مواجه می‌شود و در عین حال، استقلال نسبی مالی برای زنان ایجاد می‌نماید.

4. تقویت شبکه‌های سلامت

برنامه‌های مامایی (قابلگی) جامعه‌محور در دهه گذشته توانسته‌اند به‌طور چشمگیری نرخ مرگ‌ومیر مادران را کاهش دهند و پذیرش اجتماعی بالایی داشته باشند. توانمندسازی زنان افغانستان در این حوزه نه تنها شامل آموزش و حمایت از ماماها (قابله‌ها)ی بومی است، بلکه آگاهی‌بخشی به زنان درباره بهداشت باروری، سلامت روان و تغذیه نیز بخشی از آن است. چنین ابتکاراتی، علاوه بر بهبود سلامت جسمی، موجب ارتقای جایگاه اجتماعی زنان در جامعه می‌شود؛ زیرا زنان به‌عنوان مرجع دانش سلامت در خانواده شناخته می‌شوند.

5. نقش رهبران دینی و مردان جامعه

بدون همراهی مردان و رهبران دینی، توانمندسازی زنان افغانستان با مقاومت جدی مواجه خواهد گردید. زمانی که روحانیون محلی یا ریش‌سفیدان در ترویج آموزش دختران یا حمایت از سلامت زنان نقش ایفا می‌کنند، خانواده‌ها پذیرش بیشتری از خود نشان می‌دهند. استفاده از مفاهیم اسلامی درباره ارزش علم‌آموزی و کرامت انسانی، راهی است که می‌تواند زمینه فرهنگی لازم را برای کاهش تنش فراهم آورد. بنابراین، توانمندسازی زنان افغانستان باید در قالب گفت‌وگو با مردان و با بهره‌گیری از زبان دینی صورت گیرد تا به نتایج مفیدتری منجر گردد.

6. مشوق‌های مالی برای آموزش و سلامت

مشوق‌های مالی، چه برای خانواده‌ها و چه برای ارائه‌دهندگان خدمات، می‌تواند دسترسی زنان افغانستان را به آموزش و سلامت افزایش دهد. برای مثال، اعطای بسته‌های غذایی یا کمک‌های نقدی کوچک به خانواده‌هایی که دختران خود را در کلاس‌های خانگی نگه می‌دارند، یا پرداخت پاداش عملکرد به کارکنان سلامت برای خدمات‌رسانی به زنان، از جمله ابتکاراتی است که نتایج مثبتی داشته است. این مشوق‌ها به دلیل ساختار ساده و شفاف، قابل اجرا در مقیاس محلی هستند و توانایی ایجاد انگیزه لازم برای تداوم مشارکت زنان را دارد.

توانمندسازی زنان افغانستان
بدون حمایت مردان، توانمندسازی زنان افغانستان امری محال یا مشکل است.

آثار مثبت اجتماعی توانمندسازی زنان افغانستان

1. خانواده و زندگی روزمره

توانمندسازی زنان موجب ارتقای جایگاه آنها در خانواده می‌شود. زنان آموزش‌دیده در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی، تربیتی و سلامت عمومی خانواده نقش فعال‌تری ایفا می‌کنند. مادران باسواد از سلامت روان بیشتر برخوردار خواهند بود و احتمال بیشتری دارد که فرزندان خود را به مدرسه بفرستند و بر کیفیت آموزش آنان نظارت داشته باشند. همچنین، حضور زنان در اقتصاد خانواده فشار مالی را بر مردان کاهش داده و مانع بروز بسیاری از تنش‌ها و خشونت‌های خانگی می‌شود.

2. اقتصادی و معیشتی

زنان توانمند می‌توانند با ایجاد کسب‌وکارهای کوچک یا مشارکت در فعالیت‌های اقتصادی، درآمد خانواده را افزایش دهند. درآمد مستقل به آنها این امکان را می‌دهد تا از وابستگی مطلق به مردان رها شده و نقش فعال‌تری در خانواده و جامعه ایفا کنند. این روند علاوه بر کاهش شکاف جنسیتی در بازار کار، در بهبود وضعیت اقتصادی کل کشور نیز اثرگذار است.

3. فرهنگی و اجتماعی

توانمندسازی زنان حامل ارزش‌های نوینی مانند برابری، احترام متقابل و همکاری اجتماعی است. در هر جامعه‌ای، زنان آموزش‌دیده اعتمادبه‌نفس بیشتری پیدا کرده و در فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی حضور فعال‌تری خواهند داشت. همچنین، شبکه‌سازی بین زنان از طریق آموزش یا کار موجب تقویت جامعه مدنی و افزایش ظرفیت کنشگری و اثرگذاری بیشتر خواهد گردید.

4. سیاسی و مدنی

اگرچه شرایط کنونی حضور زنان در عرصه سیاست رسمی را بسیار محدود کرده است، اما زنان توانمند می‌توانند در شوراهای محلی، شبکه‌های اجتماعی و فعالیت‌های مدنی در جهت پیشبرد اهداف توسعه‌ای کشور ایفای نقش نمایند، این امر از احساس بی‌قدرتی در تعیین سرنوشت افراد نیز کاسته و به سلامت عمومی جامعه کمک خواهد نمود.

5. انسجام و ثبات اجتماعی

توانمندسازی زنان با افزایش امید به آینده و ایجاد احساس ارزشمندی، از مهاجرت اجباری و ناامیدی اجتماعی می‌کاهد. زنان آموزش‌دیده و توانمند ارزش‌هایی چون صلح و مدارا را به نسل بعدی منتقل می‌کنند که این امر در بلندمدت به کاهش خشونت و افزایش انسجام اجتماعی منجر خواهد شد. افزون بر این، در شرایط بحرانی مانند جنگ یا مهاجرت، زنان توانمند نقش حیاتی در حفظ خانواده و حمایت از جامعه ایفا می‌کنند.

مطالب مرتبط
نگاهی به مخالفان و موافقان حضور زنان در جامعه افغانستان
موانع فقهی تحصیل دختران از منظر طالبان

جمع‌بندی

توانمندسازی زنان افغانستان در شرایط کنونی بیش از آنکه یک شعار توسعه‌ای باشد، ضرورتی اجتماعی و انسانی است. واقعیت موجود نشان می‌دهد که زنان افغانستان با محدودیت‌های ساختاری، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و دسترسی آنها به آموزش، بازار کار و مشارکت اجتماعی به‌شدت کاهش یافته است.

با این حال، تجربه‌های گذشته ثابت کرده که هیچ جامعه‌ای بدون مشارکت فعال زنان در مسیر توسعه پایدار قرار نمی‌گیرد. توانمندسازی زنان باید از سطح خرد و جامعه‌محلی آغاز شود؛ یعنی تمرکز بر سوادآموزی، مهارت‌آموزی و ایجاد شبکه‌های حمایتی غیررسمی، حتی در شرایط محدود. حمایت از کارآفرینی‌های کوچک، آموزش‌های آنلاین و ایجاد فضاهای امن برای تبادل تجربه، می‌تواند پایه‌های مقاومت اجتماعی زنان را تقویت کند. همچنین نقش خانواده و جامعه در تغییر نگرش نسبت به جایگاه زن حیاتی است، زیرا تغییر پایدار بدون تحول فرهنگی امکان‌پذیر نخواهد بود.

بنابراین، توانمندسازی زنان افغانستان نه یک پروژه کوتاه‌مدت، بلکه فرآیندی طولانی‌مدت است که نیازمند رویکرد بومی، استفاده از ظرفیت‌های درونی جامعه و همراهی مردان و زنان در کنار هم است. اگرچه شرایط سیاسی موجود محدودکننده است، اما زنان افغانستان با تاب‌آوری، خلاقیت و شبکه‌سازی اجتماعی می‌توانند مسیرهای جایگزینی برای حفظ هویت، دانش و استقلال خود بسازند. در نهایت، آینده افغانستان در گرو مشارکت برابر زنان و مردان است و نادیده گرفتن زنان به معنای نیمه‌کاره ماندن هرگونه تلاش برای بازسازی و توسعه این کشور خواهد بود.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

تلگرام ایکس فیس‌بوک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *