بررسی تحولات افغانستان
دور جدیدی از تحرکات سیاسی برای برقراری مذاکره بین حکومت طالبان و گروههای مخالف به راه افتاده است. اما با وجود دو قطبی موجود در فضای سیاسی افغانستان (یک قطب آن حکومت طالبان و قطب دیگر جناحهای مخالف طالبان) امیدی به موفقیت این تلاشها وجود ندارد. سطح مطالبات دو طرف، حس پیروزی حکومت طالبان، عدم مشروعیت حکومت طالبان از نگاه طرف مقابل از جمله دلایلی هستند که چشمانداز مذاکره را تیره و تار ساخته است. طبق تجربیات موجود در نظام بینالملل برای حل این معضل و به منظور موفقیت مذاکرات، نیاز به یک میانجی است که علاوه بر آشنایی با تار و پود مسائل، مورد اعتماد دو طرف نیز باشد. هر چند که نمایندگی سازمان ملل در امور افغانستان و نماینده ویژه آمریکا در حال تلاش هستند تا چنین نقشی را ایفا کنند اما این نهاد بینالمللی و این دیپلمات آمریکایی برای ایفای چنین نقشی به اندازه کافی تجربه ندارند و مزید بر آن، بحث بیاعتمادی و جانبداری هم به این دو بازیگر وارد است.
نگاهی به گذشته نشان میدهد که آمریکا در مقاطع حساس برای عملی ساختن نقشه راه خود، افراد و شخصیتهای اثرگذار را با هدف تسهیل مذاکرات وارد بازی کرده است. نمونه آن وارد کردن «ملا عبدالغنی برادر» به روند مذاکرات دوحه بود. واشنگتن برای به ثمر رساندن مذاکرات فرسایشی دوحه، تشخیص داد که ملا برادر میتواند چرخ متوقف شده مذاکرات را به گردش درآورد لذا بر پاکستان فشار وارد کرد تا ملا برادر را از زندان رها سازد و زمینه انتقال این مهره کلیدی طالبان را به قطر فراهم ساخت. به نظر میرسد که در مقطع کنونی، آمریکا به این تشخیص رسیده است که مذاکرات بین حکومت طالبان و جناحهای مخالف نیاز به یک شخصیت افغان دارد که حامی این روند باشد و توانایی میانجیگری را هم داشته باشد.
حامد کرزی شناخت کاملی از دو طرف و مطالبات آنها دارد و از طرفی به لحاظ شخصیتی و توانایی فردی در سطحی است که میتواند نقش موثری در این روند ایفا کند. کرزی از ابتدای حکومت طالبان ممنوع الخروج بود و بارها درخواست وی برای سفر به خارج از افغانستان از سوی طالبان رد شد. به احتمال زیاد ممنوع الخروج بودن حامد کرزی از افغانستان با وساطت آمریکا رفع شد و سرانجام رئیس جمهور سابق افغانستان پس از یک و نیم سال توانست به خارج از کشور سفر کند. اولین مقصد کرزی دوبی بود که در ابوظبی مذاکراتی را با برخی مقامات غربی و افغان انجام داد و سپس به آلمان سفر کرد. در آلمان وی با فضل احمد معنوی از نزدیکان احمد مسعود دیدار و گفتگو کرد و سپس به ترکیه رفته و در آنکارا با یکی از مهمترین جناح های مخالف طالبان یعنی شورای عالی مقاومت ملی برای نجات افغانستان گفتگو کرد.
هنوز نتایج این مذاکرات مشخص نیست و بعید است که پس از یک دور مذاکره اثرگذار باشد، اما بخش قابل توجهی از جناح مخالف طالبان سالها در کنار کرزی بودهاند و به رغم اختلافاتی که با وی دارند، از دیدار با کرزی استقبال کردند. مصاحبه اخیر کرزی با واشنگتن پست نشان میدهد که وی به این امر اعتقاد دارد که براندازی حکومت طالبان به مصلحت نیست بلکه باید به سراغ گفتگوهای بینالافغانی رفت. واقعیتی که بخشی از رهبران طالبان هم به آن اذعان دارند.
با وجود تلاشهای صورت گرفته برای مذاکرات بینالافغانی، پراکندگی آرا در بین مخالفان طالبان به وضوح قابل مشاهده است و به عنوان مثال در حالی که بخشی بر فدرالیسم تاکید دارند، برخی دیگر سیستم متمرکز را راه حل میدانند یا درباره گزینه نظامی در مقابل طالبان هنوز اجماع نظری وجود ندارد. از سوی دیگر در بین طالبان هم اختلاف نظر درباره بنیادیترین مسائل وجود دارد. تحصیل دختران یکی از مسائل مهمی است که دو دستگی در بین طالبان به وجود آورده است. چنین آشفتگی و پراکندگی درباره مسائل کلان در دو طرف مذاکره، شانس موفقیت مذاکرات بینالافغانی را کاهش میدهد.
کرزی سیاستمدار کارآزموده و زیرکی است و در زمان ریاست جمهوری خود به این مهم رسید که سیاست آمریکا در افغانستان مبتنی بر اولویت بخشیدن به منافع واشنگتن است تا منافع افغانستان. از این رو، امید است که با درک این مهم، بنیان مذاکرات را مبتنی بر منافع مردم افغانستان بگذارد. به دلیل سیاست متعادل وی در مسائل داخلی و خارجی، امکان حمایت کشورهای منطقه نیز از وی وجود دارد اما چنانچه کرزی منافع دیگران و مسائل قومی را مد نظر قرار دهد، حمایت منطقه و گروههای مختلف افغان را از دست خواهد داد.