شنبه 6/ 5 / 1403
جستجو
Close this search box.

بررسی تحولات افغانستان

جمعه 21 مهر / میزان بر اثر یک حمله انتحاری در شهر پل خمری مرکز ولایت بغلان افغانستان 30 تن از نمازگزاران شیعه مذهب جان خود را از دست دادند و 40 نفر دیگر زخمی شدند. گروه داعش افغانستان موسوم به داعش خراسان مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت. از بدو تاسیس داعش در افغانستان، مساجد و تجمعات شیعیان افغانستان یکی از اهداف این گروه بوده است.

پس از حاکم شدن طالبان بر افغانستان، داعش خراسان مهمترین چالش امنیتی فرا روی حکومت طالبان بود. در ماه‌های نخست حاکمیت طالبان، داعش حملات پُر تعداد و خونینی در افغانستان داشت و با حدود 30 حمله در ماه توانست در صدر تهدید امنیتی برای حاکمیت نوپای طالبان قرار گیرد. اما در کمتر از یک سال، طالبان توانست با سیاست مشت آهنین خود، داعش را به طور نسبی مهار کند و در نتیجه این سیاست، توان عملیاتی داعش به کمتر از ده عملیات در ماه رسید که در برخی از ماه‌ها این رقم به صفر هم رسید. پس از این بود که مقامات طالبان از نابودی داعش خبر دادند.

در ماه جاری (مهر / میزان) بار دیگر داعش با 3 حمله به نیروهای طالبان در شرق افغانستان و یک حمله انتحاری خونین علیه شیعیان توانست بار دیگر عرض اندام کند. حال این سئوال مطرح است که وضعیت داعش در افغانستان چگونه است؟ اگر آن طور که مقامات طالبان بارها گفته‌اند، داعش نابود شده است، این حملات را چگونه باید تفسیر کرد. واقع‌گرایی می‌طلبد که برای تبیین وضعیت داعش در افغانستان باید تمام حالات متصور را در نظر گرفت. بدین منظور سه سناریو را می‌توان مطرح کرد که شرح این سناریوها چنین است.

سناریوی سرکوبی داعش
داعش با داعیه برپایی خلافت، رقیب جدی برای حکومت طالبان محسوب می‌شود و طبیعی است که عزم طالبان بر نابودی کامل این گروه باشد. فرضیه‌هایی که از زمان جمهوریت مطرح بود مبنی بر این که طالبان و داعش همکار هم هستند، تلاش مقامات جمهوریت با اهداف سیاسی خاص بود. باید اذعان کرد که طالبان از زمان مطرح شدن گروه داعش در افغانستان، جنگ سختی را با این گروه در پیش گرفت و پس از تصاحب قدرت نیز با به راه انداختن یک جنگ بی‌رحمانه علیه داعش که قصد به چالش کشیدن حاکمیت طالبان را داشت، محو کامل این گروه را در دستور کار قرار داد.

به همین دلیل، سناریوی سرکوب داعش به عنوان یک سناریوی جدی می‌تواند مطرح باشد. شواهدی به نفع این سناریو وجود دارند؛ کمتر شدن حملات داعش در یک سال گذشته، ترور چندین تن از رهبران کلیدی و عملیاتی داعش و کشف و نابودی مراکز این گروه در نقاط مختلف افغانستان در این راستا قابل تفسیر هستند. همچنین سرکوب داعش در سوریه و عراق، تاثیر مستقیمی بر داعش خراسان گذاشت و منابع مالی این گروه محدود به افغانستان شد که با روی کار آمدن طالبان، این منابع مالی هم حذف شدند.

سناریوی سکوت راهبردی داعش
سناریوی رقیبی که در مقابل سناریوی فوق می‌تواند مطرح باشد، این است که گروه داعش با رهبری فردی زیرک به نام ثناء الله غفاری که عضویت در طالبان و نیروهای مسلح افغانستان را در کارنامه خود دارد، در مقابل حملات بی‌رحمانه طالبان راهبرد خفتگی گروه را در پیش گرفته است تا از گزند حملات طالبان در امان بماند. بر این اساس، داعش در زمان خفتگی به جای حملات پر تعداد و کم دستاورد دو راهبرد را در پیش گرفته است؛ نخست تبلیغ در فضای مجازی برای جذب نیرو و دوم حملات محدود اما پر سر و صدا.

بر این اساس افزایش تبلیغات داعش به زبان‌های مختلف در یک سال گذشته و ترور مقامات عالی رتبه طالبان مانند ترور والی بلخ و حمله به مراکز شیعیان در راستای این سناریو قابل ارزیابی هستند. لذا سناریوی سکوت راهبردی داعش هم در جای خود قابل طرح است.

مولوی محمد داود مزمل، والی طالبان در بلخ در حمله انتحاری داعش کشته شد.

سناریوی زنده اما کم رمق
این سناریو را می‌توان ترکیبی از دو سناریوی فوق در نظر گرفت. بر اساس این سناریو، داعش خراسان در نتیجه حملات بی‌امان طالبان تضعیف شده است اما از دست کم 4 هزار نیروی این گروه در افغانستان تعدادی باقی مانده است که در سلول‌های مخفی به سر می‌برند. جامعه اطلاعاتی آمریکا نیز در آخرین جمع‌بندی به این نتیجه رسیده است که حملات طالبان علیه داعش موثر بوده است و این گروه تضعیف شده است. با این وجود، داعش خراسان برای زنده نشان دادن خود و عرض اندام برای اثبات وجود هر از گاهی دست به حملات پر سر و صدا می‌زند. بازتاب این حملات در رسانه‌ها به روایت مطلوب داعش مبنی بر فعال بودن آن کمک کرده‌ و سناریوی دوم را باور پذیر کرده است. اما آنچه سناریوی دوم را تعضیف می‌کند این است که طالبان حملات بی‌رحمانه خود را علیه داعش به دلیل تهدیداتی که علیه حاکمیت این گروه دارد، هرگز کنار نخواهد گذاشت و اگر داعش منتظر زمانی برای کنار گذاشتن سیاست خفتگی است، این زمان با چشم انداز کنونی هرگز فرا نخواهد رسید.

جمع‌بندی
با توجه به تهدید داعش علیه حکومت طالبان و کشورهای منطقه و حتی فرامنطقه، درک وضعیت واقع‌بینانه از داعش خراسان ضروری است. هر چند حکومت طالبان در بُعد تبلیغاتی به سرکوب داعش اصرار دارد اما حملات گاه و بیگاه این گروه به ویژه علیه اهداف مهمی مانند جامعه شیعیان نیازمند آن است تا واقع‌بینانه با این گروه تروریستی برخورد شود. از بین سناریوهای 3گانه، سناریوی سوم که به حیات کم رمق داعش اشاره دارد، نزدیک به واقعیت به نظر می‌رسد. لازم است تا حکومت طالبان و کشورهای منطقه برای ریشه‌کن کردن کامل داعش از افغانستان همکاری نزدیکی داشته باشند و این نگرانی مهم را از افغانستان به طور کامل برطرف کنند. هر گونه غفلت یا ساده‌انگاری در این زمینه می‌تواند به احیای داعش در افغانستان منتهی شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *