بررسی تحولات افغانستان
بعد از تسلط طالبان بر افغانستان و برپایی حکومت، چهرههای سرشناس مخالف طالبان به طرق مختلفی به ابراز مخالفت پرداختند. حرکتهای مسلحانه از جمله اقداماتی بود که برخی از مخالفان به آن روی آوردند. بر همین اساس، طی دو سال گذشته دست کم 25 جبهه اعلام موجودیت کرده است که برخی از آنها با شناسنامه و رهبری فردی مشخصی هستند و برخی دیگر بدون شناسنامه و مجهول الهویه هستند. در صحنه میدان، از میان جبهههایی که اعلام موجودیت کردهاند، معدودی از آنها مانند جبهه مقاومت ملی، جبهه آزادی افغانستان و جبهه ملی آزادگان فعالیت مسلحانه داشتهاند و از سایر جبههها هیچ اثر و نشانی نیست.
اعلام موجودیت جبهه مسلحانه جدیدی در آمریکا
به تازگی تشکل دیگری با نام جبهه متحد افغانستان در ویرجینیای آمریکا اعلام موجودیت کرد که در راس آن برخی از نظامیان سابق افغانستان مانند سمیع سادات و خوشحال سادات قرار دارند. رهبران این جبهه هدف از تاسیس این جریان را بازگشت جمهوریت به افغانستان، تنفیذ دوباره قانون اساسی افغانستان مصوب سال ۲۰۰۲، بازگشت ارزشهای سیاسی و ملی، برگزاری انتخابات، تامین حقوق زنان، احترام به ارزشهای انسانی و پاکسازی افغانستان از وجود گروههای تروریستی عنوان کردند.
رشد قارچ گونه جبهههای مسلحانه
در اولین سال حکومت طالبان، جبهههای مسلحانه به طور قارچ گونه رشد کردند و هر ماه یک یا دو جبهه اعلام موجودیت کردند. از این بین، هویت معدودی از این جبهههای مسلحانه مانند جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود مشخص است و هویت سایر جبهههای مسلحانه همچنان نامشخص است. از سوی دیگر، از بین بیش از 20 جبهه مسلحانه که اعلام موجودیت کردهاند، در صحنه میدان کمتر از 5 جبهه فعالیت نظامی داشتهاند و سایر جبههها در حد همان اعلام باقی ماندند. مهمترین جبهههای فعال، جبهه مقاومت ملی و جبهه آزادی هستند.
تاثیرگذاری جبهههای مسلحانه
نگاهی به عملکرد جبهههای فعال نشان میدهد که در طول دو سال گذشته این جبههها به عنوان یک چالش امنیتی جدی برای طالبان مطرح نبودهاند. در حقیقت این جبههها با حملات پراکنده بیشتر در نقش یک مزاحم بودهاند نه یک چالش برای براندازی حکومت. عواملی متعددی بر این عملکرد ضعیف جبهههای مسلحانه اثرگذار بوده است. یکی از مهمترین عواملِ عدم موفقیت این جبههها، ناتوانی در اتحاد و انسجام بوده است. از دیگر عوامل موثر، عدم حمایت کشورهای منطقه و فرامنطقه از جبهههای مسلحانه مخالف طالبان است. تا این زمان، تمامی کشورهای منطقه حتی تاجیکستان که مقر جبهه مقاومت ملی در آن کشور است، بر عدم حمایت مالی و نظامی از جبهههای مسلحانه مخالف طالبان تاکید دارند. این سیاست را کشورهای غربی هم در پیش گرفتهاند. عدم اقبال مردم به جنگ و ترس مردم از تهدید طالبان را از دیگر عوامل عدم اثرگذاری جبهههای مسلحانه میتوان عنوان کرد.
شانس موفقیت جبهه متحد افغانستان
با وجود این که جبهههای مسلحانه مخالف طالبان حتی جبههای نظیر جبهه مقاومت ملی که در راس آن فرد خوشنام و شناخته شدهای مانند احمد مسعود قرار دارد، نتوانستهاند موفقیت خاصی حاصل کنند، شانس جبهه جدید با عنوان جبهه متحد افغانستان چقدر است؟ باید به این نکته مهم اشاره کرد که در راس این جبهه جدید دو تن از نظامیان سابق افغانستان با نامهای سمیع سادات و خوشحال سادات قرار دارند که در افکار عمومی مردم افغانستان هم به دلیل عملکرد سابق و هم به دلیل حرکاتهای خلاف عرف و شرع منفور هستند. لذا امید چندانی به جلب حمایت مردمی در داخل افغانستان از سوی این جبهه نیست. از سوی دیگر، در حالی که کشورهای همسایه افغانستان به وضوح از عدم میزبانی مخالفان مسلح طالبان خبر دادهاند، مشخص نیست که این جبهه جدید بر چه اساسی گفته است که به زودی در یکی از کشورهای همسایه مقر خود را دایر میکند؟ تنها با همین دو مسئله عنوان شده، میتوان شانس موفقیت این جبهه را پیشاپیش قضاوت کرد.
چرایی رشد قارچ گونه جبهههای مسلحانه و تاسیس جبهه متحد ملی
به نظر میرسد که از بین جبهههای مسلحانه که اعلام موجودیت کردهاند، تنها چند جبهه مانند جبهه مقاومت ملی و جبهه آزادی فعالانه در صحنه حضور دارند و بقیه جبههها اهداف سودجویانهای را دنبال میکنند. از زمان جمهوریت، در جامعه افغانستان مرسوم بود که افراد و گروهها برای عرض اندام در افغانستان دست به تشکیل احزاب سیاسی میزدند. با عوض شدن دینامیکهای افغانستان، این بار جبهه سازی برای این هدف در دستور کار افراد و گروهها قرار گرفته است. احتمالا شامه تیز رهبران جبهه متحد افغانستان تحرکاتی را در سطح بینالملل درباره افغانستان حس کرده است و برای سهم گرفتن در معادلات آینده دست به ایجاد این تشکل زدهاند.
تاسیس این جبهه و سوء استفاده از واژههای ارزشمندی که در زمان تاسیس این جبهه بیان شد، به احتمال زیاد هدفی جز سودجویی برای موسسان این جبهه ندارد.