بررسی تحولات افغانستان
درباره داعش خراسان که از سال ۲۰۱۴ میلادی در افغانستان عرض اندام کرده است، روایتهای مختلفی تاکنون مطرح شده است. در گذشته برخی پدیده داعش را شکل تغییر یافته و جهشیافته طالبان تصور میکردند. همپوشان با این فرضیه، تصور برخی دیگر این بود که طالبان برخی از فعالیتهای خود را تحت نام مستعار داعش انجام میدهد. برخی داعش را پروژه جدید پاکستان قلمداد کرده و بر این باور بودند که پاکستان با این ابزار حکومت افغانستان را تحت فشار قرار میدهد. برخی داعش را شاخه استخباراتی حکومت وقت افغانستان میدانستند که با این ابزار مخالفان و منتقدان خود را حذف میکرد. در مجموع، هر مقام و گروهی به فراخور هدف خود روایتی از داعش ارائه میکرد. در میان روایتها و فرضیههای ارائه شده درباره داعش خراسان، به تازگی ادعای تقلیلگرایانه دیگری از سوی برخی گروهها (به ویژه مخالفان حکومت طالبان) ارائه شده است مبنی بر این که عملیاتهای سرکوبگرانه حکومت طالبان علیه داعش و حمله به مخفیگاههای این گروه، چیزی بیش از درگیری بین جناحی طالبان نیست. در واقع این ادعای تقلیلگرایانه در پی این است که نشان دهد طالبان پس از سرکوب نیروهای سرکِش خود بر آنها برچسب داعش میزند و بر تصفیه حسابهای داخلی خود عنوان عملیات علیه داعش میگذارد.
به صورت کلی میتوان چند دلیل بر رد این ادعا اقامه کرد. نخست، رفتارشناسی داعش در افغانستان نشان میدهد که این گروه تحت نام «دولت اسلامی ولایت خراسان» از چندین سال بدینسو با طرح و برنامه اهدافی را دنبال میکند. دوم، داعش از همان ابتدا سرناسازگازی با طالبان داشت و مخالفت این دو گروه با یکدیگر عیانی است که حاجت به بیان ندارد. سوم اگر عملیاتهای طالبان علیه مراکز داعش را درگیریهای بینجناحی پنداریم، حملات انتحاری را که داعش به عهده میگیرد، چه نام بگذاریم؟ به خصوص این که داعش ویدئو و تصاویر عاملان انتحاری خود را منتشر میکند. علاوه بر اینها، به دلیل انسجام قدرتمندی که بین طالبان وجود دارد، اولاً احتمال سرکشی و تمرد در میان اعضای طالبان در این حد نیست که به طور مکرر صورت پذیرد و در ثانی در صورت سرکشی و تمرد برخی از اعضای این گروه، گزینهها و ابزارهایی که نیاز به حذف به این میزان هیاهو نباشد، وجود دارد.
عملیاتهای طالبان در محیط شهری چه توجیهی دارد؟ پس از این که طالبان سلطه جغرافیایی داعش بر شرق افغانستان را پایان داد، عدم توازن قوا بین این دو جریان سبب شد که داعش به تاکتیک حملات پارتیزانی در جغرافیای شهری روی آورد چرا که به دلیل تسلط استخباراتی طالبان بر محیط روستایی، امکان لانهگزینی داعش در محیط شهری بیشتر است. از سویی دیگر، اهداف مورد نظر داعش در محیط شهری متعدد و متنوع است و به لحاظ رسانهای بُرد آن بیشتر از محیط روستایی است. به همین دلیل عملیاتهای طالبان علیه مراکز اختفای داعش در شهرها افزایش یافته است.
به دلیل اهمیت خطر داعش خراسان، تمام نگاهها معطوف به این گروه است و در نتیجه حضور و فعالیت دیگر گروههای مخالف حکومت طالبان تحت الشعاع داعش قرار گرفته است. به همین دلیل برخی گروهها و جریانهای مخالف طالبان، با هدف ارتقاء جایگاه خود در انظار، نگاه تقلیلگرایانهای را درباره داعش خراسان طرح و انتشار میدهند. حال آن که این روایت نادرست، یک تهدید بالفعل و آشکار علیه افغانستان و کشورهای منطقه را به سطح نازلی تقلیل میدهد که تبعات خطرناکی دارد.
گروههای مخالف طالبان بر این باور هستند که کشورهای منطقه به این دلیل این حکومت طالبان را تحمل میکنند که سپری علیه داعش شده است. نگاه واقعبینانه به این مسئله، نشان میدهد که حکومت طالبان در خط مقدم نبرد با داعش خراسان قرار دارد. طالبان به عنوان یک مانع و سپر توانسته است تا حد زیادی رشد داعش خراسان را متوقف کند و با کشف و نابودی لانههای این گروه، فرصت و زمینه فعالیت گسترده را از این گروه تروریستی سلب کرده است.