بررسی تحولات افغانستان
پس از روی کار آمدن مجدد طالبان در افغانستان، کشورهای منطقه به دلایل مختلفی مسیر تعامل با حکومت دفاکتو را در پیش گرفتند. ازبکستان همسایه شمالی افغانستان که پیش از این در تحولات افغانستان بازیگر حاشیهای محسوب میشد، در حال حاضر به یکی از بازیگران کلیدی در مسیر تعامل با حکومت طالبان تبدیل شده است. میتوان ادعا کرد که ازبکستان در بین کشورهای منطقه نقش پیشرو را در مسیر تعامل با افغانستان پسا جمهوریت ایفا میکند.
سفرهای متعدد مقامات تاشکند به کابل از جمله سفر نخست وزیر ازبکستان به افغانستان و طیف وسیعی از توافقات و اقدامات اقتصادی، سیاسی و امنیتی بین دو کشور که آخرین موارد افتتاح «مرکز تجارت بینالمللی ترمذ» موسوم به «بازار مشترک افغانستان و ازبکستان» و موافقت تاشکند با پذیرش سفیر حکومت طالبان هستند، حکایت از حرکت پر شتاب ازبکستان به گسترش روابط با حکومت طالبان دارد.
سرعت عمل ازبکها در اتخاذ و تطبیق سیاست خارجی تعاملی با حکومت طالبان با سایر کشورهای منطقه متفاوت است. به نظر میرسد این سیاست خارجی تاشکند در قبال کابل، بر اساس سه حلقه منافع ملی، تحولات میدانی افغانستان و سیاست قدرتهای کلان نظام بینالملل از جمله آمریکا اخذ شده است. بر همین اساس، ازبکستان با کنار نهادن چالشهای بین دو کشور، با محور قرار دادن همکاریهای اقتصادی در تصدد تثبیت جایگاه خود در افغانستان جدید است.
در دهه 90 میلادی، ازبکستان بر علیه طالبان از نیروهای ائتلاف شمال (جبهه ضد طالبان) حمایت میکرد اما این موضع سبب نشد که این کشور ایستایی بر گذشته را ادامه دهد. مقامات ازبکستان با رصد دقیق تحولات افغانستان در دو دهه گذشته دریافتند که صحنه افغانستان در حال عوض شدن است و به همین دلیل، پیش از به قدرت رسیدن طالبان، مذاکرات با دفتر سیاسی طالبان در دوحه را آغاز کردند. مبتنی بر مذاکرات از قبل انجام شده و روشن شدن رویکردهای کلان حکومت طالبان به ویژه در قبال همسایگان، دولت شوکت میرضیایف رویکرد عملگرایی را در سیاست خارجی خود در قبال افغانستان در پیش گرفت.
پرهیز از ادبیات سیاسی تنشزا و یک صدایی سیاست خارجی
ازبکستان با پرهیز از ادبیات تنش آفرین در روابط تاشکند با حکومت طالبان تلاش کرده است ادبیات سیاسی مبتنی بر تقویت روابط را در پیش گیرد. در بررسی سخنان رئیس جمهور ازبکستان در مجامع بینالمللی، درخواست برای افزایش کمکهای بشردوستانه به افغانستان، ادغام افغانستان در آسیای مرکزی، از سرگیری گفتگوهای سازمان همکاری شانگهای ـ افغانستان و آزادسازی داراییهای خارجی افغانستان بارز و برجسته هستند. در گفتگوهای دوجانبه با مقامات طالبان، دیپلماتهای ازبک نیز ادبیاتی را به کار گرفتهاند که به تقویت همکاری اشاره دارد و از واژهها و جملاتی که عامل حساسیتزایی میشود، تا حد امکان پرهیز کردهاند.
نکته حائز اهمیت دیگر، یک صدایی دولت میرضیایف و تا حدی جامعه کارشناسی این کشور در قبال حکومت طالبان است. هر چند نقدهایی از سوی رسانهها و کارشناسان ازبک به حکومت طالبان وارد شده است اما دائره این نقدها مشخص بوده و هدف از آن تخریب روابط نبوده است. این در حالی است که دولت ازبکستان با چالش آب (کانال قوش تپه) و تهدید امنیتی (حرکت اسلامی ازبکستان و داعش خراسان) از جانب افغانستان مواجه است. ازبکها به جای طرح این دو چالش در سطح آشکار و اجازه دادن به دیگران تا آن را دستمایه تخریب روابط قرار دهند، چالش آب و امنیت را در سطح غیر آشکار پیگیری کردهاند و اطمینان خاطر دارند که سیاست وابستگی متقابل راه حلی برای این چالشها خواهد بود.
محور قرار دادن اقتصاد
ازبکستان که به صورت دوگانه محصور در خشکی است، برای دسترسی به آبهای بینالمللی گزینههای معدودی دارد. از بین گزینههای موجود، افغانستان یک مسیر ترانزیتی حیاتی به سمت بندر چابهار و بندر عباس در ایران و بنادر گوادر و کراچی در پاکستان است. شرط رسیدن به این بنادر عبور از افغانستان است و بر این اساس ازبکستان پروژههای مسیر ترانزیتی حیرتان – کابل، راه آهن استراتژیک ازبکستان ـ افغانستان ـ پاکستان (ترانس افغان) و مرکز تجارت بینالمللی ترمذ را در دست اقدام دارد یا تکمیل کرده است.
از سوی دیگر ازبکستان سودای تبدیل شدن به قطب ترانزیتی را در سر دارد و در صدد است تا به محل گذر مسیرهای تجاری آسیای جنوبی و ابرقاره اوراسیا بدل شود. اجرای پروژههایی مانند ترانس افغان میتواند ازبکستان را به یک مرکز ترانزیتی مهم در کریدور شمال ـ جنوب و شرق ـ غرب بدل کند. کشورهایی مانند روسیه و قزاقستان هم از این طرح ازبکستان حمایت میکنند. همچنین راه آهن چین ـ قرقیزستان ـ ازبکستان این پتانسیل را دارد که در هم آمختن با این کریدور، روند تحول اقتصادی ازبکستان را تسریع کند. بنابراین ژئواکونومیک افغانستان برای تحقق رویای تبدیل شدن ازبکستان به قطب ترانزیتی برای تاشکند اهمیت فوقالعادهای دارد.
از سوی دیگر یک افغانستان با ثبات میتواند بازار و شریک اقتصادی مهمی برای ازبکستان باشد. معادن بکر افغانستان، بازار مصرفی 40 میلیونی این کشور، نیاز افغانستان به حاملهای انرژی و محصولات کشاورزی ارزان افغانستان، در کنار امکان رشد اقتصادی این کشور با پروژههای در دست اجرا همه میتوانند، محرکههای مهمی در نگاه ازبکستان به افغانستان به عنوان یک شریک اقتصادی نقش داشته باشند. حجم تجارت دو کشور در حال رشد است و به رقم 784 میلیون دلار رسیده است.
جمعبندی
ازبکستان با وجود حضور جنگجویان حرکت اسلامی ازبکستان در افغانستان (که البته تحت کنترل حکومت طالبان قرار دارند) و نیز احداث کانال آبی قوش تپه توسط طالبان، میتوانست سیاست عدم تعامل با حکومت طالبان را در پیش گیرد. اما مقامات تاشکند بر اساس راهبردهای کلان این کشور، مسیر تعامل فعال را در دستور کار قرار دادند و از محور قرار دادن موضوعات چالشی اجتناب کردند. ازبکها با در نظر گرفتن 3 عامل ادبیات سیاسی فارغ از تنش، یک صدایی در سیاست خارجی و محور قرار دادن اقتصاد در روابط، توانستهاند به خوبی در مسیر راهبرد ترسیم شده حرکت کنند و چشمانداز مثبتی برای ازبکستان در افغانستان متصور است.