بررسی تحولات افغانستان
مختصات قدرت در افغانستان نشان میدهد که ماهیت قدرت سیاسی در این کشور قومی- قبیلهای است. در این جدال قدرت، از عنصر زبان به عنوان شاخصترین تمایز و نماد هویت قومی در تاریخ تحولات این کشور استفاده شده است. دادههای پژوهشی نشان میدهد که تقابل زبانی با پشتوانه حکومتی در افغانستان، برای نخستینبار توسط حلقات فکری پیرامون نظام سلطنتی امان الله خان با الگوگیری از پان ترکسیم و پان عربیسم بعنوان یک حرکت نرم فرهنگی پان پشتونیسم از طریق انتشار مقالات سراج الاخبار آغاز شد.
تلاش برای جایگزینی زبان پشتو به عنوان زبان دیوانی و دولتی به جای زبان فارسی از همین زمان آغاز شد و بنا به مستندات تاریخ، در دوره نادر شاه و ظاهر شاه وارد مراحل تندتری گردید. این تقابل آرام و ریشهای، زمانی در افغانستان کاملا تبدیل به نماد منازعه قومی شد که براثر تحولات تاریخی، قدرت رسمی سیاسی به صورت انحصاری در دست حاکمان پشتون قرار گرفت.
رفتارشناسی حکومت طالبان در قبال زبان فارسی
بررسیها نشان میدهد که طالبان از اولین روزهای آغاز حاکمیت مجدد در افغانستان اقدام به طرد و کنار زدن زبان فارسی در افغانستان کرد. زبان فارسی از اغلب لوحه/تابلوهای نهادهای مهم دولتی حذف شد و اطلاعرسانی از سوی سخنگویان بیشتر با زبان پشتو صورت میگرفت. به رغم این اقدام طالبان در نخستین سال حکومتداری، در دومین سال، طالبان اقدام و رفتار بارزی در پایتخت و یا ادارات افغانستان انجام نداد که دلالت آشکار بر ستیز با زبان فارسی داشته باشد. در این مدت دفاتر مطبوعاتی بخشهای مختلف حکومت طالبان از جمله وزارت خارجه، انتشار مطالب به زبان فارسی را عملیاتی ساختند. با این وجود، جامعه نخبگان حوزه زبان فارسی درباره وضعیت زبان فارسی در افغانستان ابراز نگرانی میکنند.
دلیل اصلی نگرانی نخبگان حوزه زبان فارسی
در طول دو سال حاکمیت طالبان بر افغانستان، برخی از مقامات طالبان از سخنرانی به زبان فارسی امتناع میکنند. حال آن که پیش از این و در دوران جمهوریت، مقامات پشتو زبان حکومت ، تلاش میکردند که بخشی از سخنرانی خود را به زبان فارسی ایراد کنند. چرا که درصد قابل توجهی از مردم افغانستان به زبان فارسی سخن میگویند. این اقدام مقامات طالبان میتواند یک زمینه تهدیدزا باشد چرا که امتناع از فارسی سخن گفتن این مقامات طالبان، ممکن است از سوی برخی مجموعههای مخالف زبان فارسی به عنوان سیگنال تلقی گردد. این احتمال وجود دارد که برخی مجموعههای فارسیستیز، این اقدام را سیگنالی برای طرد و یا حذف زبان فارسی تفسیر کنند و علیه زبان فارسی با جرئت بیشتری وارد عمل شوند.
اقدام استراتژیک اخیر طالبان در قبال زبانهای ملی
سؤال دیگری که در این راستا مطرح میباشد، این است که حکومت طالبان با درک این وضعیت، چه راهکاری را در قبال حمایت از زبان های ملی و محلی باید روی دست گیرد؟ به نظر میرسد که حکومت طالبان درک مستقیم از وضعیت تعارضات فرهنگی و زبانی در افغانستان دارد و به احتمال زیاد به همین سبب است که ملا محمد حسن آخوند نخست وزیر طالبان، حکم ایجاد «شورای عالی زبانهای افغانستان» را صادر کرده است. در این حکم تصریح شده است که هدف اصلی از ایجاد این شورای عالی حکومتی، «غنیسازی و معیاریسازی» زبانهای افغانستان میباشد.
به رغم آن که نخستین جلسه این شورا با حضور مسؤلان بلند پایه حکومتی برگزار شده است ولی در این مورد هیچگونه دستور کار مشخصی تهیه نشده است تا با استناد به آن بتوان چشم انداز و یا تبعات فعالیت این شورای حکومتی را به طور مستدل تحلیل و بررسی کرد.
آنچه که بازهم به رغم زمینههای مثبت احتمالی، تاحدودی میتواند مایه نگرانی باشد این است که بحث «معیاریسازی زبان» در حوزه زبان فارسی پیشینه چندان مثبتی ندارد و در سالیان گذشته بسیاری از کلمات و واژههای مورد نیاز و بهروز، به اتهام فارسی بودن و یا ایرانی بودن، از ساختار زبان فارسی در افغانستان حذف شدند.