بررسی تحولات افغانستان
روز چهارشنبه ۱۱ سپتامبر برابر با 21 شهریور/سنبله، «تیموتی بروچت» نایب رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا اعلام کرد که قطعنامه 1433 برای حمایت از روند وین و مخالفان طالبان به تصویب رسیده است. این قطعنامه با تروریستی عنوان کردن حکومت طالبان، تأکید میکند که مجلس نمایندگان آمریکا از روند وین به عنوان جریانی که مخالفان سیاسی طالبان را گرد هم آورده است، حمایت میکند.
در قطعنامه مجلس نمایندگان آمریکا به موارد مختلف اشاره شده است اما از جمله نکات قابل توجه این است که این قطعنامه مدعی شده است که حکومت طالبان به دلیل نقض حقوق شهروندان افغانستان و پناه دادن به گروههای تروریستی، در تضاد با موازین بینالمللی قرار گرفته است.
این قطعنامه مجلس نمایندگان آمریکا، حضور مخالفان طالبان را در روند وین، به عنوان چراغ امید برای همه گروههای مخالف طالبان خوانده و تأکید کرده است که مجلس نمایندگان از نشست وین به عنوان یک پلتفرم برای متحد کردن همه گروههای مخالف طالبان حمایت میکند. مجلس نمایندگان آمریکا از دولت این کشور خواسته تا فعالانه در روند وین مشارکت کرده و از آن حمایت کند.
در این راستا، این سئوال مطرح میشود که مجلس نمایندگان آمریکا با چه هدف و رویکردی این قطعنامه را به تصویب رسانده است؟ در پاسخ باید گفت بازی آمریکا در این در منطقه جغرافیایی از جهان و همچنین در افغانستان پیچیده است و همین پیچیدگی باعث فریب رهبران و سیاستمداران پیشین افغانستان در نظام جمهوریت گردید. بر اساس شواهد موجود، هنوز هم برخی رهبران سیاسی در تبعید به سیاستهای پیچیده آمریکا چشم امید بستهاند.
رفتارهای مجلس نمایندگان آمریکا را میتوان به نحوی بیانگر رفتار سیاسی دولت آمریکا نیز دانست. بعید به نظر میرسد که نمایندگان این مجلس بدون رضایت نسبی دولت و سرویسهای امنیتی آمریکا این قطعنامه را تصویب کرده باشد. تصویب این قطعنامه در حالی صورتی گرفت که قرار است نوعی رابطه سیاسی میان جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود و کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا نیز شکل بگیرد و به وجود بیاید.
به طور کلی در معنا شناسی رفتارهای آمریکا در قبال افغانستان، رقابت بین روسیه و آمریکا باید به عنوان یک شاخص در نظر گرفته شود. روسیه در سه سال گذشته، طی یک سیاست دوگانه همزمان با حمایت از حکومت طالبان، از طریق پارلمان روسیه یک کانال ارتباطی را با احمد مسعود رئیس جبهه مقاومت ملی ایجاد کرد. با همین ابتکار، در شهریور سال قبل، سرگئی ميرونوف، رهبر حزب عدالت و معاون پارلمان فدراسيون روسيه از احمد مسعود رهبر جبهه مقاومت برای سفر به مسکو دعوت کرد. اکنون و یک سال بعد از دعوت مسکو، در یک حرکت مشابه، مجلس نمایندگان آمریکا با ایجاد رابطه با احمد مسعود و جبهه مقاومت ملی، قطعنامهای را در حمایت از مخالفان طالبان و حمایت از روند وین صادر کرد.
بررسی وضعیت سیاسی در سه سال گذشته نشان میدهد که کشورهای غربی با آن که حکومت طالبان را به رسمیت نشناختهاند، اما همچنان با حکومت افغانستان تعامل محدود دارند. در تازهترین مورد، انگلیس، آلمان و نروژ اعلام کردند که بنا به درخواست حکومت طالبان، برخی مقرهای دیپلماتیک افغانستان را در که توسط دیپلماتهای حکومت پیشین افغانستان اداره میشد، مسدود خواهند کرد.
با وجود این، غرب به رهبری آمریکا، نتوانسته است تمام خواستههای خود را به حکومت طالبان تحمیل کند. به عبارتی دیگر، حکومت طالبان تاکنون تلاش کرده است که نوعی توازن در روابط را بین کشورهای غربی و کشورهای منطقه برقرار کند.
به نظر میرسد که این وضعیت سبب شده است تا آمریکا از طریق اعمال رفتارهای تحریکآمیز از جمله قطعنامه مجلس نمایندگان، طالبان را وادار به عکس العمل نماید و همزمان برای تحولات آینده در افغانستان و منطقه، وارد بازی دوگانه شود. براساس تجربههای گذشته، بازیگرانی که در قضایای افغانستان بازی دوگانه انجام دادهاند نقش و جایگاه خود را در تحولات غیر مترقبه افغانستان حفظ کردهاند.
سئوال دیگر این است که چرا مجلس نمایندگان آمریکا در حمایت از مخالفان طالبان به برجستهسازی روند وین تأکید دارد؟ پیشینه شناسی روند وین نشان میدهد که این روند به عنوان یک سناریو از جانب بازیگران غربی در قبال تحولات افغانستان روی دست گرفته شد. رفتارشناسی حامیان و میزبانان غربی نشان میدهند که آنها در صدد بودند تا از طریق میزبانی «مؤسسه مطالعات امور بینالمللی» اتریش آدرسی غیر سیاسی را در یکی از کشورهای اروپایی برای مجموعه مخالفان طالبان فراهم کنند تا در آینده بتواند از آن استفاده لازم را بکنند.
نکته ظریف اینجا است که نخستین نشست وین از لحاظ زمانی پس از برگزاری نشست فرمت مسکو صورت گرفت. این توالی و همزمانی نشست وین تا سال جاری همزمان با نشست دوحه 3 نیز صورت گرفت. این شیوه عمل، بیانگر آن است که کشورهای غربی در صدد بودند تا روند وین به موازات فرمت مسکو و روند دوحه، تبدیل به یک پلتفرم جدید شود.
اما آیا روند وین پتانسیل تبدیل شدن به یک روند رقیب برای فرمت مسکو و دیگر روندها را دارد؟
نگاهی دقیق به روند وین نشان میدهد که مجموعه مخالفان طالبان حاضر در این روند، هر چند که دارای پتانسیل بالقوه هستند ولی به دلیل سیاستهای پارادوکسیکال درونی، زمینه تبدیل شدن به یک روند متحد و منسجم را دارا نیستند. علاوه بر این، تحولات افغانستان مدتی مدید است که از وضعیت داخلی و ملی خارج شده و بازیگران منطقهای و بینالمللی در شکلگیری تحولات افغانستان نقش و جایگاه غیر قابل انکاری را کسب کردهاند.
سئوال مطرح دیگر این است که قطعنامه مجلس نمایندگان آمریکا در حمایت از روند وین و مخالفان طالبان تا چه اندازه امکان اجرایی شدن را در دولت آمریکا دارد؟ در پاسخ به این سئوال میتوان گفت که سیاست آمریکا در قبال افغانستان تابع متغیرهای متعددی است. یکی از این متغیرهای مهم، رقابت جدی بین آمریکا و قدرتهای رقیب منطقهای آن از جمله روسیه است.
طبق شواهد، رقابت بین قدرتها در حال حاضر به حدی نرسیده است که منجر به تجهیز مخالفان طالبان برای یک جنگ تمام عیار دیگر در افغانستان شود. تنها نکتهی که قابل توجه این است که رقبای درگیر در قضایای افغانستان، تلاش دارند از مخالفان طالبان به عنوان ابزار فشار استفاده کرده و آنها را به عنوان آلترناتیو حفظ کنند. علاوه بر این، بسیاری از سیاستهای آمریکا در قبال وضعیت افغانستان یک رفتار واکنشی است.
تا هنوز عکسالعمل حکومت طالبان و کشورهای درگیر در مسئله افغانستان در قبال قطعنامه مجلس نمایندگان آمریکا مشخص نشده است تا اقدام بعدی آمریکا قابل پیشبینی باشد. با این نگاه، شانس اجرایی شدن این قطعنامه در وضعیتی مبهمی قرار دارد.
نکته قابل توجه این است که منبع اصلی قدرت اپوزیسیون حکومتهای افغانستان، همواره افکار عمومی و حمایت مردمی در داخل این کشور بوده است. از سویی دیگر، جایگاه آمریکا به دلیل دو دهه سیاست نادرست این کشور در افغانستان، در بین مردم افغانستان از بین رفته و حتی تبدیل به نفرت شده است. با این نگاه، هر نوع حمایت آمریکا از اپوزیسیون حکومت طالبان به جایگاه اپوزیسیون لطمه جدی وارد خواهد کرد.