بررسی تحولات افغانستان
ملا عبدالغنی برادر معاون اقتصادی نخست وزیر حکومت طالبان و از رهبران شناخته شده جنبش طالبان در سطح بینالملل، در رأس یک هیئت بلند پایه وارد تهران شده است. قرار است ملا برادر و هیئت همراه وی ضمن دیدار با مقامات جمهوری اسلامی ایران از مناطق مهم اقتصادی و ترانزیتی ایران دیدار و با سرمایهگذاران ایرانی گفتگو کنند. سفر این مقام برجسته حکومت طالبان در رأس یک هیئت بلند پایه به جمهوری اسلامی ایران دارای اهداف و پیامهایی است که در این یادداشت به سه مورد مهم آن اشاره میشود.
پیام سیاسی
در شرایطی که تحولات خاورمیانه مخصوصا جنگ غزه بر تمام مناسبات سیاسی منطقه و جهان تأثیر عمیقی گذاشته است، بدیهی است که سفر ملا برادر معاون نخست وزیر حکومت طالبان در چنین شرایطی به ایران، در نگاه بازیگران تحولات خاورمیانه از جمله آمریکا، سفر معناداری تفسیر خواهد شد. از این نگاه، زمانبندی این سفر در چنین شرایطی، دیدگاه مشترک ایران و حکومت طالبان را در قبال حمایت از مقاومت فلسطین و تحولات منطقه، بیشتر برجسته و تقویت میکند.
علاوه براین، سفر ملا برادر به جمهوری اسلامی ایران در حالی انجام میشود که دولت پاکستان بدون توجه به تقاضای حکومت افغانستان، اخراج اجباری بیش از یکونیم میلیون پناهنده افغانستان را با استفاده از نیروی پلیس آغاز کرده است.
با این نگاه، واضحترین پیام سفر ملا برادر به تهران این است که حکومت طالبان، تقویت حسن همجواری خود با ایران را در هر شرایطی پیگیری خواهد کرد. بررسی رفتارهای طالبان در دو سال گذشته نیز تأیید میکند که به جز برخی تنشهای موردی میان مرزبانان دو کشور، در سطح کلان، رهبری حکومت طالبان پیوسته نوعی راهبرد تعاملگرایانه را با جمهوری اسلامی ایران دنبال کرده است.
اهداف اقتصادی
بررسیها نشان میدهد که حکومت طالبان در قبال وضعیت ناپایدار اقتصادی افغانستان به سه واقعیت مسلم رسیده است. نخست، منابع و درآمدهای داخلی افغانستان به رغم کاهش فساد مالی و اداری، قادر بر حل بحران اقتصادی این کشور نیست. دوم، طالبان نتوانست مانند دولت پیشین افغانستان، کمکهای بلاعوض منطقهای و بینالمللی را جذب کند. سوم، وابستگی افغانستان به مسیر ترانزیتی پاکستان در تجارت منطقهای، حکومت طالبان را بیش از نظام گذشته تحت فشارهای غیرقابل پیشبینی از سوی پاکستان قرار داده است.
با این سه واقعیت، حکومت طالبان تلاش دارد تا ورشکستگی اقتصادی و مالی افغانستان را از دو طریق حل و جبران کند؛ نخست این که سرمایهگذاران کشورهای منطقه را برای سرمایه گذاری در استخراج معادن و توسعه زیرساختهای افغانستان جذب کند و دوم برای اتصال افغانستان در کریدور ترانزیت منطقهای یک راه مطمئن را به عنوان بدیل پاکستان برگزیند.
با این نگاه، تنها کشوری که هم ظرفیت فنی و هم علاقه سرمایهگذاری در افغانستان را دارد، بخش دولتی و خصوصی ایران است. نزدیکی جغرافیایی و مشترکات فرهنگی علاوه برآن که هزینههای سرمایهگذاری ایران را در افغانستان کاهش میدهد به همان میزان برای حکومت طالبان نیز بدون چالش میباشد.
از سوی دیگر، ارزیابیهای کارشناسی از نقش و اهمیت بندر چابهار به وضوح این نکته را میرساند که این بندر در رشد اقتصادی هر دو کشور ایران و افغانستان نقش کلیدی دارد. خط ریلی و جادهای که از مبدأ بندر چابهار آغاز میشود، با اتصال به راه آهن خواف- هرات و سپس جاده ترانزیتی افغانستان و ادامه این شریان ترانزیتی تا آسیای مرکزی، چین و روسیه، میتواند افغانستان و ایران را در کریدور شمال- جنوب مدغم سازد. این در حالی است که تلاش پاکستان، وابسته نگهداشتن افغانستان به مسیر ترانزیتی خود است.
به نظر میرسد که رویکرد رفتاری پاکستان در قبال افغانستان، حکومت طالبان را بیش از گذشته بر همکاریهای تجاری و ترانزیتی میان ایران و افغانستان مصمم کرده است و سفر ملا برادر در رأس یک هیئت بلند پایه اقتصادی به ایران دلالت واضح بر این موضوع دارد.
اهداف فنی و مدیریتی
به احتمال زیاد حکومت طالبان به دلیل مشترکات فرهنگی، تاریخی، زبانی و دیگر موقعیتهای مشترک، علاقهمند است تا از الگوهای مدیریتی و پیشرفت ایران در زمینههای مختلف اقتصادی، مالی، مدیریتی و صنعتی، الگوبرداری کند. سفر ملا برادر و هیأت همراه وی به ایران در راستای تحقق این اهداف از آنجا قابل اطمینان است که دولت ایران بارها برای آموزش و تطبیق این الگوهای موفق تجربه شده، با حکومتهای افغانستان ابراز همکاری و علاقهمندی کرده است.
تجربه موفق جمهوری اسلامی ایران در دستیابی به استقلال اقتصادی با وجود چند دهه تحریم از سوی آمریکا و کشورهای غربی، میتواند الگویی برای بسیاری از کشورها از جمله افغانستان باشد.