جمعه 7/ 10 / 1403
جستجو
Close this search box.

بررسی تحولات افغانستان

دولت روسیه در عین حال که به خروج آمریکا و تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، نگاه موافقی داشت اما درباره نحوه تعامل با حکومت طالبان تا مدتی سیاست صبر و نظارت را در پیش گرفت و پس از آن اقدام به اتخاذ راهبرد جدیدی کرد.

روسیه تا سال 1402، جز برگزاری نشست فرمت مسکو و دید و بازدیدهای رسمی با مقامات حکومت طالبان، به هیچ نوع اقدام و یا تعامل معنادار با حکومت طالبان دست نزد. پس از نشست دوحه 2 در بهمن ‌ماه/دلو 1402، دولت روسیه عملا در راستای تعامل و حمایت از حکومت سرپرست طالبان، وارد مرحله جدید و عملیاتی سیاست خود شد. روسیه نه تنها از عدم مشارکت نماینده طالبان در نشست دوحه استقبال و حمایت کرد بلکه از دیدار با نمایندگان جامعه مدنی افغانستان در نشست دوحه 2، خودداری کرد.

روسیه با این اقدام دو پیام متفاوت را به حکومت طالبان و مخالفان طالبان ابلاغ کرد؛ پیام روسیه به مخالفان طالبان این بود که برخلاف غرب و آمریکا نمی‌خواهد جایگاه و نقش رهبران سنتی افغانستان را با بازیگران جوان تحت عنوان نمایندگان جامعه مدنی تعریف شده از جانب آمریکا، معاوضه کند. اقدام قابل توجه روسیه، آغاز پروسه حذف طالبان از فهرست گروه‌های ممنوعه بود و همچنین سطح تعامل دیپلماتیک با حکومت طالبان را تا آنجا افزایش داد که وزیران تجارت، تحصیلات عالی، کار و امور اجتماعی و همچنین آموزش و پرورش افغانستان را به روسیه دعوت کرد.

تحلیلگران این نوع اقدامات روسیه را مقدمه‌سازی برای شناسایی رسمی حکومت طالبان تفسیر می‌کنند. حتی اگر این فرضیه درست نباشد، اما قابل درک است که مسکو برای حفظ همسویی حکومت طالبان با مسکو، در حال دادن امتیازات سیاسی به کابل است.

در مجموع، از پاییز 1402 تاکنون، سطح تعامل روسیه با حکومت طالبان گسترش قابل توجهی یافته است. روسیه علاوه بر آغاز پروسه حذف گروه طالبان از لیست گروه‌های ممنوعه و افزایش سطح روابط دیپلماتیک، از لحاظ اقتصادی نیز تلاش دارد تا همکاری‌های اقتصادی خود را با حکومت طالبان ارتقا دهد. تلاش روسیه برای عضویت حکومت طالبان در سازمان شانگهای و حمایت از طرح‌های ترانزیتی منطقه‌ای مانند اتصال افغانستان به شبکه ریلی منطقه‌ مانند راه آهن ترانس افغان و انتقال انرژی آسیای مرکزی از مسیر افغانستان مانند کاسا هزار و تاپی، تاحدودی موازنه را بین حمایت‌های مالی روسیه و آمریکا از حکومت طالبان برقرار می‌سازد.

روسیه در آخرین نشست فرمت مسکو، وزیر خارجه حکومت طالبان را هم دعوت کرد.

روسیه در مسیر تعامل با حکومت طالبان علاوه بر ظرفیت خود، از ظرفیت دولت‌های متحد خود در حوزه آسیای مرکزی نیز بهره می‌گیرد. آسیای مرکزی به عنوان حیات خلوت روسیه، در معرض تهدید گروه‌های تروریستی قرار دارد و حمله خونین گروه تروریستی داعش به سالن کنسرت موسیقی در روسیه، این خطر را بیش از پیش محرز ساخت. لذا تهدیدات مشترک و همسویی منافع اقتصادی سبب شده است که کشورهای آسیای مرکزی خود را با سیاست روسیه در قبال افغانستان همسو سازند.

علاوه بر این، همزمان با صف‌آرایی غرب و آمریکا از قلمرو اوکراین در برابر روسیه، مسکو حضور مجدد آمریکا و غرب را در افغانستان یک خطر جدی می‌پندارد. از این منظر، روسیه نگران است که با سیطره سیاسی مجدد آمریکا بر افغانستان، فرضیه‌ ادغام گروه‌های تروریستی منطقه در افغانستان و ترانزیت آنها از معبر زمینی افغانستان به حوزه امنیتی روسیه در آسیای مرکزی، محقق شود. اظهارات مقامات امنیتی و نظامی روسیه نشان می‌دهند که این فرضیه از سوی روسیه جدی تلقی می‌شود. اخیرا مقامات ارشد امنیتی روسیه مانند وزیر دفاع روسیه و سرگی شایگو، دبیر شورای امنیت روسیه در یک نشست رسمی در قزاقستان، درباره تجمیع گروه‌های تروریستی و ایجاد اردوگاه‌های آموزشی به منظور تهدید آسیای مرکزی ابراز نگرانی کرده‌اند.

در چنین وضعیتی، راهبرد سیاسی دولت روسیه این است که با افزایش سطح تعامل با حکومت طالبان، انگیزه حکومت طالبان را در تعامل با آمریکا کاهش دهد و از این طریق، زمینه حضور مجدد آمریکا را در افغانستان سلب کند. این راهبرد روسیه اما با یک چالش مواجه است. چالش حل نشده در چشم انداز آینده تعامل روسیه با حکومت طالبان این است که در صورت عزم جدی آمریکا برای تعامل همه جانبه با طالبان، آیا واقعا حکومت طالبان روسیه را بر آمریکا ترجیح خواهد داد؟ پاسخ این سئوال با تردید روبرو است که ریشه در سیاست‌های آمریکا در قبال منطقه دارد. آنچه که عیان می‌باشد، این است که دولت روسیه در مواجهه با این سئوال بزرگ، عملا جانب احتیاط را در پیش گرفته است. سیاست گام به گام و راهبرد دوگانه روسیه با تحولات افغانستان و تعامل همزمان و نسبی با حکومت طالبان و مخالفان طالبان، دلالت بر مبهم و پیچیده بودن چشم‌انداز سیاست آینده افغانستان دارد.

در چنین وضعیتی، واقعیت و اقتضای شرایط آن است که دولت روسیه راهبردهای خود را در قبال تحولات کلان افغانستان با اراده و ساختار کلان منطقه‌ای هماهنگ کند و در راستای حل بحران افغانستان، بر شکل‌گیری یک اجماع منطقه‌ای متمرکز کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *