بررسی تحولات افغانستان
امان الله خان شاه نوگرایی افغانستان در 28 اسد/مرداد سال 1298، با رهبری مبارزات آزدایخواهانه مردم افغانستان علیه استعمار انگلیس، استقلال افغانستان را به دست آورد. از گذشته تاکنون همه ساله از این روز بعنوان «روز استرداد استقلال افغانستان» تجلیل میشود.
امسال نیز از یکصد و چهارمین سالروز استقلال افغانستان با حضور تمام رهبران ارشد سیاسی و نظامی حکومت طالبان، در کابل تجلیل با شکوهی به عمل آمد. در تجلیل امسال از روز استقلال افغانستان، دو نکته قابل تأمل وجود داشت.
عدم ذکر نام امان الله خان در مراسم سالروز استقلال
نخست، با آن که سالروز استقلال افغانستان در تاریخ و ادبیات سیاسی افغانستان با نام شاه امان الله خان گره خورده است، ولی امسال در بیانیه رسمی حکومت طالبان نامی از امان الله خان برده نشد و رهبران ارشد طالبان نیز در سخنرانیهای خود از بردن نام امان الله خان، آگاهانه خودداری بعمل آوردند. بر اساس برخی گزارشها، امسال در مراسم تجلیل از سالروز استقلال افغانستان در شهر جلال آباد از گذاشتن حلقه گل بر آرامگاه امانالله خان نیز جلوگیری بعمل آمد.
با آن که از امان الله خان بعنوان مخالف استعمار انگلیس و بانی استقلال افغانستان یاد میشود ولی سؤال این است که چرا حکومت طالبان امسال از بردن نام امان الله خان امتناع ورزید؟ به نظر میرسد که حکومت طالبان آگاهانه با امتناع از نام و شیوه حکمرانی امان الله خان، امسال تلاش کرد یک پیام واضح سیاسی را به مردم افغانستان و جهان برساند.
به رغم مخالفت مردم افغانستان با برخی رویکردهای غربگرایانه امان الله خان، اما شیوه حکومتداری امان الله خان در کلیت خود همیشه بعنوان یک الگو برای افغانستان مطرح بوده است. به این جهت که امان الله خان برای نخستین بار در تاریخ تأسیس افغانستان، گامهای اساسی در راستای تأمین حقوق مدنی، بخصوص اعطای حق آموزش به دختران و زنان برداشت و با لغو رسمی نظام بردهداری در افغانستان، در راستای حمایت از حقوق انسانی پیروان مذاهب در افغانستان اقدامات اولیه ولی از لحاظ سیاسی، کاملا پرهزینه را انجام داد. این دو اقدام بنیادین امان الله خان، در افغانستان تحت حاکمیت طالبان تبدیل به یک چالش سیاسی شده است.
با این تصویر واضح تاریخی، احتمالا طالبان در صدد آن است که به مردم افغانستان و جهان بقبولاند که تا هنوز بدون یک تعامل کلان سیاسی برد- برد، با این دو مطالبه اساسی مردم افغانستان و خواستهای سیاسی جهان، به راحتی موافقت نخواهد کرد. این امر نشاندهنده این است که با سپری شدن دو سال فرصت زمانی باز هم، مسأله حقوق مدنی اقوام و مذاهب و حق کار و آموزش زنان، همچنان در دستگاه فکری- سیاسی طالبان، به مثابه یک امر ممتنع یا لاینحل باقی مانده است. از شواهد این گونه استنباط میشود که اگر طالبان موفق به حل این مسأله در زمان مناسب نگردد، ممکن است دیگر کارکردهای مثبت این حکومت تحت شعاع این دو چالش واقع شود.
مطالبه حکومت طالبان از دیگر کشورها
نکته دوم این که در تجلیل امسال، در عین حالی که رهبران طالبان بر ضرورت تعامل کشورهای منطقه و جهان با حکومت سرپرست افغانستان تأکید کردند اما نوعی چالش غیر مشهود نیز در سخنان آنان محسوس بود. چهار روز قبل نیز در دومین سالروز پیروزی مجدد طالبان، این وضعیت در سخنان ملا یعقوب وزیر دفاع حکومت طالبان مشهود بود. آنجا که وی به نحو غیر مستقیم از پاکستان خواست که بیشتر از این، ضعف و ناکارآمدی خود را به گردن افغانستان نیندازد. مولوی عبدالکبیر معاون سیاسی رئیس الوزرا نیز در سال استقلال افغانستان اظهار داشت که اگر جهان، یک افغانستانی میخواهد که خطری برای آنها نباشد، مکلف است که دست تعامل به سوی امارت اسلامی دراز کند.
همچنین سراج الدین حقانی وزیر کشور حکومت طالبان در سخنرانی خود در مراسم سالروز استقلال تصریح کرد که امارت اسلامی به تعهدات خود در دوحه پایبند است ولی «جهان و کشورهای همسایه» مشکل ایجاد میکنند. این در حالی است که در دو ماه اخیر حکومت پاکستان همواره از طالبان خواسته است که به تعهدات خود نسبت به قرارداد دوحه در قبال همسایگان عمل کند.
به نظر میرسد که این نوع اظهارات رهبران ارشد طالبان، بیانگر این است که مطالبات سیاسی متقابل حکومت طالبان و کشورهای همسایه آن گونه که باید تاکنون در مسیر واقعی خود قرار نگرفته است. این در حالی است که اکثر کشورهای منطقه برای تعامل مشترک، نمایندگیهای دیپلماتیک افغانستان را در کشورهای خود به حکومت طالبان واگذار کردهاند.
آنچه را که وضعیت اقتصادی و ثبات آینده سیاسی افغانستان الزام میکند این است که حکومت طالبان باید با تمام توان تلاش کند تا برای حل بحران سیاسی و اقتصادی افغانستان راه تعامل مشترک با همسایگان را در پیش گیرد. قطع تعامل همسایگان با حکومت طالبان، افغانستان را به بحران دیگری فرو خواهد برد.