بررسی تحولات افغانستان
حدود 15 ماه از تسلط طالبان بر افغانستان میگذرد. طی این مدت، حکومت طالبان توانسته است که در برخی زمینهها از جمله در تأمین امنیت به خصوص در بعد سختافزاری، پیشرفت داشته باشد، از غارت دارایی ملی جلوگیری کند و مهمتر از بینظامی مطلق و پیدایش جزیرههای قدرت جلوگیری کند. اما از سویی دیگر، رهبران طالبان تاکنون حاضر نشدهاند تا دولتی با قاعدهای وسیع را شکل دهند، خدمات رفاهی مناسب به شهروندان عرضه نمایند و فقر روزافزون را مهار کنند. همچنین، حکومت سرپرست طالبان، سلسله قوانین محدودکنندهای را علیه آزادیهای فردی و اجتماعی وضع کرده که نارضایتی مردم و جامعه جهانی را در پی داشته است. بطور مشخص میتوان به وضع مقررات سختگیرانه علیه حق آموزش و فعالیت اجتماعی زنان اشاره کرد.
به نظر میرسد رهبران طالبان با کسب تجربه از حکومتداری یکجانبه در 15 ماه گذشته که در واقع از نظر کارکردی ضعیف و کسب اعتبار ناتوان بوده است، به این مهم پی بردهاند که سایر اقوام و گرایشهای سیاسی را نیز باید در ساختار حکومت سهیم سازند و سیاستهای اجتماعی خود را تعدیل کنند تا زمینه به رسمیت شناخته شدن حکومت ایجاد شده از سوی جامعه جهانی فراهم گردد و گره کار گشوده شود.
زمزمههایی وجود دارد که پیشنویس قانون اساسی جدید افغانستان در حال تدوین است و این احتمال قوت گرفته است که مذاکرات بین طالبان و مخالفان سیاسی و نظامی آنها در آیندهای نه چندان دور آغاز میشود. از همین رو، سلسله تلاشهایی در جریان است تا سیاستمدارانی که در بیرون از افغانستان حضور دارند، در دو یا سه محور عمده گردهم آیند و به عنوان گروههای به هم پیوسته، در میز مذاکره حضور یابند.
از سویی دیگر، در دو هفته اخیر، رزا آتونبایوا نماینده دبیرکل سازمان ملل در امور افغانستان با مقامهای طالبان و برخی سفرا و نمایندگان کشورهای منطقه در کابل دیدار کرده است. تقریباً در تمام این ملاقاتها درباره شکلگیری حکومت فراگیر گفتگو شده است. اگر اظهارات یک هفته قبل ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان مبنی بر این که «روند امور برای پایان دادن به حکومت سرپرست در جریان است و انتظار میرود که حکومت جدید جای آن را بگیرد» را کنار تحولات یاد شده قرار دهیم، امید برای دست یافتن به صلح و جلوگیری از فروپاشی مجدد افغانستان بیشتر میشود.
هنوز مشخص نیست که مذاکرات طی چه مکانیسمی انجام میشود. آیا حکومت طالبان و مخالفان بدون واسطه با یکدیگر مذاکره خواهند کرد یا کشور و یا سازمانی به عنوان میانجی عمل خواهد کرد. زمزمههایی نیز شنیده میشود که قرار است این مذاکرات به عنوان ادامه مذاکرات دوحه و عمل به بندی از توافقات طالبان – آمریکا شروع خواهد شد تا منجر به تشکیل یک حکومت فراگیر شود.
رهبران طالبان و مخالفان آنها باید با کسب تجربه از سرنوشت نظامهایی که در چهار دهه گذشته تجربه شده است، این بار با سعه صدر، انعطافپذیری و حسن نیت در مورد سرنوشت افغانستان تصمیم درست و عادلانه بگیرند و نظام سیاسیِ را حاکم کنند که در پرتو آن افغانستان به صلح و ثبات و آرامش برسد.
شکی نیست که ممکن است تحولات نظام بینالملل بر مذاکرات بین الافغانی سایه اندازد و این مذاکرات را تحت تاثیر قرار دهد. لذا حکومت طالبان و جناحهای مخالف با درک این مهم باید بر اساس منافع کشور و مردم افغانستان مذاکرات را آغاز کنند و اجازه ندهند تا منافع دیگر، منافع مردم افغانستان را قربانی کند.
امید است در نتیجه این مذاکرات حکومتی تشکیل شود که اعتماد مردم دوباره کسب کند. در سایه یک نظام عادلانه و یک حکومت مسئول، توانمند و پاسخگو و ایجاد فضای صلحآمیز و اطمینانبخش، استعدادها و سرمایههای خارج شده از افغانستان دوباره باز خواهند گشت و کشورهای منطقه نیز با فراغت خاطر به سرمایهگذاری در افغانستان خواهند پرداخت.