جمعه 18/ 8 / 1403
جستجو
Close this search box.

بررسی تحولات افغانستان

تحولات پساجنگ سرد، پدیدۀ جهانی شدن، فناوری ارتباطات و ترانزیت، باعث کاهش مرکزیت دولت‌ها شده‌اند. در ادبیات روابط بین‌الملل از این وضعیت به«وابستگی متقابل دولت‌ها» یاد می‌گردد. در چنین شرایطی، هر دولت در حوزۀ منطقه‌ای خود بهتر می‌تواند نقش ایفا کند و جایگاه مناسب خود را بیابد.

با توجه به آن که در اطراف افغانستان 3 مجموعه منطقه‌ای قرار دارد؛ مجموعه‌های خاورمیانه، آسیای مرکزی و آسیای شرقی. یکی از مباحث مطرح این است که افغانستان در کدام مجموعه اطراف قرار دارد. کارشناسان دیدگاه‌های متفاوتی در این زمینه دارند. بر اساس یکی از این دیدگاه‌ها، افغانستان به طور مستقیم در هیچ یک از مجموعه‌های قرار ندارد. افغانستان در گذشته‌های دور به جز روابط فرهنگی، رابطه مهم اقتصادی و سیاسی با حوزۀ خاورمیانه نداشته است. با این جود، تحولات امنیتی به ویژه پیدایش گروه تروریستی داعش بین افغانستان با خاورمیانه پیوند ایجاد کرده است.

افغانستان در عین‌ حال که ارتباطات ژئوپلیتیکی و استراتژیکی با حوزۀ آسیای مرکزی دارد، ولی با وجود این، افغانستان در مطالعات منطقه‌ای به طور مستقیم در حوزۀ آسیای مرکزی قرار نمی‌گیرد. حتی سازمان پیمان امنیت جمعی آسیای مرکزی و روسیه، افغانستان را در این مجموعه امنیتی منطقه‌ای قرار نداده است. این در حالی است که هر یک از واحدهای این مجموعه امنیتی یاد شده از تحولات امنیتی افغانستان به طور مستقیم تأثیر می‌پذیرند.

همچنین افغانستان در مجموعه جنوب آسیا قرار نمی‌گیرد. با این وجود، آمریکا در زمان اشغال افغانستان، این کشور را در حوزۀ منطقه‌ای جنوب آسیا قرار داد و به همین دلیل بود که افغانستان در حیطه کاری نماینده ویژه آمریکا در حوزۀ جنوب آسیا قرار داشت.

هر چند که افغانستان به طور مستقیم در هیچ یک از تقسیمات منطقه‌ای قرار ندارد ولی به طور غیر مستقیم در هر سه حوزۀ ذکر شده قرار دارد. به همین سبب است که این کشور از تحولات این حوزه‌ها تأثیر می‌پذیرد، تاثیر می‌گذارد و نیز نیازمند به تعامل با این حوزه‌ها می‌باشد.

جایگاه افغانستان در سازمان‌ها
افغانستان از سال 1993 عضو سازمان همکاری اقتصادی اکو است. در سال 2007 در چهاردهمین اجلاس اتحادیه همکاری‌های منطقه جنوب آسیا (سارک) از عضو ناظر به عضو دایم این سازمان تبدیل شد. علاوه بر آن، این کشور در سال 2012 به عنوان عضو ناظر سازمان شانگهای نیز پذیرفته شد. اما آیا افغانستان از ظرفیت و فرصت‌هایی که این سازمان‌های منطقه‌ای دارند، استفاده لازم را برده است؟

اسناد سازمان اکو نشان می‌دهد که از جمله اهداف اصلی این سازمان، بهبود شرایط توسعه اقتصادی پایدار کشورهای عضو، حذف تدریجی موانع تجاری، تقویت همکاری ترانزیتی و ترانزیت انرژی در منطقه و توسعه منابع انسانی در میان اعضای این سازمان بوده است. اهداف سارک نیز، بیشتر متمرکز به راهکارهای اقتصادی در بخش های کشاورزی، دامداری، مخابرات، اطلاعات، انرژی، محیط زیست و توسعه زیرساخت‌ها، در میان کشورهای عضو این سازمان بوده است. سازمان شانگهای که تقریبا 5/1 میلیارد جمعیت جهان را در خود جا داده است نیز همکاری در بخش اقتصادی، سیاسی و امنیتی در میان اعضا را از جمله هدف اساسی تشکیل این سازمان می‌داند.

طبق بررسی‌ها، افغانستان تاکنون نتوانسته است از اهداف، ظرفیت‌ها و فرصت‌های تعریف شده در فعالیت‌های این سه سازمان مهم منطقه‌ای استفاده کند. وجود برخی چالش‌ها سبب شده‌اند که افغانستان نتواند از فرصت‌ها و ظرفیت‌های این سازمان‌های منطقه‌ای استفاده کند.

چالش‌های افغانستان برای استفاده از ظرفیت سازمان‌های منطقه‌ای
افغانستان از لحاظ موقعیت جغرافیایی، بهترین فرصت را برای بهره‌وری از فرصت‌ها و ظرفیت‌های منطقه‌ای دارد ولی این فرصت بالقوه هرگز به درجه بالفعل نرسیده است. در حالی که بیشترین تمرکز سازمان‌های منطقه‌ای بر اقتصاد ترانزیتی و تجارت متمرکز است، اما افغانستان تاهنوز راه آهن سراسری ندارد، از لحاظ ترانزیت جاده‌ای ظرفیت حمل و نقل تجارت منطقه‌ای را ندارد و برای ترانزیت انرژی منطقه‌ای مانند گاز و برق امنیت لازم را ندارد.

علاوه براین، مهمترین چالش افغانستان عدم ثبات نهاد دولت در افغانستان است. در نیم قرن اخیر ده دولت بر افغانستان حاکم بوده است. یعنی میانگین عمر هر دولت و نظام پنج سال بوده است. این عدم ثبات دولت‌ها، باعث عدم ثبات امنیت در افغانستان و منطقه شده است. در چنین شرایطی، واضح است که افغانستان نمی‌تواند از فرصت‌ها و ظرفیت‌های منطقه‌ای استفاده لازم را ببرد.

افغانستان به دلیل موقعیت جغرافیایی، فرصت‌های بی‌نظیری برای همکاری‌های منطقه‌ای دارد.

بایدها و فرصت‌ها
کشور افغانستان با استفاده از تجربه‌های تلخ گذشته ناگزیر است که برای ادغام در نظم منطقه‌ای و استفاده از همکاری‌های منطقه‌ای، تعهدات لازم را عملی کند. 20 سال تلاش برای ادغام افغانستان در نظم غربی ناکارایی این نظریه را ثابت کرد و اکنون زمان آن رسیده تا از حاکمان فعلی افغانستان از این تجربه تلخ استفاده کنند.

بر حکومت افغانستان است که باید فرصت‌های لازم را برای ادغام در سازمان‌های منطقه‌ای فراهم سازد و به مطالبات مشروع منطقه جامه عمل بپوشاند. در شرایطی که کشورهای غربی در رقابت با کشورهای منطقه، فضای دوقطبی را به وجود آورده است، ضرورت دارد که حکومت طالبان در راستای تأمین منافع ملی افغانستان، راهبرد منطقه‌گرایی را در پیش گیرد.

علاوه بر این، ضرورت دارد که حکومت طالبان به عنوان نسخۀ دوم و به روز شده‌ای طالبان نوعی قرائت اعتدالگرایانه را در مسائل دینی، فرهنگی و اجتماعی در پیش گیرد تا زمینه برای رشد تمام استعدادهای بومی در افغانستان فراهم شود.

کشورهای همسایه نیز باید از فرصت به وجود آمده استفاده نماید و آماده پذیرش افغانستان جدید در سازمان‌های منطقه‌ای گردد. بدون این بایدها و ضرورت‌ها، زمینه توسعه پایدار و زیربنایی برای افغانستان و شانس استفاده افغانستان از ظرفیت‌ها و فرصت‌های منطقه‌ای محدود و غیر مطئمن به نظر می‌رسد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *