پنج‌شنبه 22/ 9 / 1403
جستجو
Close this search box.

بررسی تحولات افغانستان

با مسدون شدن درهای دانشگاه‌ها و مدارس به روی دختران در حاکمیت طالبان، آموزش در مؤسسات علوم پزشکی، تنها روزنه‌ امید برای آینده تحصیلی دختران افغانستان بود. اما به تازگی ملا هبت‌الله آخوندزاده رهبر طالبان، طی حکمی درهای مؤسسات علوم پزشکی را نیز به روی این قشر جامعه مسدود کرد. در این مؤسسات رشته‌های داروسازی، دندانپزشکی، مامایی و پرستاری تدریس می‌شود تا کادر زنان در بخش بهداشت افغانستان تامین شود.

چرایی ممنوعیت آموزش دختران در حکومت طالبان
حکومت طالبان در سال 1401 یعنی یک سال پس از حاکمیت مجدد در افغانستان، آموزش در مقطع بالاتر از کلاس ششم را برای دختران افغانستان ممنوع کرد. عدم ارائه دلیل برای این امر از جانب حکومت طالبان، در عین ترس و خشم، روزنه‌ای از امید هم باقی گذاشت.

الف: عدم آمادگی حکومت
برخی از کارگزاران عملگرای حکومت طالبان، این تصمیم را ناشی از عدم آمادگی فضای مناسب برای آموزش دختران در نظام آموزشی افغانستان اعلام کردند. با این دیدگاه، روزنه‌ امیدی در دل دختران و مردم افغانستان روشن باقی ماند. زیرا امید آن پیدا شد که به زودی با اصلاحات مورد نظر حکومت طالبان، مدارس به روی دختران بازگشایی خواهد شد. با سپری شدن سه سال آموزشی در افغانستان، ثابت شد که مسئله ممنوعیت آموزش دختران در مدارس و دانشگاه‌ها ریشه در سیستم اداری ندارد بلکه ریشه در نظام فکری شبکه رهبری طالبان دارد.

ب: عرف سنتی – قبایلی
با سپری شدن بازه‌ زمانی لازم و عدم بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها به روی دختران، طیف سنت‌گرا و عرف‌اندیش حکومت طالبان، ممنوعیت آموزش دختران را خواست مردم افغانستان عنوان کرد. اما جز بخش محدودی از جوامع روستایی و قبیله‌نشین افغانستان، دیگر بخش‌های جامعه افغانستان آموزش را حق انسانی و اسلامی دختران می‌دانند و بدون آموزش و تخصص، آینده دختران و جامعه افغانستان را تیره و تار می‌بینند.

ج: قرائت متصلب و ایدئولوژیک
پس از سپری شدن سه سال آموزشی، حکومت طالبان نه تنها فرصت آموزش را برای دختران فراهم نساخت بلکه در آخرین اقدام، درهای مؤسسات آموزشی نیمه عالی در رشته‌های علوم پزشکی را نیز به روی دختران بست. این رفتارهای حکومت طالبان در قبال حقوق اساسی زنان افغانستان، این مفهوم را می‌رساند که مسئله ممنوعیت آموزشی دختران، ریشه در مبانی فکری طیفی از رهبری طالبان دارد که قرائتی افراطی و متصلب از آموزه‌های اسلامی دارند. این نوع تصمیم‌های حکومت طالبان، در قندهار و ماحول ملا هبت الله آخوندزاده اتخاذ می‌شود. طیفی که قرائت سختگیرانه‌ای از احکام اسلامی را با سنت‌ها درهم آمیخته و عرضه می‌دارند.

طیف عملگرای طالبان
تبارشناسی طالبان نشان می‌دهد که طالبان از گروه‌های مختلف اجتماعی- جهادی و حتی از تبارهای مختلف افغانستان تشکیل شده است. لذا هر چند که تمام زیرمجموعه‌های طالبان باورهای سنتی خاص خود را دارند اما نوع نگاه این شاخه‌ها و افراد به پدیده‌های اجتماعی و سیاسی گاها متفاوت از دیگری است. طالبان مستقر در کابل اکثرا از طیف عملگرایان هستند و با ممنوعیت آموزشی دختران افغانستان ابراز مخالفت کرده‌‌اند.

این طیف، ممنوعیت دختران از آموزش را باعث تدوام بن بست فراروی تعامل با جهان می‌دانند. بدون تردید این بن بست، حکومت طالبان را نزد ملت‌های جهان و مردم افغانستان به تدریج منزوی خواهد ساخت.

دورنمای دو قرائت مختلف در ساختار طالبان
چنانچه تشریح شد، در خصوص ممنوعیت آموزشی زنان، دو طیف مختلف با دو قرائت متفاوت در ساختار حکومت طالبان وجود دارند. طیف عملگرای طالبان که تجربه تعامل با جهان بیرون را دارد و یا خانواده‌های آنان تاکنون در بیرون از افغانستان زندگی کرده‌اند، به تعبیت از این تجربه خارج از محیط افغانستان، قرائت نسبتا اعتدالگرایانه‌ای از اسلام داشته و آموزش دختران را توصیۀ دین و ضرورت دنیای امروز می‌داند. در طرف دیگر، طیف ایدئولوژیک، بر تبعیت از حکم رهبر تاکید کرده و آن را واجب الاطاعه و آموزش دختران را امری مباح می‌داند.

آنچه که دورنمای این دو قرائت را تیره می‌سازد این است که این این دو قرائت در ساختار حکومت طالبان محدود مانده‌ است. لازم است که این قرائت‌ها در افکار عمومی و نخبگانی افغانستان عرصه شود و تبدیل به یک گفتمان گردد. این نوع قرائت‌ها تا زمانی که تبدیل به یک مسئله بین الاذهانی و گفتمانی نشود، از بن بست خارج نمی‌شوند. مشکل این است که هر دو طیف طالبان، با دیالوگ و آزادی لازم برای بیان، در شرایط فعلی افغانستان، میانه خوبی ندارند.

حرف برتر بین دو قطب رقیب
این سئوال مطرح می‌شود که اختلاف دو طیف طالبان به کجا منتهی خواهد شد؟ پاسخ این سؤال با برداشت از اولویت‌های مشترک جناح‌های مختلف طالبان، قابل درک و فهم است.

حفظ اتحاد سیاسی بین رهبران طالبان با هدف بقای حکومت، برای همه کارگزاران طالبان یک اصل اساسی و خط قرمز است. این اصل به رغم شائبه اختلافات سیاسی در درون رهبری طالبان که گاها از سوی مخالفان طالبان مطرح می‌شود، همچنان قوت و بقای خود را حفظ کرده است. در این بین، در حال حاضر حرف آخر را جناح طالبان ایدئولوژیک می‌زند و طالبان عملگرا با در پیش گرفت مصلحت‌گرایی، در حال حاضر سیاست تبعیت را برگزیده‌اند. لذا مسئله آموزش در ساختار فکری و فهم سیاسی حکومت طالبان، یک امر فرعی و حاشیه‌ای به حساب می‌آید. بعید است در کوتاه مدت تغییر در وضعیت به وجود آید مگر آن تغییر خاصی در اوضاع به وجود آید.

بستن درهای مراکز آموزش رشته‌های پزشکی به روی دختران موجی از اعتراضات را به دنبال داشته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *