بررسی تحولات افغانستان
تجارت در توسعه روابط کشورها نقش محوری دارد؛ این امر از طریق ایجاد منافع متقابل و وابستگی اقتصادی بین کشورها صورت میگیرد. در سالهای اخیر ایران به یکی از شرکای اصلی اقتصادی و تجاری افغانستان تبدیل شده و چندین سال متوالی رتبه یک را کسب کرده است. این توالی و پتانسیل موجود سبب شد که در سفر اخیر وزیر صنعت، معدن و تجارت ایران به افغانستان، هیات تجاری دو کشور افزایش حجم تجارت دوجانبه از ۳ میلیارد دلار کنونی را به ۱۰ میلیارد دلار هدفگذاری کنند. افغانستان و ایران در طول تاریخ روابط اقتصادی نسبتا سطح بالایی داشتهاند و پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، فرصتهای بیشتری برای ایران فراهم شده است.
اگرچه افغانستان کشوری محصور در خشکی است، اما از اهمیت جغرافیایی فوقالعادهای برای ایران برخوردار است و به طور بالقوه به عنوان پلی برای ترانزیت بین مناطق از جمله آسیای جنوبی و مرکزی عمل میکند. یکی از این ظرفیتها، استفاده هند از بندر چابهار ایران و جغرافیای افغانستان برای دسترسی به آسیای مرکزی بود که قرار بود دهلی در فاز نخست توسعه بندر چابهار تقریباً ۵۰۰ میلیون دلار سرمایهگذاری کند که به دلایلی تاکنون محقق نشده است.
با اینوجود، موقعیت جغرافیایی و ظرفیتهای اقتصادی ایران، حجم ترانزیت و تجارت ایران با افغانستان را افزایش داده است. سوخت، مواد ساختمانی، مواد پتروشیمی، کالاهایی مصرفی و مواد غذایی بزرگترین بخش صادرات ایران به افغانستان را تشکیل میدهند و تجارت سالانه بین دو کشور تقریباً ۳ میلیارد دلار برآورد میشود. به دلایل متعدد از جمله مجاورت جغرافیایی، مرز مشترک ۹۲۰ کیلومتری، پیوندهای مشترک، نیازهای افغانستان و ظرفیتهای ایران پتانسیل افزایش چند برابری حجم تجارت را دارد.
ظرفیت رو به رشد اقتصادی افغانستان، فرصتی است تا ایران با توافقنامههای اقتصادی در زمینههای مختلف به این بازار بالقوه و نزدیک نگاه ویژه داشته باشد. ظرفیت ایران در حوزههای مختلف و نیاز افغانستان به حرکت به سوی صنعتی شدن میطلبد که دو کشور در امور مختلف از جمله تولید و انتقال برق، استخراج معادن، جاده و راه آهن، صنایع غذایی، خدمات مهندسی و … وارد همکاری مشترک شوند.
غلبه بر موانع تجارت بین دو کشور
با تمام تفاسیر و وجود ظرفیتها و پتانسیل بالا برای تحقق حجم تجارت ۱۰ میلیارد دلاری، باید هر دو کشور بتوانند بر چالشها و موانع غلبه کنند. هرچند برخی از این موانع ریشه در تحولات منطقهای دارد و خارج از کنترل طرفین است، اما بسیاری از آنها را میتوان با مدیریت درست و هماهنگ برطرف کرد. یکی از این موارد بحث فعالیت روان گمرکات دو کشور است، در واقع شرط اصلی برای تحقق اهداف مذکور ۲۴ساعته شدن گمرکات مشترک به ویژه دوغارون است که نقش مهمی در تجارت دو کشور داشته است و هم میتواند به عنوان دروازه ورود کالاهای ایران به افغانستان شود.
امروزه با مدرنسازی گمرکات و کاهش زمان معطلی کامیونها، مراودات کشورها گسترش یافته که لازم است دو کشور از تجربه کشورهای دیگر بهره گیرند. در حال حاضر برخی کشورهای منطقه در حوزه گمرکات به سطحی از پیشرفت دست یافتهاند که کامیونهای حامل بار در مدت یک ساعت میتوانند تشریفات گمرکی را طی کنند. این موضوع به ویژه برای افغانستان مهم است، زیرا نیازمند مدرنسازی و ترخیص کامیونها با سرعت بیشتری است. برطرف کردن این چالش در کنار تقویت امنیت راهها میتواند در جذب محمولههای ایرانی تاثیرگذار باشد.

یکی دیگر از موارد مهم برای توسعه تجارت دوجانبه، ایجاد موازنه نسبی در صادرات و واردات است. به عنوان مثال هنگامی که صادرات ایران به افغانستان ۲ میلیارد دلار بوده، صادرات افغانستان به ایران تنها ۳۰ میلیون دلار میباشد که در این شرایط تراز تجاری به نفع ایران به شدت مثبت است. بنابراین، برای افزایش حجم تجارت دوجانبه، ایران باید میزان واردات خود از افغانستان را افزایش دهد.
شاید در وهله نخست این گونه به نظر برسد که شرایط اقتصادی افغانستان و عدم توسعه بخش تولید اجازه این امر را ندهد، اما باید توجه داشت که بخش کشاورزی این کشور به دلیل آب فراوان بستر مناسبی برای واردات کالاهای کشاورزی مورد نیاز و یا حتی کشت فراسرزمینی است. برای نمونه ایران در سالهای اخیر اقدام به واردات علوفه از کشورهای اروپایی میکرد که در صورت همکاری با افغانستان میتوانست با هزینه پایین این محصولات را از افغانستان وارد کند. در این زمینه، سختگیریهایی از سوی طرف ایرانی در واردات کالاهای کشاورزی مانند ذرت، جو، سویا، دانههای روغنی و پنبه مانع از توسعه روابط شده است، بطوریکه یکی از دغدغه اصلی ایرانیان برای کشت فراسرزمینی و ارسال آن به کشور، همین بخش نظارتهای سختگیرانه است که در صورت رفع آن میتوان به افزایش صادرات افغانستان به ایران امیدوار بود. بازنگری در قوانین واردات محصولات کشاورزی، یکی از الزامات ایران برای رسیدن به حجم تجارت 10 میلیارد دلاری با افغانستان است.
یکی از موانع موجود برای تحقق تجارت ۱۰ میلیارد دلاری بین دو کشور چالش مبادله پول میباشد که تحریمهای ایران در این امر تاثیرگذار است. در این راستا، صادرات ریالی از سوی ایران میتواند این چالش را مرتفع سازد، این موضوع هرچند موافقت بانک مرکزی ایران را دارد اما تاکنون عملیاتی نشده است. استفاده از «ریال آفشور» در این امر تاثیرگذار است، ریال آفشور به ریالهای ایرانی گفته میشود که خارج از خاک ایران نگهداری شده و میتوانند برای تسویه معاملات بینالمللی استفاده شوند. این راهکار نیز میتواند در حذف دلار و دور زدن تحریمهای ایران و افغانستان تاثیرگذار باشد.
همچنین، یکی از راهکارهای توسعه مبادلات دوجانبه نقش بندر چابهار و تکمیل راهآهن چابهار- زاهدان است. حکومت طالبان پس از روی کارآمدن همواره تاکید بر اهمیت بندر چابهار داشته است به ویژه که میتواند در صادرات و واردات آن کشور به هند و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تاثیر مثبتی داشته باشد. در این راستا نباید از اهمیت راهآهن چابهار – زاهدان غافل شد که میتواند در اتصال شبه قاره به آسیای مرکزی از طریق ایران تاثیرگذار باشدو نیز سبب افزایش سهم ترانزیت ایران خواهد شد.
علاوه بر چالشهای اقتصادی، رفع برخی مشکلات و مسائل سیاسی و اجتماعی نیز به دلیل سرریز به بخش اقتصاد، باید برطرف شود. برای نمونه، تنشها بین ایران و افغانستان بیش از یک دهه بر سر تقسیم آب ادامه داشته و پس از بازگشت طالبان به قدرت در 1400 هنوز هم حل نشده است. مقامات ایرانی بارها از حکومت طالبان خواسته است که طبق معاهده آب رودخانه هیرمند در سال ۱۹۷۳، حقابه ایران را تامین کند. این معاهده افغانستان را ملزم میکند که ۲۶ متر مکعب آب در ثانیه یا ۸۵۰ میلیون متر مکعب سالانه به ایران بدهد. رسیدن به توافقی در این زمینه برای توسعه مبادلات تجاری تاثیرگذار است.
مطالب مرتبط
ارزیابی روابط ایران و افغانستان در دولت پزشکیان
اقتصاد افغانستان در 4 سال حکومتداری طالبان
جمعبندی
باوجود مجاورت جغرافیایی، مرز طولانی، نیازمندیهای دو طرف و اشتراکات متعدد بین دو کشور ایران و افغانستان، افزایش حجم تجارت دوجانبه از ۳ به ۱۰ میلیارد دلار دور از دسترس نیست و در میان مدت میتوان به آن دست یافت. رویکرد اقتصاد محور حکومت طالبان در دوره جدید، میتواند فاکتور مهمی در رسیدن به این حجم از تجارت دوجانبه باشد. دو کشور نیاز دارند تا در گام نخست ارزیابی واقعبینانه از چالشهای فرارو داشته باشند و در پی رفع آنها برآیند.
باید توجه داشت که این همکاری اقتصادی نیاز امروز هر دو کشور است و در واقع نتیجه برد برد را به همراه دارد؛ ایران برای دور زدن تحریمها و فشار اقتصادی غرب به آن نیاز دارد و برای حکومت طالبان نیز این همکاری راهی برای رشد اقتصادی، عبور از بحران اقتصاد و ادغام در اقتصاد منطقهای خواهد بود که پیامدهای دیپلماتیک نیز به دنبال خواهد داشت.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید