بررسی تحولات افغانستان
به تازگی شورای امنیت سازمان ملل به اتفاق آراء طی قطعنامه 2727، مأموریت نمایندگی سازمان ملل در افغانستان (یوناما) را تمدید کرد. هر سال مأموریت این نهاد در نشست شورای امنیت مورد ارزیابی قرار گرفته و مدت فعالیت آن برای یک سال دیگر تمدید میشود. ذبیح الله مجاهد سخنگوی حکومت طالبان از تمدید مأموریت یوناما در افغانستان استقبال کرد و طی اظهاراتی اعلام کرد افغانستان نیاز به ارتباط و تعامل با جهان دارد و یوناما میتواند بر تحکیم روابط افغانستان با جهان کمک کند. مخالفان حکومت طالبان نیز در عین حالی که از تمدید فعالیت یوناما استقبال کردند اما عملکرد این نهاد را طی دو سال اخیر مورد نقد قرار دادهاند.
نقش و جایگاه یوناما در تحولات افغانستان
یوناما در سال 2002 بر اساس قطعنامه 1401 شورای امنیت سازمان ملل در افغانستان آغاز به کار کرد. بر اساس این قطعنامه، در عین حالی که نقش و جایگاه یوناما در آغاز ایجاد این نهاد، برجسته و تأثیرگذار ترسیم شده بود اما در عمل مؤثریت لازم از این نهاد سازمان ملل دیده نشد. تحکیم حکومتداری خوب، حمایت از حقوق بشر، حفاظت از غیر نظامیان در منازعات مسلحانه، هماهنگی برای کمکهای بشر دوستانه، حمایت از مردم افغانستان، آشتی ملی و تلاش برای ایجاد صلح پایدار در افغانستان از جمله مسئولیتهای اصلی یوناما در افغانستان تعریف شده بود.
با این وجود طبق ارزیابیهای مختلف، یوناما نتوانست از این صلاحیت خود استفاده لازم را کند و مسئولیتهای اساسی خود را بر اساس ماموریت تعریف شده انجام دهد. در این خصوص دو دیدگاه کلی مطرح شده است. براساس یک دیدگاه، بنا دلایلی به تدریج از صلاحیت و نقش یوناما در مسائل کلان افغانستان کاسته شد و اجازه داده نشد مأموریت یوناما آن طور که باید تحقق پیدا کند. طبق دیدگاه دیگر، یوناما با آن که از پشتوانه حقوقی و سازمانی برخوردار بود ولی به دلیل ضعف سازمانی نتوانست از این پتانسیل استفاده کند.
تاثیرپذیری یوناما از سیاست آمریکا
برخلاف این دو دیدگاه، نگاه سوم، بیانگر آن است که یوناما از زمان تاسیس، تحت الشعاع حضور آمریکا و بازیهای یک جانبهگرایانه سفارت آمریکا در افغانستان قرار گرفت. رفتارشناسی یوناما از سال 2002 تا کنون بیانگر دنبالهروی و تبعیت این نهاد از بازیهای کلان آمریکا در افغانستان است. زمانی که آمریکا از دولت سابق افغانستان در برابر اپوزیسیون سیاسی آن حمایت کرد، یوناما نیز همین نقش و رویه را ایفا کرد. بر اساس همین رویه، زمانی که آمریکا معادله بزرگ را در افغانستان رقم زد و وارد تعامل و توافق سیاسی با گروه طالبان شد، یوناما سکوت معناداری را در پیش گرفت. این در حالی بود که فلسفه ایجاد یوناما در افغانستان حمایت از مردم افغانستان و تلاش برای اعمار صلح پایدار در افغانستان بود.
بر اساس همین دیدگاه، در حال حاضر کشورهای منطقه از کارکرد یوناما در افغانستان انتقاد جدی دارند. اعتراض نمایندگان روسیه و چین به پیشنویس قطعنامه 2727 این بود که یوناما تمام واقعیتهای افغانستان را در گزارشهای خود به سازمان ملل بازتاب نمیدهد و به صورت موردی تنها بر موضوع حقوق بشر آن هم بر اساس خواست و سیاست آمریکا عمل میکند.
از سالهای گذشته تاکنون، انتظار و خواست کشورهای منطقه از یوناما این است که مأموریت خود را بر محور همگرایی منطقهای با هدف اعمار صلح پایدار در افغانستان به پیش ببرد. به رغم این خواست معقول، یوناما وجاهت حقوقی و سیاسی خود را در راستای حل مسائل کلان افغانستان از دست داده است و عملا درحد یک نهاد گزارش دهنده تنزیل رتبه یافته است.
در دو سال اخیر، تنها کارکرد جدی یوناما، تهیه گزارشهای سه ماهه از وضعیت حقوق بشر در افغانستان بوده است. این کار در عین حال که از لحاظ پژوهشی یک کار میدانی قابل توجه است ولی همین وظیفه را یک نهاد پژوهشی دیگر نیز میتواند با هزینه کمتری انجام دهد.
احتمالا به دلیل همین تنزیل وجاهت و جایگاه یوناما در قبال مسائل کلان افغانستان، آمریکا و متحدان آن با فشار بر سازمان ملل، در تلاش هستند تا یک نماینده ویژه دیگر با اختیارات بیشتر برای حل منازعات سیاسی افغانستان انتخاب شود. از سوی دیگر، حکومت طالبان از مأموریت یوناما در افغانستان به رغم ملاحظاتی، تا حدی رضایت دارد و تلاش میکند از تعیین نماینده ویژه دیگر برای امور جنگ و صلح از سوی سازمان ملل افغانستان، جلوگیری کند.
در این بین، واقعیت بیانگر آن است که یوناما بر اساس پیشینه ضعیفی که دارد عملا نمیتواند ابتکار مؤثری را در افغانستان طراحی و یا تطبیق کند. از دیگر سو، اگر سازمان ملل بنا به هر دلیلی، نماینده جدیدی را در امور جنگ و صلح تعیین کند، نقش و جایگاه یوناما بیشتر از قبل سقوط خواهد کرد.